بررسی چگونگی امضای قرارداد پاریس و جدایی افغانستان از ایران؛

شتاب‌‌زدگی ایران در انعقاد معاهده پاریس از کجا ناشی می‌شد؟

لشکرکشی ایران برای تسلط بر هرات و تهدید انگلیس به اشغال بوشهر سرانجام به معاهده زودهنگام صلح پاریس انجامید و باعث شد افغانستان از ایران جدا شود، اما اگر ایران شتاب نکرده بودند و به مخصمه‌ای که انگلیس در آن گرفتار شده بود توجه می‌کرد، نه تنها به چنین معاهده‌ای تن نمی‎‌داد، بلکه حاکمیت ملی خود را بر این بخش از سرزمینش تثبیت می‌کرد
شتاب‌‌زدگی ایران در انعقاد معاهده پاریس از کجا ناشی می‌شد؟
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ سرزمین کنونی افغانستان و به‌ویژه شهر هرات، از دوران قدیم خراج‌گزار و مطیع دولت مرکزی ایران بود و همواره پادشاهان ایران با ارسال خلعت شاهی، مشروعیت حکومت آنان را به رسمیت می‌‌شناختند، اما در مقاطع تاریخی مختلف، به‌ویژه در دوره قاجار، گاهی شورش و نافرمان‌برداری موجب لشکرکشی یا سرکوب متمردان آن می‌‌شد و دولت ایران را برای احیای دوباره حاکمیت بر هرات مصمم می‌‌کرد. از طرف دیگر، دولت انگلیس، بنا به ملاحظات سیاسی، هرات را دروازه هندوستان می‌‌دانست. هدف انگلیسی‌‌ها در هرات، ایجاد سد پایدار در مقابل اجرای طرح‌‌های هجوم به مرز باختری هند بود. به نظر انگلیسی‌‌ها، اگر حکومت ایران در تسلط بر هرات موفق می‌‌شد، نفوذ رقیب استعماری‌‌شان، یعنی روسیه، گسترش پیدا می‌‌کرد و هند در معرض خطر قرار می‌‌گرفت. درهرحال، لشکرکشی ایران برای تسلط بر هرات و تهدید انگلیس به اشغال بوشهر سرانجام به معاهده زودهنگام صلح پاریس انجامید و افغانستان از ایران جدا شد. این جستار بر آن است ضمن بررسی چرایی انعقاد معاهده صلح 1857 پاریس و تأثیر حرکت‌‌های استقلال‌‌طلبانه سربازان هندی بر آن، سیاست زودهنگام ایران در قبول این معاهده را تبیین کند.
 
نقشه ایران و جدایی بخش‌های مختلف آن
 
ایران‌‌زدایی افغانستان
شهر هرات، از قدیم یکی از ولایات ایران و در حوزه حکومت امیر خراسان بزرگ قرار داشت، اما به‌تدریج بر اثر نفوذ انگلستان در منطقه شرق ایران، جنگ‌‌سالارانی پیدا شدند که خواستار نفی حاکمیت ایران بر سرزمین افغانستان و همچنین «ایران‌‌زدایی» آن بودند. مورد اخیر را اغلب وزیرمختار انگلیس و جاسوسان زبده او دامن می‌زدند. درهرحال، مراودات انگلیسی‌‌ها با متمردان افغان به مرحله جدیدی از سیاست همسایگی رسید که ناشی از تمهیدات لازم برای تجزیه‌‌طلبی بود. تامسون، وزیرمختار انگلیس در تهران، در 8 شعبان 1270ق (6 می 1854م) به سعیدمحمدخان، والی هرات (که از سال 1267 ق حکومت هرات را پس از مرگ پدرش، یار محمدخان ظهیرالدوله، به‌دست گرفته بود) اطمینان داد: «آنچه اسباب توپ و تفنگ و سایر آلات جنگ شما را ضرور باشد، مضایقه نخواهد شد».[1] در این دستخط تامسون تأکید می‌‌کند احدی بر این نوشته مطلع نخواهد شد؛ اگرچه بعد از ده سال باشد! که نشان‌دهنده نیّت شوم تجهیز نظامی به منظور جدایی افغانستان از ایران است.
 
از طرف دیگر، در نامه محمدیوسف‌خان، حاکم هرات، (که در سال 1272ق و پس از قتل سعیدمحمدخان به حکومت هرات رسید) به میرزا آقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدین‌شاه، وضع بحرانی هرات گزارش و اعلام شده است: «احوال هرات پریشان است»[2] و آمدن «سام‌خان ایلخانی» به هرات «کار صدهزار تومان را می‌‌کند».[3] در این میان، امیر دوست‌محمدخان، حاکم کابل، در سال 1272ق با دوازده‌هزار سوار و سرباز و دوازده عراده توپ از کابل داخل قندهار شد و از صاحبان انگلیس نیز یک نفر او را همراهی می‌‌کرد؛ ازاین‌رو، دو نامه میرزا آقاخان نوری به روسیه و حیدر افندی، سفیر دولت عثمانی، اتمام حجتی است که اولا، دولت ایران موافق رسم و قرار قدیم بر خود واجب می‌‌داند که جهت حفظ انتظام داخله خراسان و سایر ولایات و حدود ایران نگذارد که از خارج به استقلال حکومت هرات خللی برسد؛ همچنین یادآوری می‌‌کند که موافق عهدنامه‌‌جات دایر فی‌‌مابین ایران و انگلیس، دولت انگلیس ابدا حق مداخله در کل افغانستان را ندارد.[4]
 
مقاوله‌‌نامه یادشده همان قراردادی است که میان میرزا آقاخان نوری و کلنل جستن شیل، وزیرمختار انگلیس در دربار ناصرالدین‌شاه، در تاریخ 15 ربیع‌‌الثانی 1269ق امضا و در آن تصریح شد: علاوه بر اینکه انگلیس حق مداخله در امور هرات را ندارد، ایران از حق قشون‌‌کشی به این شهر محروم است! درواقع ایران متعهد شد تنها در صورتی که نیروهایی از قندهار و کابل یا نقاط دیگر به هرات تجاوز کنند، قشونی برای دفاع از آن شهر بفرستد و پس از دفع دشمن نیروها را به کشور بازگرداند. این سند تا حدودی حاکمیت سیاسی ایران بر هرات را خدشه‌دار کرد. لازم است یادآوری شود که میرزا آقاخان نوری دست‌‌نشانده استعمار انگلیس و خائن به منافع ملی ممالک محروسه ایران بود. درهرحال اوضاع هرات به‌گونه‌ای پیش رفت که سرکوب شورشیان امری ملی و لازم و ضروری بود.
 
 شاید این مطلب برای شما هم جالب باشد:
 
 عزل و طرد میرزا آقاخان نوری و خاندان او از سوی ناصرالدین شاه قاجار در یک سند تاریخی
 
 
 
هرات در آستانه سقوط
بعد از لشکرکشی عظیم سپاهیان ایران در دوره محمدشاه، بزرگان شهر هرات پریشان و مضطرب، آماده تسلیم در برابر نیروهای محمدشاه شدند. در همین وقت وزیرمختار انگلیس، سِر جان مک‌‌نیل، چون مشاهده کرد مقاومت شورشیان هرات درهم‌شکسته است، دست به‌کار شد. او در ۶ آوریل ۱۸۳۸م به اردوی ایران وارد شد و با حیله و نیرنگ اجازه خواست تا به درون شهر هرات رود و در مقام اصلاح، کامران‌میرزا و یارمحمدخان را به حضور بیاورد و کار جنگ و جدال به صلح و آشتی تبدیل شود. محمدشاه ساده‌لوح و زودباور به تصور اینکه مک‌‌نیل راست می‌‌گوید پیشنهاد او را پذیرفت و اجازه داد که وی به داخل شهر رود و کار جنگ را پایان بخشد، ولی برعکس، مک‌‌نیل با انواع وعده‌ووعید و وسایل گوناگون کوشید مانع آشتی و تسلیم هراتی‌‌ها شود و یک نفر از جاسوسان متخصص به نام پوتین جر را مأمور کرد به افغان‌‌ها کمک کند تا به شورش و نافرمانی خود ادامه دهند.[5]
 
مک‌‌نیل، با ارسال و تقدیم مبالغی نقدینه و مسکوکات زر و تحویل مقادیری مهمّات، کامران‌میرزا را به حمایت جدی خود امیدوار کرد. مک‌‌نیل، به‌خوبی می‌‌دانست که حکومت کامران‌میرزا در آستانه
سقوط قرار دارد و سقوط آن، به معنی تسلط دوباره ایران بر هرات و گشودن دروازه‌‌های هندوستان و از دست رفتن منافع انگلیس، و نزدیکی روسیه به آن است؛ به همین منظور، به دولت ایران طی اتمام حجتی خاطرنشان ساخت اگر ایران از تسلط بر هرات دست نکشد، در دوستی و مودّت میان ایران و انگلیس خللی وارد می‌شود و احتمالا به قطع روابط منتهی خواهد شد، اما تداوم حمله محمدشاه، وزیرمختار انگلیس را از نتیجه دادن این تهدید ناامید کرد و با ترک هیئت سیاسی به سمت بغداد و ارزنه‌‌الروم، کشتی‌‌های جنگی را از دریای عمان به سمت سواحل خلیج فارس روانه ساخت. در این میان، به تواتر خبر می‌‌رسید که بندرعباس و بعضی از بنادر دیگر در معرض حملات کشتی‌‌های جنگی انگلیسی قرار گرفته‌‌اند. در این زمان، تفنگداران انگلیسی با تعدادی اراده توپ در جزیره خارک و بوشهر پیاده شدند.[6] در پی این اقدام، استودارت، نماینده انگلیسی ساکن هرات، به محمدشاه نامه نوشت که «هنوز فتح هرات تمام نشده، مردم هندوستان طریق سرکشی در پیش گرفته‌اند. دولت انگلیس ناچار است اگر مراجعت نکنید، به منازعت برخیزد. اینک که کشتی‌های ما تا خارک پیش آمده‌اند، من به شما اعلان جنگ می‌کنم. اگر از هرات دست برندارید، باید برای جنگ در فارس آماده شوید». با دیدن این وضعیت، محمدشاه چاره‌ای جز عقب‌نشینی نیافت و پس از ده ماه محاصره، با دست خالی، به پایتخت بازگشت.
 
این وضعیت ادامه داشت تا دوره ناصری. در دوره ناصرالدین‌شاه همان‌گونه که گفته شد در زمان صدارت میرزا آقاخان نوری، سندی از سوی شاه امضا شد که طی آن ایران متعهد گردید تنها در صورتی که نیروهایی از قندهار و کابل یا نقاط دیگر به هرات تجاوز کنند، قشونی برای دفاع از آن شهر بفرستد و پس از دفع دشمن نیروها را به کشور بازگرداند. درنتیجه این سند، زمانی که امیر دوست‌محمدخان، حاکم کابل، به تحریک انگلیس در سال 1272ق دست به شورش زد و هرات را تصرف کرد، ناصرالدین‌شاه با اعزام نیرو به هرات، شورش‌ها را سرکوب کرد. با برقراری حاکمیت دوباره ایران بر هرات، انگلیس به ایران اعلام جنگ کرد؛ اما چون دولت ایران نسبت به پاسخ انگلیس بی‌تفاوتی نشان داد، انگلیس در سال ۱۸۵۶م به بوشهر حمله کرد و برای فشار بر ایران برای خروج از هرات، آن شهر را به اشغال خود درآورد، اما در همین بحبوحه بود که ماجرایی در هند اتفاق افتاد.
 
نیروهای انگلیسی در حمله زمینی به بوشهر
نیروهای انگلیسی در حمله زمینی به بوشهر
 
مخمصه‌‌ای که انگلیس در آن گرفتار شد
نیروهای انگلیسی در اقدامی تنبیهی و به منظور وادار ساختن حکومت ایران به رویگردانی از تثبیت حاکمیت ملی خود بر هرات، در تاریخ 1272ق به جنوب ایران هجوم آوردند، اما در همین بحبوحه سربازان هندی سر به نافرمانی برداشتند و این ماجرا انگلیسی‌‌ها را در مخمصه‌‌ای بد گرفتار کرد.
 
این نافرمانی، که در تاریخ با عنوان «شورش بزرگ» یا «شورش سپاهی‌‌ها» ثبت شده است، یک از قیام‌‌هایی است که در اوایل بهار سال 1857م، در برابر اقدام استعمارگران انگلیسی در نقض آداب و رسوم محلی انجام شد. علت بی‌‌واسطه قیام آن بود که انگلیسی‌ها فشنگ‌‌های جدیدی را برای تفنگ‌‌ها به‌‎کار گرفتند که شایع بود به چربی خوک آغشته است؛ مسلمانان و هندوها، که چربی خوک را نجس می‌‌دانستند، از به‌کار بردن آن امتناع کردند، اما فرمانده انگلیسی تدابیر شدیدی علیه امتناع‌کنندگان اتخاذ کرد.[7] در ادامه این اعتراض، وطن‌‌پرستان هندی، از بین رفتن استقلال و مستعمره بودن هند را به‌عنوان یک عامل بیرونی دستمایه اعتراض خود قرار دادند. شدت انقلاب هند در چهار ماه نخست آن به‌قدری زیاد بود که عملا تمامی هند و به‌ویژه دستگاه اداری حکومت انگلستان در هند را تکان داد.[8]
 
در همه‌جا، مردم به مبارزه علیه انگلیسی‌‌ها برخاستند و در دهلی، بهادر شاه دوم را که در قصر خود زندانی و زیر نظر انگلیسی‌‌ها بود، آزاد و امپراتور هند کردند.[9] همه شواهد گواه این است که قیام مردم هند فقط یک سرکشی نظامی نبود، بلکه عصیان و قیام عمومی بر ضد انگلیسی‌‌ها بود.
 
اعدام دو تن از افراد شرکت‌کننده در قیام سال ۱۸۵۷م در هند توسط «مزدوران هندی» شاغل در ارتش انگلیس
اعدام دو تن از افراد شرکت‌کننده در قیام سال ۱۸۵۷م در هند توسط «مزدوران هندی» شاغل در ارتش انگلیس
 
دست‌‌های پنهان استعمار
از طرفی، همچنان که گفته شد، چند ماه قبل از انقلاب هند، ایران هرات را محاصره کرده و در آستانه تسلط دوباره بر این بخش از سرزمین خود بود و به دلیل همین وضع، انگلیسی‌‌ها احساس خطر کردند و به ایران اعلان جنگ دادند و به جنوب ایران حمله کردند، اما نکته اصلی این است که با شروع انقلاب هند و اوج‌‌گیری آن، انگلیس توان حفظ نیروهای خود را در جنوب ایران نداشت و از طرف دیگر، خطر نافرمانی سربازان هندی در جنوب ایران بسیار بالا بود. با توجه به این وضعیت، انگلیسی‌ها درصدد رفع بحران برآمدند و تلاش کردند از وجود برخی از عوامل خود در ایران سود برند. انگلیسی‌‌ها با دادن رشوه به میرزا آقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدین‌شاه، توانستند هم از مخمصه هرات خلاص شوند و هم با انعقاد عهدنامه پاریس، برای همیشه هرات را از ایران جدا کنند. به‌وسیله خیانت نوری و نامه‌‌ای که وی به حسام‌‌السلطنه نوشت، این عمل ننگین رخ داد. میرزا آقاخان نوری در این نامه نوشت: «هرات را تخلیه نموده به مشهد بازگردید! تا دولت انگلیس دست از محاربه در بنادر فارس بردارد».[10] به نوشته محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه، فرخ‌خان کاشی، پولی از انگلیسی‌‌ها گرفت و کار صلح (یعنی معاهده پاریس) را منعقد کرد. او گفته است: «اگر شتاب نکرده بودند و فتنه و بلوای هند بروز کرده بود، نه‌تنها هرات را مسترد نمی‌‌کردیم، بلکه به قسمت عمده افغانستان دست می‌‌انداختیم و خسارات جنگی قابلی را از دولت انگلیس می‌‌گرفتیم».[11] بنابراین با توجه به گسترش وسیع حرکت‌‌های استقلال‌‌طلبانه در هند، اشغال بوشهر دوام چندانی نمی‌‌یافت و بهتر بود ایران از دادن امتیاز پاریس خودداری می‌‌کرد.
 
تصویر فرخ‌خان در هفته‌نامه اخبار مصور لندن (1857م)
تصویر فرخ‌خان در هفته‌نامه اخبار مصور لندن (1857م)
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. اسناد و مکاتبات تاریخی ایران «قاجاریه»، از 1264 تا 1307 ه.ق، ج 3، به اهتمام محمدرضا نصیری، تهران، انتشارات کیهان، 1371، ص 35.
[2]. همان، ص 106.
[3]. همان‌جا.
[4]. همان، ص 110.
[5]. فتح‌‌الدین فتاحی، هرات در قلمرو استعمار، تهران، مروی، چ دوم، 1370، صص 87-88.
[6]. ناصر نجمی، فاتح هرات، سلطان میرزا حسام‌‌السلطنه، تهران، گلشائی، 1368، ص 22.
[7]. آنتونووا و دیگران، تاریخ نوین هند، ترجمه پرویز علوی، تهران، بین‌‌الملل، 1361، ص 82.
[8]. جواهر لعل نهرو، کشف هند، ج 2، ترجمه محمود تفضلی، تهران، امیرکبیر، 1350، ص 568.
[9]. هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم جهانی، تهران، امیرکبیر، 1364، ص 282.
[10]. ناصر نجمی، فاتح هرات، همان، ص 206.
[11]. محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه، خلسه؛ مشهور به خواب‌‌نامه، به کوشش محمد کتیرائی، تهران، توکا، 1357، ص 89.
 
https://iichs.ir/vdcb8sb5.rhbs9piuur.html
iichs.ir/vdcb8sb5.rhbs9piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما