پیامدهای اقتصادی اشغال ایران در جنگ جهانی دوم؛

از کاهش تولید تا بلوای نان

کمبود اقلام اساسی و تولید یک پیامد ویرانگر دیگر نیز به همراه داشت و آن تورم بود. دولت در مقابل فشارهای تورمی برنامه‌ای برای اجرا نداشت. شاخص هزینه زندگی بین سالهای 1318 تا 1323 نزدیک به 700 درصد افزایش یافت. هزینه زندگی به صورت سرسام آوری بالا می‌رفت. در فروردین و اردیبهشت 1323 بهای قماش و پارچه حدود 40درصد افزایش یافت.
از کاهش تولید تا بلوای نان
ایران دوران معاصر عرصه تحولات سترگ داخلی و بین‌المللی بسیاری بوده است. از انقلابها و کودتاهای داخلی و بعضا خارجی تا مورد هجوم قدرتهای بزرگ بین‌المللی قرار گرفتن. در این میان یکی از این مقاطع حساس که دارای آثار و عوارض کوتاه‌مدت و بلندمدتی بوده جنگ جهانی دوم است. جنگی که تبعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گسترده‌ای برای کشورمان داشت. با این حال، تبعات اقتصادی این جنگ به دلیل ملموس و مزمن بودنش بر هیچ کس پوشیده نماند و تاثیر عمیقی بر روح و روان جامعه ایرانی گذاشت که در زیر نگاهی اجمالی بدان خواهد شد.
 
تبعات اشغال در بخش کشاورزی
جمعیت ایران در مقطع منتهی به پایان جنگ جهانی دوم و اشغال ایران چیزی بالغ بر پانزده میلیون نفر بود که بخش قابل توجهی از آن با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کرد. در واقع ایران مسیر تدارک آذوقه و مهمات به شوروی بود. متفقین قول داده بودند  آسیبی به زندگی روزمره مردم عادی وارد نسازند؛ با این حال بخشهای مختلف اقتصادی کشور همچون کشاورزی، بازرگانی و خدمات بر اثر اشغال شدیدا آسیب دیده بود. کشاورزی که ستون فقرات اقتصادی کشور محسوب می‌شد و 75 درصد نیروی کار را جذب کرده و 50 درصد تولید ناخالص داخلی را تامین می‌نمود با افت شدید همراه شد. از میزان تولید محصولات اساسی همچون گندم، جو، برنج، توتون، تنباکو و میوه کاسته شد و پرورش دام و طیور با افت شدید مواجه شد.1
 
کاهش محصولات کشاورزی و نیاز نیروهای اشغالگر به آن سبب شد اکثر مناطق کشور و به‌خصوص آذربایجان و  کرانه دریای خزر با قحطی شدید روبه‌رو شود. جنگ، اقتصاد کشاورزی را درهم شکست. تولید گندم و جو 25 درصد، پنبه 39درصد و توتون و تنباکو 7 درصد کاهش یافت. روسها صدور خوار و بار را از مناطق اشغالی تحت تصرف خود منع کرده بودند. این ممنوعیت باعث افزایش فزاینده قیمت برنج و گندم شد. بعدا دامنه این ممنوعیت به سایر اقلام نیز تسری پیدا کرد. این مسئله برای مناطق مرکزی و جنوبی ایران یک فاجعه محسوب می‌شد زیرا آنها بسیاری از کمبود اقلام خوراکی خود را از مناطق شمالی تهیه می‌کردند.2
 
پیامدهای کاهش شدید تولید
کمبود اقلام اساسی و تولید یک پیامد ویرانگر دیگر نیز به همراه داشت و آن تورم بود. دولت در مقابل فشارهای تورمی برنامه‌ای برای اجرا نداشت. شاخص هزینه زندگی بین سالهای 1318 تا 1323 نزدیک به 700 درصد افزایش یافت. هزینه زندگی به صورت سرسام‌آوری بالا می‌رفت. در فروردین و اردیبهشت 1323 بهای قماش و پارچه حدود 40درصد افزایش یافت. افزایش ناگهانی قیمتها به حدی بود که خرید یک پیراهن چیت برای طبقه متوسط عملا غیرممکن شده بود. در همین حال، تورم بیش از حد به خاطر مصرف زیاده از حد نیروهای اشغالگر و کمبود کالاهای اساسی به پایین آمدن ارزش پول ملی دامن می‌زد. قیمتها در فاصله سالهای 1319 تا 1323 چیزی حدود هفت برابر افزایش یافت. از دیگر پیامدهای تورم و کمبود کالاهای اساسی، به وجود آمدن بازار سیاه بود. در به وجود آمدن بازار سیاه هم مردم و هم برخی از مسئولین نقش داشتند. از آرد نانواییها که به صورت آزاد فروخته می‌شد تا فروش جیره و مواجب مردم در بازار آزاد توسط مامورین توزیع کننده، در به وجود آمدن این بازار نقش داشت.3
 
احتکار نیز به تبع سایر مشکلات و به ویژه کمبود تولید به وجود آمده بود. علت گسترش احتکار در زمان قحطی در ایران رابطه نزدیک محتکران با عوامل حکومتی بود. گندم کشور به جایی ارسال می‌شد که پول بیشتری بابت آن پرداخت می‌شد. در شهریور 1322 قانونی تصویب شد که پیشه‌وران و صاحبان رستورانها باید کالاهای خود را به قیمت قانون مصوب دولت یا شهرداریها بفروشند. آنها در صورت احتکار یا گرانفروشی برای دفعه اول 50 تا 200 ضربه شلاق و برای دفعه دوم به حبس محکوم می‌شدند، اما هیچ کدام از این راهکارها افاغه نکرد و مشکل حادتر نیز شد. البته از ذکر این نکته نیز نباید غافل بود که احتکار صرفا به وسیله ایرانیان صورت نمی‌گرفت بلکه عوامل بریتانیا نیز در آن نقش داشتند. این دسته از محتکران حتی نسبت به محتکران داخلی از موقعیت بهتر و مناسب‌تری برای پیشبرد اهداف خود برخوردار بودند. نظام سهمیه‌بندی نیز نتوانست کاری از پیش برد. سهمیه قند، شکر و چای از سوی ماموران دولتی حیف و میل می‌شد. مردم در سراسر کشور لباسهای بسیار کهنه می‌پوشیدند. در واقع به علت تخلفاتی که مامورین دولتی مرتکب می‌شدند پارچه‌هایی که در مقابل کوپن توزیع می‌شد جوابگوی نیازهای واقعی مردم نبود و بخش قابل توجهی از مردم ژنده‌پوش بودند.4
 
بلوای نان
جدی‌ترین کمبود، در راهبردی‌ترین جزء زندگی مصرفی مردم یعنی نان به وجود آمد. در تهران قیمت نان در نیمه اول سال 1321 از شش سنت به یک دلار رسید. کمبود نان بر کیفیت آن نیز اثر گذاشته بود. در واقع نانی که به زحمت در اختیار مردم قرار داده می‌شد آن‌قدر بی‌کیفیت بود که موجب مرگ چند نفر و شیوع بیماری در میان مردم گردید. در پاییز 1321 کمبود نان بسیار جدی شد. در آذرماه 1321 دانش آموزان مدارس خود را تعطیل و به سمت بهارستان به راه افتادند. مردم نیز به صفوف آنان پیوستند و شعار می‌دادند یا مرگ یا نان. عصر آن روز اعتراض مردمی به کمبود نان شدت گرفت و نیروهای مسلح به تیراندازی روی آوردند. در این ماجرا که به بلوای نان شهرت پیدا کرد دهها نفر کشته و زخمی شدند.5
 
جدی‌ترین کمبود، در راهبردی‌ترین جزء زندگی مصرفی مردم یعنی نان به وجود آمد. در تهران قیمت نان در نیمه اول سال 1321 از شش سنت به یک دلار رسید. کمبود نان بر کیفیت آن نیز اثر گذاشته بود. در واقع نانی که به زحمت در اختیار مردم قرار داده می‌شد آن‌قدر بی‌کیفیت بود که موجب مرگ چند نفر و شیوع بیماری در میان مردم گردید.
 
بحران به حدی عمیق بود که شهر تبریز که مرکز غله ایران به شمار می‌رفت دچار قحطی گردید. همین امر سببب شد مردم به استانداری هجوم برند. عملکرد نانواها نیز بر دامنه بحران می‌افزود. نانواها قسمتی از سهمیه آرد را که دریافت می‌کردند در بازار آزاد می‌فروختند و بقیه آن را با خاک اره، ذرت، جو و سیب زمینی مخلوط می‌کردند. به علت کمبود و شلوغی کسی جرئت اعتراض نداشت و ممکن بود همان نان نامرغوب را نیز از دست بدهد.6 در بوشهر کیفیت نان آن‌قدر پایین آمد که روزنامه اطلاعات در گزارشی که در این زمینه تهیه کرد جنس نان را از ذرت و جو دانست. در این گزارش عنوان شد که از وجود نان گندم هیچ اثری نیست و این امر موجب بیماری مردم شده است. در سال 1322 دولت شوروی حدود یکصد‌هزار تن غله از ایران خارج کرد. آنها به غیر از این نیز از بازار آزاد گندم می‌خریدند و به شوروی ارسال می‌کردند.7
 
افزایش بیکاری
بیکاری از دیگر پیامدهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم بود. پس از اشغال ایران به وسیله نیروهای متفقین، تمامی کارهای عمرانی متوقف شد و عده زیادی بیکار شدند. تا هنگامی که حمل اسلحه و مهمات به روسیه تداوم داشت عده‌ای از قِبل این قبیل کارها راه درآمدی داشتند ولی همین که جنگ به پایان رسید بیکاری روندی فزاینده پیدا کرد. کارگران و دهقانان و به طور کلی اقشار ضعیف و کم‌درآمد جامعه معیشتی سخت پیدا کردند. آنهایی که سواد داشتند وارد خدمات دولتی شدند و چیزی نگذشت که عده کارمندان دولت چند برابر شد و قسمت عمده درآمد دولت صرف پرداخت حقوق هزاران کارمند اضافی دولت شد. بدین‌ترتیب، وجوهی که باید صرف عمران، آبادی بهداشت و آموزش قشرهای مختلف جامعه می‌شد صرف پرداخت حقوق کارمندان شد.8
 
وضعیت صنعت و بازرگانی  
در همین حال، علاوه بر کمبود محصولات کشاورزی فعالیتهای صنعتی نیز رو به کاهش بود. روند ایجاد کارخانه‌های صنعتی به شدت کاهش یافته بود. این در حالی بود که میانگین ایجاد کارخانه در سال 1310 هشت واحد در سال بود. صنعت بافندگی و نساجی نیز خسران بسیار دید و عده بسیاری از شاغلان در این صنعت بیکار شدند.9  تنها فعالیتی که در این سالها رونق داشت دلالی، سفته‌بازی و تجارت بود. بازرگانان کوچک و متوسط از شرایط و وضعیت جنگ آسیب دیدند اما بازرگانان عمده در موقعیتی قرار داشتند که سود سرشار و بادآورده‌ای به‌دست آوردند. در واقع دلالان به واسطه ایفای نقش واسطه‌گری میان بازارهای محلی و نیازهای زمان جنگ متفقین سود بردند. به عبارت ساده‌تر بازرگانان عمده و دلالان توانستند از آب گل آلود ماهی گرفته و حتی به سودهای سرشاری نیز دست پیدا کنند.10 
 
تاثیر حضور نیروهای خارجی
اما آنچه را نباید از نظر دور داشت این است که صرف حضور نیروهای متفقین در ایران به نوبه خود متضمن هزینه‌های مالی هنگفتی بود و دولت ایران ملزم‌ شده بود تا ریال مورد نیاز آنان را تهیه نماید. آمریکا، انگلستان و شوروی هر ماه به ترتیب 400 و 380 میلیون ریال در ایران هزینه می‌کردند. متفقین با تحمیل قرارداد دیگری بر دولت‌ ایران نرخ برابری ریال با پوند استرلینگ و دلار آمریکایی را تا دو برابر افزایش دادند و به این‌ صورت نیمی از مخارج اشغال را از جیب مردم ایران درآوردند. مضاف بر این، طبق قرارداد مذکور متفقین در قبال دریافت ریال، به طور مستقیم هیچ ارزی به ایران پرداخت نمی‌کردند، بلکه طلب ایران به حسابی در بانکهای انگلستان و آمریکا واریز می‌شد و دولت ایران تنها می‌توانست از این حساب برای خرید کالاهای انگلیسی و آمریکایی ــ آن‌هم در صورت موجود بودن ــ استفاده کند. البته ایران امکان این را داشت تا چهل درصد از ذخیره ارزی خود را در انگلستان به طلا تبدیل نماید. پیامد این سیاست، افزایش فزاینده پول در گردش بود، به صورتی که از مرداد ۱۳۲۰ تا فروردین ۱۳۲۴ پول در گردش از ۱۴۵۰ میلیون ریال به ۷۶۶۲ میلیون ریال افزایش یافت و پشتوانه آن از ۲۸ درصد طلا و ۳۳ درصد نقره به ۳ یا ۴ درصد طلا و نقره تنزل یافت.11 در مجموع باید گفت که حمله قدرتهای جهانی در جنگ جهانی دوم به خاک ایران و تصرف آن، به همراه سوء مدیریت دولت وقت و زیاده‌خواهیهای برخی از شهروندان، پازل مشکلات کشور را تکمیل کرد و به نحوی پیامدهای اقتصادی ناشی حمله نیروهای متفق را چند برابر کرد.

محمدرضا پهلوی سوار بر اتومبیل به همراه یک ژنرال آمریکایی در حال سان دیدن از نیروهای متفقین در ایران
شماره آرشیو: 4550-11ع https://iichs.ir/vdcf.vdviw6dx0giaw.html
iichs.ir/vdcf.vdviw6dx0giaw.html
نام شما
آدرس ايميل شما