میگویند محمدرضاشاه از حضور مردم در خیابانها نه نگران بلکه به شدت متعجب بود و دائم میپرسید که چرا مردم در خیابانها حضور دارند؟ در پس ذهن او این سوال وجود داشت که مگر او برای مردم چه کم گذاشته بود؟ گویا قرار نبود او کاستیهای حکومت خود را ببیند، اما واقعا چرا این گونه بود؟