یکی از سازمانهایی که با افزایش عواید نفتی دولت تأسیس شد «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» بود. این سازمان در سال 1346 به مدیرعاملی رضا نیازمند و با هدف حمایت از بخش متوسط و میانی صنعت که مربوط به بخش خصوصی میشود شروع به کار نمود
با افزایش درآمدهای نفتی ایران در دهه 1340 محمدرضا پهلوی تصورات صنعتیسازی سریع ایران را بیش از پیش دنبال نمود. این در حالی بود که درآمدهای نفتی، دولت را به بزرگترین سرمایهگذار در همه پروژههای صنعتی تبدیل کرده بود. این مداخلههای اقتصادی گسترده دولت رانتیر ایران را به عنوان نیروی اصلی در پیشرفت اقتصادی کشور مطرح مینمود؛ به طوری که دولت نقش توزیعکننده درآمد نفت و تعیینکننده نحوه تخصیص این منابع به گروهها و اشخاص و بنگاههای اقتصادی مورد نظر را پیدا کرده و بر گستره بوروکراسی عظیم دولتی میافزود.
یکی از سازمانهایی که با افزایش عواید نفتی دولت و دولتی شدن هر چه بیشتر اقتصاد و صنعتیسازی ایران تأسیس شد، «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» بود که در سال 1346 به مدیرعاملی رضا نیازمند شروع به کار نمود. این سازمان که ابتدا با هدف حمایت از بخش صنعت ــ بخش متوسط و میانی که مربوط به بخش خصوصی میشود ــ ایجاد شده بود، در همان آغاز کار به اهداف بلندمدت و پروژههای سنگین و بزرگ صنعتی چون کارخانههای ذوب آهن و ماشینسازی و آلومینیوم پرداخت و کاملا تحت حمایت دولت و اعتبارات دولتی که از عواید نفتی تأمین میشد درآمد. در ادامه به تحلیل و ارزیابی جایگاه این سازمان در روند صنعتیسازی دولتی در دهههای 1340 و 1350 میپردازیم.
نفت و دولتی کردن صنایع
تقریبا در تمام صورتجلسات شورای اقتصاد که از 1345 تا اواخر دهه 1350 به صورت ثبتشده موجود است، میل به دولتیسازی اقتصادی و صنعتی دیده میشود. در این دوران با وجود نوسانات شدید در رشد اقتصادی و تحولات اجتماعی و سیاسی ایران، اشکال گوناگونی از دخالت دولت در اقتصاد و صنعت از تأسیس سازمانها و کارخانهها به دست دولت تا دخالت مستقیم در تعیین قیمت این و آن کالا همواره وجود داشت که با افزایش سهم درآمدهای نفتی در کل درآمدهای دولت، روزبهروز و به شکل لجامگسیختهتری افزایش یافت. وابستگی هر چه بیشتر به درآمدهای نفتی که با روند رو به تزایدی در حال افزایش بود از جمله عوامل مهم در حرکت هر چه سریعتر اقتصاد کشور به سمت دولتی شدن بود. این وابستگی از برنامه سوم، که عواید نفتی نقش بیشتری در بودجه عمرانی و صنعتی کشور مییابند، قابل ردیابی است.
در برنامه سوم عمرانی در ارتباط با تفوق دولت بر اقتصاد ملی آمده است: «برای آنکه بتوان به خوبی از عهده حل این مسائل برآید، دولت باید نقش رهبری برنامه را به عهده داشته باشد. دولت با سرمایهگذاری مستقیم خود و یا جرح و تعدیل قیمتها از طریق وصول مالیات یا دادن جایزه سعی میکند منابع تولیدی کشور را به راههای صحیح هدایت نماید... حکم به ضرورت دخالت روزافزون دولت در کوششهای عمرانی کشور، ضمنا لزوم تجدیدنظر در وضع اداری و تشکیلاتی کشور را تأیید میکند».1
عالیخانی، نخستین وزیر اقتصاد در دهه 1340، با اشاره به سیاستهای اقتصادی مداخلهگرانه شاه در ملی کردن صنایع، علت را در تکیه شاه و دولت به درآمد نفت دانسته و معترف است: «گرفتاری ما درآمد نفت بود. اگر شما از مردم مالیات میگرفتید و با آن میخواستید صنعت بسازید باید به مردم حساب پس میدادید. نمیتوانستید مالیات را از مردم بگیرید که کارخانههای خیلی بزرگ مثل ذوب آهن، پتروشیمی و غیره به وجود بیاورید و بعد هم به آنها بگویید فضولی موقوف؛ اینها را دولت انجام میدهد! این درآمدی است که دولت دارد هر طور بخواهیم خرجش میکنیم. خواه ناخواه وقتی پول در اختیار شماست فکر میکنید عقل خودتان بهتر میرسد».2 در واقع بالارفتن قیمت نفت دولت را برای بر عهده گرفتن هر چه بیشتر مسئولیتها در حوزه صنعت ترغیب میکرد.
در ارتباط با فکر تأسیس چنین سازمانی [:سازمان گسترش و نوسازی صنایع] رضا نیازمند، مدیر عامل این سازمان، به مسافرت شاه به ایتالیا و وجود چنین سازمانی در این کشور اشاره میکند که موجب تمایل شاه به ایجاد سازمانی مشابه در ایران برای صنعتیسازی کشور شده بود
تأسیس سازمان گسترش و نوسازی
یکی از مهمترین اقدامات دولت برای صنعتیسازی سریع و انجام پروژههای بزرگ صنعتی، تأسیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در سال پایانی برنامه سوم، یعنی تیرماه 1346، بود. تا پیش از تأسیس این سازمان، چهار نهاد مالی مهم از جمله بانک اعتبارات صنعتی، بانک توسعه صنعتی و معدنی، صندوق ضمانت صنعتی و هیئت حمایت از صنایع جمعا بیش از 4/4 میلیارد ریال وام بلندمدت به صنایع خصوصی برای انجام پروژههای صنعتی پرداخت کردند.3 این نقش بعد از تأسیس سازمان گسترش و نوسازی قرار بود به این سازمان محول شود. شاه شخصا خود دستور تأسیس این سازمان را داده بود و به نقش این سازمان در توسعه صنعتی سریع ایران به طور اغراقآمیزی امید داشت؛ ازاینرو بر به راه افتادن هر چه زودتر آن تأکید میکرد و دستور داده بود که این سازمان باید هر چه سریعتر تا پیش از شروع برنامه چهارم عمرانی در سال 1347 به راه افتاده باشد تا بتواند خود را با برنامههای آتی تطبیق دهد.4
در ارتباط با فکر تأسیس چنین سازمانی رضا نیازمند، مدیر عامل این سازمان، به مسافرت شاه به ایتالیا و وجود چنین سازمانی در این کشور اشاره میکند که موجب تمایل شاه به ایجاد سازمانی مشابه در ایران برای صنعتیسازی کشور شده بود. طبق گفته های نیازمند چنین سازمانی در ایتالیا یک سازمان غیر دولتی برای اداره مؤسسات صنعتی بدون دخالت دولت بود: «در این بازدید به شاه گزارش دادند که چون سالها صنایع دولتی ایتالیا طبق مقررات دولتی اداره میشد و نمیتوانست آزادی عمل داشته باشد، دولت ایتالیا تصمیم گرفت این مؤسسه (IRI) را تأسیس نماید که بتواند به طور مستقل و مانند بخش خصوصی اداره شود و گرفتار مقررات دستوپاگیر دولت نشود».5
گویا چنین مؤسسهای در ایتالیا توانسته بود صنایع زیادی تأسیس نماید و شاه هم بر اساس همین تصور، به رضا نیازمند، که مشاور صنعتی وزارت اقتصاد بود، دستور میدهد در مأموریتی به ایتالیا از این مؤسسه بازدید کند و بررسیهای لازم را انجام دهد و اساسنامهای برای تأسیس سازمان مشابهی در ایران بنویسد. نیازمند بعد از بررسی مؤسسه یادشده اساسنامهای برای تأسیس این سازمان در ایران نوشت و آن را در شورای اقتصاد در حضور شاه مطرح کرد و بعد هم در مجلس به تصویب رساند.
علینقی عالیخانی، که در این زمان وزیر اقتصاد بود، در خاطراتش به عدم نیاز اقتصاد و صنایع ایران به چنین سازمانی و اینکه بهرغم توصیه او، شاه مصمم به تأسیس چنین سازمانی در ایران شده بود اشاره کرده است: «به عرض شاه رساندم ما واقعا احتیاجی نداریم همه اینها را به یک سازمان مرکزی تبدیل بکنیم؛ به خصوص که بهتر است نرمش داشته باشیم و بهتدریج شرکتهای موجود را پس از مدتی بفروشیم و دست خودمان نگه نداریم. شاه گفت نه من میخواهم یک دستگاه بزرگی مثل ایتالیا باشد که تمام کارهای صنعتی را بکند. خیلی خوب است». عالیخانی در ادامه و براساس دستور شاه طرحی را با نام «سازمان نوسازی صنایع ایران» طراحی میکند و سپس محمد سجادی را به عنوان رئیس هیئتمدیره و رضا نیازمند را به عنوان مدیرعامل به شاه معرفی مینماید.
وی در ارتباط با اهداف و فرایند کاری این سازمان اذعان کرده است: واحدهای صنعتی دولتی را در اختیار این سازمان قرار دادیم، ولی آنها را مسئول کردیم که اینها را بعدا خصوصی بکنند. این واحدها شامل چند کارخانه قند، واحدهای آلومینیوم و ماشینسازیها بودند. اما این سازمان که قرار بود بهتدریج واحدها را خصوصی کند کاملا زیر نظر دولت و مشمول مقررات دولتی قرار گرفت: «یکی از شرایطی که من پیشنهاد کردم و شاه قبول کرد و در نتیجه دولت تأیید کرد این بود که این سازمان مشمول مقررات دولتی نباشد. اینها هم قبول کردند ولی متأسفانه... پس از یکی دو سال زیر حرفشان زدند؛ سازمان گسترش را هم به صورتی مشمول مقرراتی کردند که برای دستگاههای دیگر بهاصطلاح مستقل دولت وجود داشت که کاملا آزاد نبود...».6
البته با توجه به رسالت اصلی این سازمان که تأسیس صنایع سنگین تعریف شده بود،7 مسلما دولت متولی اصلی اجرای طرحهای این سازمان در نظر گرفته میشد: «ما متوجه شده بودیم که تأسیس صنایع سنگین از الزامات اولیه صنعتی شدن کشور است؛ چون خیلی از صنایع کوچک و متوسط وابسته به صنایع سنگین است ... و در ضمن به دلیل هزینه زیاد تأسیس صنایع سنگین توسط بخش خصوصی هم تا سالهای طولانی دیگر عملی نخواهد شد. حتی دکتر یگانه هم معتقد بود که صنایع سنگین برای ممالکی مانند ایران بهتر است توسط دولت تأسیس شود و همیشه هم در اختیار دولت بماند... بنابراین ما متوجه شدیم بهترین پایگاهی که باید این صنایع سنگین را در کشور تأسیس کند همین سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران است».8 ازاینرو بود که کارخانههایی در این حوزه همچون کارخانه ماشینسازی اراک، کارخانه تراکتورسازی و کارخانه ماشینسازی تبریز و ذوب آلومینیوم اراک توسط این سازمان از بلوک شرق خریداری شدند و وظیفه ساخت آن بر عهده این سازمان گذاشته شد.
بعد از رضا نیازمند این سازمان بیش از پیش به دنبال پروژههای بزرگتر صنعتی رفت و دیگر کاملا دولتی شد: «نفر بعدی (منوچهر تسلیمی) که آمد به سازمان گسترش، رفت دنبال پروژههای بیسر و تهی که هیچ گونه مفهومی نداشت و خلاصه سازمان گسترش از آن حالت مستقل و حالتی که کارهایمان یک اساس محکمی داشته باشد بیرون آمد و بهتدریج تبدیل به یکی دیگر از دستگاههای دولتی شد».9
بدینسان سازمان گسترش و نوسازی صنایع که بنا بر یک الگوگیری غلط و صرفا طبق تمایل شاه و با تکیه بر رانت نفت ایجاد شده بود، به دستگاه عریض و طویل دولتی پیوست و بهواسطه تمرکزی که بر پروژههای عظیم صنعتی ایجاد نمود، نتوانست صنایع میانی و کوچک که بخش خصوصی در آن فعال بودند را جذب و حمایت لازم بنماید.
رضا نیازمند نخستین مدیرعامل سازمانی بود که بنا بر یک الگوگیری غلط تأسیس شد و با وجود آنکه میبایست در مسیر خصوصیسازی صنایع پیش رود بهتدریج به یکی دیگر از دستگاههای دولتی تبدیل شد
رضا نیازمند و احمدحسین عدل در یکی از بازدیدهایش در شهر اصفهان
شماره آرشیو: 554-832ض
پی نوشت:
1. گزارش مقدماتی برنامه سوم عمرانی ایران، تهران، سازمان برنامه و بودجه، صص 28-29.
2. حسین دهباشی، اقتصاد و امنیت: تاریخ شفاهی زندگی و آثار علینقی عالیخانی، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1393، ص 201.
3. گزارش عملکرد برنامه سوم، تهران، سازمان برنامه و بودجه، ص 54.
4. غلامرضا نیکپی، صورت جلسات شورای اقتصاد، ج 2، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، بیتا، ص 88.
5. انجمن مدیریت ایران، سرگذشت مدیریت صنعتی در ایران از زبان بنیانگذار آن محمدرضا نیازمند، انتشارات نزهت، 1395، ص 135.
6. حسین دهباشی، همان، ص 308.
7. انجمن مدیریت ایران، همان، ص 136.
8. حسین دهباشی، همان، ص 137.
9. همانجا. https://iichs.ir/vdcg.t97rak9wzpr4a.html