پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
طبعا پرسش اصلی و نخست ما این است که آیا وقوع انقلاب اسلامی، یک امر ضروری و غیرقابل اجتناب بود و مثلا نمیشد با رویکرد اصلاح تدریجی و گام به گام، شرایط زمامداری را تغییر داد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در نگاهی کلی و برآیندی، حاکمیت 57 ساله رژیم پهلوی نشان داد که خاندان پهلوی نه به قانون اساسی پایبند است، نه احکام شرع برایش معنی دارد، نه منافع ملی و ارزشها و هویت مردم ایران، برایش مهم هستند. این پدر و پسر، جز به منافع خود و خاندانشان فکر نمیکردند و برای دستیابی به مطامعشان، از هیچ جنایتی رویگردان نبودند؛ لذا برای ملت ایران، چارهای جز از بین بردن و ریشهکن کردن این رژیم باقی نمانده بود! رأی 98 درصدی ملت به جمهوری اسلامی نشان داد که مردم چگونه از نظام سلطنتی و ادامه آن وضعیت قطع امید کرده و اکثریت قاطع آنان، خواهان تغییر جدی بودند.
در طول سلطنت پهلویها، بارها مواردی پیش آمد که مردم سعی کردند اصلاحاتی را در این رژیم ایجاد کنند، اما خاندان سلطنتی، هرگز دست از رویه ضداسلامی و ضدمردمی خود برنداشت! خود محمدرضا پهلوی بعد از فاجعه 17 شهریور و واقعه 13 آبان، جلوی دوربین تلویزیونی اذعان کرد: شما مردم علیه ظلم و فساد به پا خاستید و این انقلاب نمیتواند مورد تأیید من، به عنوان شاه کشور و یک فرد ایرانی نباشد و... بسیاری حرفهای دیگر! این نشان میدهد که خود شاه هم میدانست که سیاستهای خائنانه او چه بر سر کشور آورده است، اما آیا این آگاهی، او را از ادامه جنایتهایش بازداشت؟ رژیم پهلوی تا روز آخر و تا زمانی که شاه از سر استیصال کشور را ترک کرد، لحظهای در سرکوب مردم و مقاومت درباره تغییر، به خود تردیدی راه نداد! اما اینکه با سپری شدن چهار دهه از انقلاب، اینگونه سؤالات مطرح میشوند، جای تأمل دارد و باید دید هدف از طرح اینگونه پرسشها چیست؟ شاید مهمترین و بجاترین پرسش در این دوره، این باشد که آیا انقلاب اسلامی به اهداف اصلی خود رسیده است یا خیر؟
آیا اگر شاه میپذیرفت که اصلاحاتی انجام شود، تضمینی وجود داشت که به محض قدرت یافتنِ دوباره، همان شیوه قدیم را از سر نگیرد؟
پاسخ این سؤال را حضرت امام در پاسخ به استدلال مهندس
بازرگان در پاریس داده بودند! وقتی بازرگان به ایشان گفت: میشود رژیم شاه را وادار به تابعیت از قانون اساسی کرد و شاه فقط سلطنت کند و نه حکومت، امام همین سؤال را مطرح کردند که «آیا تضمینی وجود دارد که او به محض قدرت گرفتن، همان خیانتهای سابق را از سر نگیرد؟»، که البته بازرگان نمیتوانست چنین تضمینی بدهد! رژیم پهلوی 57 سال فرصت داشت که خود را اصلاح کند و در مسیر خدمت به مردم قرار بگیرد، ولی اساسا هدف این رژیم، چنین چیزی نبود. مگر مردم در نهضت ملی نفت، به دنبال اصلاحات اساسی نبودند و تلاششان را نکردند؟ جوابشان چه بود؟ کودتای آمریکایی 28 مرداد و سرکوب مخالفان و آزادیخواهان؟ شاه حتی در 14 آبان 1357 هم گفت: از این به بعد میخواهم فقط سلطنت کنم، اما بلافاصله دستور داد حکومت نظامی اعلام و مردم را سرکوب کنند! همه این کارها را هم، به اسم برقراری امنیت انجام میداد. رضاخان و فرزندش محمدرضا، اساسا به قانون اعتقادی نداشتند.
در تبلیغات جریان سلطنتطلب، ادعا میشود که وضعیت معیشتی مردم در دوره رژیم پهلوی، بهتر بوده است. تحلیل شما درباره این ادعا چیست؟
اگر وضعیت مردم بهتر بود، چرا 98 درصد از مردم، رأی به تغییر رژیم دادند؟ در این صورت، باید نهایتا 20 تا 30 درصد از مردم رأی میدادند! این رأی بالا نشان میدهد که مردم چه به لحاظ مادی، چه فرهنگی و چه در سطوح کلانتری از قبیل هویت دینی و ملی، از آن رژیم قطع امید کرده و حقیقتا به دنبال تغییر وضعیت موجود بودند.
برخی میگویند موضعگیریهای استقلالطلبانه شاه در قبال اروپا و مخصوصا آمریکا، به سرنگونی او منجر شد. دراینباره چه تحلیلی دارید؟
این هم یکی از جعلیات مضحک تاریخی است! شاه مطمئنترین و پایدارترین متحد آمریکا و اروپا در منطقه و حافظ صددرصد منافع آنها بود. بسیاری از صاحبنظران سیاسی آمریکا معتقدند که سرنگونی شاه، بزرگترین خسارت را به غرب وارد کرده؛ خسارتی که هرگز قابل جبران نیست! آمریکاییها در دوره و ساختار رژیم پهلوی، همهکاره بودند و شاه بدون دستور آنها، آب هم نمیخورد! رژیم پهلوی مهمترین خریدار تسلیحات آمریکا و درواقع غلام حلقه به گوش این کشور بود. علم در خاطراتش، بارها از بحثهایی که با شاه داشته حرف میزند، که نهایتا پهلوی دوم به او گفته: «برو و به هر چه که آنها میگویند، عمل کن!». بعد هم که از ایران فراری شد، حداقل نکردند این نوکر بیجیره و مواجب خود را بپذیرند و با دربهدری و بدبختی از دنیا رفت! به همین دلیل هم شاه، بالاخره آنچه را که سالها پیش باید میگفت، اعتراف کرد که: «من هر کاری را که آنها خواستند، در ایران انجام دادم، اما آنها از من حمایت نکردند!». به دلیل منافع سرشار و بسط ید بیسابقه امریکا و اروپا در ایران است که آنها تا هماکنون نیز، از هیچ توطئهای علیه این انقلاب و نظام دریغ نمیکنند و نه هر روز که هر لحظه، برای از پا درآوردن جمهوری اسلامی، طرحی تازه میریزند!
برخی افزایش قیمت نفت اوپک را دلیل برکناری شاه میدانند! این هم توجیه مسخرهای است! افزایش قیمت نفت با اراده و تلاش آمریکا انجام و درآمد حاصله، کلا صرف خرید تسلیحات از آمریکا شد! هنوز هم این سیاست، با اشکال جدید در خاورمیانه دنبال میشود. شاه دستور آمریکا را اجرا کرد و با ترفندی تبلیغاتی، افزایش قیمت نفت را به خود نسبت داد، درحالیکه در این قضیه، اصلا اختیاری نداشت!
یکی از دلایلی که غربیها برای وقوع انقلاب اسلامی مطرح میکنند این است که مردم ایران به دلیل روحیه مذهبی، نتوانستند تحول مورد نظر شاه و غربی شدن سریع را تحمل کنند. آیا واقعا اینگونه است؟
در اینکه مردم با غربی شدن مخالف بودند، تردیدی نیست، اما اتفاقا همین مردم در آن مقطع زمانی، به دنبال تحول و رهایی از شرایط بسته سیاسی، فرهنگی و اقتصادی رژیم پهلوی بودند. حضرت امام درست در اولین سخنرانی خود پس از بازگشت به ایران و در بهشت زهرا، درحالیکه بسیاری از موضوعات مهم مطرح بودند، با هوشمندی اعلام کردند که «ما با سینما و تلویزیون مخالف نیستیم؛ ما با فحشا مخالفیم!». ایشان درواقع میخواستند اعلام کنند که ما با تکنولوژی مخالفتی نداریم، بلکه با محتوایی که به وسیله آن به مردم منتقل میشود کار داریم. بحث بر سر نحوه استفاده از رسانهها، هنر و مظاهر تمدن بود، نه ابزار آنها. کما اینکه بعضی از این ابزارها از جمله سینما، پس از انقلاب توسعه زیادی پیدا کردند.
به نظر شما چرا حضرت امام، انقلاب را بر اصلاحات تدریجی ترجیح دادند؟
نهضت حضرت امام ــ که از سال 1341 آغاز شد ــ قدرت جدیدی را که مبتنی بر مکتب اهلبیت(ع) و باور به ارزشها، شهادت و فلسفه عاشورا بود، در جهان سیاست مطرح کرد، که برای همه دنیا و حتی بسیاری از مردم خود ما، ناشناخته بود! این نهضت توانست با تکیه بر ارزشهای دینی، 42 سال در برابر انواع و اقسام توطئهها مقاومت کند! امام همه ساختارهای رژیم شاه را فاسد و ناکارآمد میدانستند و به همین دلیل تصمیم گرفتند انقلاب کنند. این در مواضع و اعلامیههای ایشان در دوران نهضت اسلامی وجود دارد.
هدف از تطهیر رژیم پهلوی، در رسانههای غربی و در فضای مجازی چیست؟
افراد و گروهها وقتی حرف مستدل و منطقی برای زدن ندارند، مطالبی را مطرح میکنند که درواقع، هیچگاه خودشان هم آنها را باور نمیکنند! هدف اینها فقط ضربه زدن به جمهوری اسلامی است، وگرنه خودشان هم میدانند که نه تنها پرونده رژیم پهلوی، که اساسا هر نوع رژیم سلطنتیای در این کشور، برای همیشه بسته شده است! اینها کافی است برای پی بردن به فساد عمیق و گسترده رژیم پهلوی، به خاطرات
اسدالله علم مراجعه کنند. علم که دیگر از عوامل جمهوری اسلامی نیست و درواقع، دست راست محمدرضا محسوب میشد! آیا میلیونها آدمی که در برابر رژیم پهلوی ایستادند و بسیاری از آنها نیز شهید شدند، همه بیسواد و ناآگاه و جاهل بودند و این حضرات، باسواد و آگاه هستند؟ تفسیر اینها از قیام میلیونی و همهجانبه ملت ایران و بعد هم رأی 98 درصدی آنها به جمهوری اسلامی چیست؟ خود اینها هم میدانند که راه به جایی نخواهند برد و درواقع به عنوان بازوی امپریالیسم و صهیونیسم عمل میکنند و آب به آسیاب دشمن همیشگی ایران میریزند!
البته در اینجا، نکته قابل طرحِ دیگری هم مطرح است. پرسش اصلی شما این بود که آیا وقوع انقلاب اسلامی، امری ضروری و لاجرم بود؟ پاسخ مثبت است. اما اینکه آیا مسئولان جمهوری اسلامی توانستند اهداف مورد نظر حضرت امام و انقلاب اسلامی را محقق کنند، امر دیگری است. امام جمله بسیار بدیعی دارند و میفرمایند: «ما انقلاب کردیم، اما انقلابی عمل نکردیم!» و نکتهای که دل مبارزان و دلسوزان انقلاب را به درد میآورد، همین است. ما باید ساختارهایی متناسب با اهداف انقلاب تأسیس میکردیم، که نکردیم و در بسیاری از جنبهها، با همان ساختارهای رژیم پهلوی پیش رفتیم! در اینکه وقوع انقلاب امری ضروری و حتمی بود، تردیدی نیست، ولی به عملکردها نقدهای جدی وارد است!
در حال حاضر برخی از افراد، با وجود برخورداری از سوابق مبارزاتی، از مشارکت در فرآیند انقلاب اسلامی ابراز پشیمانی میکنند و به رویکرد اصلاح تدریجی رژیم پهلوی گراییدهاند! دراینباره چه تحلیلی دارید؟
این افراد به عملکردها اعتراض دارند، که البته اعتراض بجایی است، ولی عملکردها را نباید به پای اصل انقلاب نوشت! بدیهی است که باید پس از انقلاب، ساختارها و سیاستهای متناسب با آن شکل میگرفت، اما کسی که میگوید کاش انقلاب نکرده بودیم، یا واقعا موضوع را نمیفهمد یا سفسطه میکند! وقوع انقلاب محصول اراده یک فرد یا یک گروه نبود، بلکه محصول اجماع طبیعی مردم بود. حکومت فاسد پهلوی باید سرنگون میشد، اما ما هم باید بعد از انقلاب، درست عمل میکردیم. بههرحال تاریخ پر است از این نوسانات عقیدتی! کسانی بودند که قبل از انقلاب، به تمام معنا شرور بودند، اما بعد از انقلاب در جبهه جنگ شهید شدند! کسانی هم هستند که پرونده مبارزات آنها علیه رژیم شاه، اعم از زندانها، تبعیدها و شکنجههایشان مثنوی هفتاد من کاغذ است، اما از فردای انقلاب، ضدانقلاب شدند! باید همواره دعا کنیم که خدا عاقبتمان را به خیر کند.