فراز و فرودهای مجله «زن روز» در دهه‌های 1360 و 1370، در گفت‌وگو با طیبه میرزااسکندری

در انجمن اسلامی اروپا، با ضدانقلاب رویارو بودیم

طیبه میرزااسکندری، نویسنده و روزنامه‌نگار، از فعالان باسابقه امور زنان است. وی به پشتوانه فعالیت چهاردهه‌ای خویش در حوزه زنان، خاطرات و تجربیات بکر و کمتر گفته‌شده‌ای، درباره رویکرد نظام جمهوری اسلامی و جریان‌های سیاسی به مسائل بانوان دارد، اما بهانه ما در گفت‌وگوی ذیل‌آمده، مرور خاطرات او از سردبیری و فعالیت در مجله «زن روز»، در دهه‌های 1360 و 1370 و حواشی مربوط به آن است
در انجمن اسلامی اروپا، با ضدانقلاب رویارو بودیم
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی، چه می‌کردید و چه شرایطی داشتید؟
در جریان اوجگیری انقلاب اسلامی و در سال 1357، در رشته جامعه‌شناسی دانشگاه تهران قبول شدم، اما چون در سال اول دانشگاه ازدواج کردم و همسرم هم در آن مقطع در ایتالیا دانشجو بود، برای همراهی با ایشان از دانشگاه مرخصی گرفتم و راهی ایتالیا شدیم. در آن دوران در خارج از کشور، طیف‌هایی از ایرانیان سلطنت‌طلب، چپ‌ها و کلا ضدانقلاب‌ها، به‌شدت علیه انقلاب اسلامی تبلیغ و فعالیت می‌کردند. در مقابل ما مشغول فعالیت در انجمن اسلامی دانشجویان شدیم تا به اثبات حقانیت جمهوری اسلامی برای دانشجویان بپردازیم. پس از تسخیر لانه جاسوسی، مردم ایتالیا و دانشجویانی که از سایر ملل بودند، سؤالات زیادی درباره چرایی این اتفاق داشتند. برای همین بخش اصلی کار ما شده بود روشنگری درباره این موضوع.  
اما بعد از رسوا شدن بنی‌صدر و منافقین و فرار آنها از کشور، ایتالیا هم یکی از مقاصد منافقینی بود که از ایران فرار کرده بودند. از این مقطع، مقابله ما در انجمن اسلامی با منافقین شروع شد. جالب است که اینها اصلا اهل مباحثه و گفت‌وگو نبودند. موجودات بی‌منطقی بودند که با تیغ موکت‌بری، چاقو و کلت در تجمعات حاضر می‌شدند و به بچه‌های انقلابی حمله و درگیری فیزیکی ایجاد می‌کردند. حتی از کشتن دانشجویان طرفدار نظام هم، ابایی نداشتند؛ کمااینکه اینها مرحوم غضنفر خاوند، از دانشجویان عضو انجمن اسلامی ایتالیا، را در شهر «تریست» این کشور به شهادت رساندند.
 
طیبه میرزااسکندری
طیبه میرزااسکندری

تا چه مقطعی در ایتالیا بودید؟
همسرم که از پایان‌نامه‌اش دفاع کرد، به ایران برگشتیم؛ در اواخر سال 1360.
 
از چه دوره‌ای فعالیت مطبوعاتی‌تان را شروع کردید؟
ازآنجاکه در طول یک سال و نیمی که در ایتالیا بودیم، ماجرای انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها پیش آمده بود، بعد از بازگشت به ایران و بازگشایی دانشگاه‌ها، به راحتی سر درس و کلاسم برگشتم. در آن زمان یک دوست هم‌کلاسی دوره دبیرستانم به نام خانم رویا صدر، عضو تحریریه مجله «زن روز» بود. ایشان از من دعوت کرد که به زن روز بروم. در آن زمان خانم گل‌محمدی سردبیر زن روز بود و بعد از یک صحبت اولیه با ایشان، کار را برای زن روز شروع کردم. عمده مقالاتی که در آن زمان می‌نوشتم، سیاسی و مذهبی بود، به‌ویژه در مناسبت‌های سیاسی و مذهبی. در آن دوره مصاحبه با شخصیت‌های وزین سیاسی و متفکر، در زن روز زیاد داشتیم. در آن دوره شهید شاهچراغی، سرپرست مؤسسه کیهان بود.
 
از همان وقت عضو شورای سردبیری زن روز شدید؟
خیر؛ من تا اوایل سال 1362 برای زن روز مطلب می‌نوشتم، اما چون شرایط بارداری اولم طوری بود که لازم شد استراحت مطلق داشته باشم، از کار فاصله گرفتم. به‌هرحال بعد از به دنیا آمدن پسرم در دی 1362، خانم گل‌محمدی تماس گرفت و دوباره دعوت به کار شدم. به ایشان گفتم: بچه‌ام کوچک است و نمی‎‌توانم بیایم، اما خانم گل‌محمدی گفت که پسرت را هم بیاور به سر کار. خودش هم همین کار را می‌کرد و با بچه‌اش، به سر کار می‌آمد. به این شکل از اول سال 1363، دوباره فعالیتم را در زن روز آغاز کردم، اما اندکی بعد، یک مأموریت خارج از کشور برای همسر خانم گل‌محمدی پیش آمد و ایشان به همین خاطر مجبور شد همراه همسرش عازم پاکستان شود. بعد از رفتن ایشان، من، خانم صدر و خانم شهلا شرکت عضو شورای سردبیری شدیم و دقیقا از همین دوره بود که به‌تدریج اختلافات ما با خانم شرکت شروع شد.  
 
قبل از اینکه درباره اختلافات خود با خانم شرکت بگویید، مقداری درباره وضعیت زن روز و مخاطبانش در آن دوره توضیح دهید؟  
در دوره مدیریت مرحوم شهید شاهچراغی، ما شاهد درخشان‌ترین دوره زن روز بودیم. در این دوره مجله زن روز، به‌شدت جریان‌ساز بود. ما همه سعی خود را به‌کار می‌بردیم که تفکر حضرت امام(ره) و اسلام ناب محمدی را درباره زنان به جامعه معرفی کنیم. در دهه 1360، ما یک سلسله مصاحبه و مقاله با موضوع زنان داشتیم، که از یک جهت نقش و جایگاه زن در خانواده و اجتماع، حقوق اسلامی او و مشکلات زنان را تبیین می‌کرد و از جهت دیگر، نافی تفکر فمینیست غربی، زن مصرف‌گرا و اهل تجمل بود؛ مثلا مصاحبه با آیت‌الله خامنه‌ای، یا سلسله مقالات مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین عمید زنجانی بسیار مورد توجه قرار گرفت.
ما در آن دوران، با آزادی کامل روی موضوعات کار می‌کردیم؛ مثلا یادم هست در سال‌هایی که مرحوم پرورش وزیر آموزش و پرورش بود، یک سلسله سرمقاله و گزارش درباره سبک‌های آموزشی، محتوای کتب درسی، نحوه مدیریت مدارس و... کار کردیم که بعضا انتقادات تندی به آموزش و پرورش داشت. یادم هست مرحوم آقای پرورش از طریقی به گوش ما رساند که از مطالب و انتقادهای تند ما گله دارد، اما اصلا جلوی کار را نگرفت و ما همچنان با استقلال کار به درج مطالبمان در آن زمینه ادامه دادیم، اما متأسفانه بعد از شهادت آقای شاهچراغی و آمدن آقای سیدمحمد خاتمی به مؤسسه کیهان، آن دوره طلایی تمام شد. آقای خاتمی در زمینه توانمندی بانوان، نگاه روشنی داشت، اما در مسائل عینی و عملیاتی و مدیریتی، بسیار مصلحت‌اندیشانه و عوامانه رفتار می‌کرد؛ مثلا در دوره‌ای که خانم گل‌‎محمدی مسئولیت زن روز را داشت، مجله ضمیمه‌ای خیاطی راه‌اندازی کرد. استقبال از این ضمیمه، شگفت‌انگیز بود. ما در این مجله خیاطی، یک سیاستی را دنبال می‌کردیم تا به بانوان، تفاوت پوشش در منزل و جلوی نامحرم را تبیین کنیم. این مسائل در دهه اول انقلاب، خیلی مهم بود. در نشان دادن مدل‌های لباس زنانه که مناسب بیرون منزل بود، از عکس لباس، منهای سر و صورت مدل استفاده می‌کردیم. اما برای نشان دادن البسه داخل منزل، از طراحی (نقاشی) استفاده می‌کردیم. این کار را منطبق با فتاوای امام انجام می‌دادیم. در مقطعی تعدادی از نمایندگان مجلس آن زمان، به آقای خاتمی تذکر داده بودند که چرا در ضمیمه خیاطی مجله زن روز، چهره و موی زنان کشیده می‌شود؟ آقای خاتمی سر این تذکر، جلسه‌ای گذاشت و از ما خواست که در طراحی لباس‌های زنانه داخل منزل، باید چهره خانم روسری به سر داشته باشد! به ایشان گفتم که ما دقیقا می‌خواهیم به خانم‌ها بگوییم این لباس برای استفاده در خانه و مقابل محارم است؛ روسری کشیدن برای این مدل، هدف ما را مخدوش می‌کند. آقای خاتمی با اینکه حرف ما را قبول داشت، گفت: من را با نماینده‌های مجلس درنیندازید... و از این به بعد، حتی موقع طراحی لباس خواب زنانه هم، باید سر مدل نقاشی روسری بکشید! از این گونه برخوردها، زیاد با ایشان داشتیم؛ یعنی ایشان حاضر نبود از آنچه قبولش دارد، دفاع کند و هزینه‌اش را بپردازد.
 
یعنی از همان دوره به خاطر مصلحت‌اندیشی‌های سیاسی، مخالف نظرش عمل می‌کرد؟
بله؛ به نظرم این نوع نگاه‌های غلط، باعث ضربه زدن به فرهنگ عفاف و حجاب شد. اگر چادر حجاب برتر است، باید جایگاهش حفظ شود. هرکس واقعا به آن معتقد است، چادر را با علاقه سر کند، نه برای مصلحت و موقعیت سیاسی. اینکه سال‌ها زن زندانی مجبور بود با چادر در دادگاه حاضر شود و در فیلم و سریال‌ها زن‌های بی‌سواد و بداخلاق با چادر نمایش داده شد، یکی از عواملی است که امروز این آشفته‌بازار وضعیت عفاف و حجاب در کشور را شاهد هستیم.
 
اختلاف شما با خانم شهلا شرکت، از چه زمانی زیاد شد؟
ایشان بعد از آمدن آقای خاتمی و تشکیل حلقه کیان، تنها زنی بود که از کیهان جذب این گروه شد. من دلیلش را ضعفشان در تحلیل مسائل سیاسی می‌دانم. اختلافات دیدگاهی ما (بنده، خانم صدر و خانم آیت‌اللهی) با ایشان، در موضع‌گیری در مورد حوادث و مسائل گوناگون، کم کم زیاد شد و در شورای سردبیری، زاویه زیادی با خانم شرکت پیدا کردیم؛ مثلا سال 1365 و سر بازی‌های سیاسی محسن مخملباف، شدیدا با خانم شرکت به مشکل برخوردیم. ایشان متوجه موضع‌گیری‌های انحرافی مخملباف نمی‌شد و هرچه ما سعی می‌کردیم برای او تبیین کنیم که مخملباف دارد به مسیر غلطی می‌رود، فایده‌ای نداشت و متوجه نمی‌شد! به‌تدریج این اختلاف‌ها آن‌قدر زیاد شد که ما مجبور شدیم به آقای اصغری اعتراض کنیم؛ چون در آن مقطع آقای خاتمی به وزارت ارشاد رفته بود و مسئول مؤسسه، آقای اصغری شده بود. ما به ایشان اعلام کردیم که دیگر حاضر نیستیم با خانم شرکت کار کنیم و نامه استعفایمان را به ایشان دادیم؛ یعنی گفتیم اگر خانم شرکت از شورای سردبیری کنار نرود، ما نیستیم اما در آن قضیه، آقای اصغری بلوف بدی به ما زد! ایشان استعفانامه ما را گرفت و گفت که حکم جدیدی خواهد زد و ترکیب شورای سردبیری را تغییر می‌دهد، اما بعدا خانم شرکت را ابقا کرد و رسما ما کنار گذاشته شدیم. پس از آن، واقعا کیفیت محتوایی مجله رو به ضعف گذاشت و این ماجرا خیلی برایمان ناراحت‌کننده بود. آن‌وقت تنها کاری که بعد از استعفا از دستم برآمد، این بود که یک نامه روشنگرانه نوشتم و در آن شرح ماوقع و مسائل پیش‌آمده در زن روز را دادم. این نامه در رسانه‌ها و خبرنامه‌‎های آن زمان، از جمله در بولتن سپاه چاپ شد.
 
دوباره در چه دوره‌ای به زن روز برگشتید؟
به‌هرحال بعد از آن، ما از زن روز منفک شدیم تا اینکه به علت رویکرد غرب‌گرایانه‌ای که نویسندگان حلقه کیان داشتند و اختلافی که با سردبیری روزنامه کیهان پیدا کرده بودند، در نهایت از کیهان اخراج شدند و بعد از مدتی هم رهبر انقلاب، آقای حسین شریعتمداری را به عنوان سرپرست مؤسسه کیهان منصوب کرد. ازآنجاکه آقای شریعتمداری در بولتن سپاه آن نامه افشاگرایانه را درباره حوادث مجله زن روز و استعفای ما خوانده بود، از بنده برای برگشت به کار دعوت کرد. به جهت سیاسی، من با تفکر آقای شریعتمداری همسو بودم و در این زمینه هیچ مشکلی وجود نداشت. اما در مسائل مربوط به حقوق بانوان و رویکردهای اجتماعی مربوط به زنان، تفاوت دیدگاه‌هایی با آقای شریعتمداری و مرحوم آقای شایانفر داشتیم؛ به همین دلیل قبل از شروع به کار در زن روز به عنوان سردبیر، یک معاهده دوازده‌ماده‌ای نوشتم و شروطم را بیان کردم و آقای شریعتمداری هم امضا کرد. اما بعد در عمل، دچار مشکلات زیادی در زمینه رویکرد اجتماعی درمورد مسائل زنان شدیم؛ به همین دلیل من در سال 1377 استعفا دادم. 
 
به نظرتان چه موانعی موجب شده که آن الگوی سوم زن مسلمان انقلابی، در برخی از عرصه‌ها محقق نشود؟
من دلیل این مسئله را ناشی از زاویه نگاه برخی آقایان، با دیدگاه‌های امام و رهبری در مسائل زنان می‌دانم. البته به نظرم در این قضیه، به غیر از دیدگاه‌های غیرهمسوی آقایان، آن هم از طیف‌های گوناگون سیاسی با نظرات امام و آقا، زنانی که دچار انفعال بودند و به نقش‌های زینت‌المجالسی رضایت دادند هم، مقصر هستند. زنان انقلابی که نتوانستند ارزش‌های انقلابی را به بقیه جامعه و نسل‌های بعدی منتقل کنند و درگیر میز و قدرت شدند.
 
پس از قطع همکاری با زن روز، چه فعالیت‌های رسانه‌ای را دنبال کردید؟
مدتی بعد از سردبیری زن روز، یک سال سردبیر مجله «دختران» بودم و بعد از آن مدتی با مجله «سبا» به مدیرمسئولی مرحوم خانم شهلا حبیبی همکاری کردم، اما شروع دوباره فعالیت رسانه‌ای‌ام برای مخاطب عام را از زمان تأسیس سایت «به دخت» ــ پایگاه تخصصی دختران و زنان ــ در سال 1389 به عنوان سردبیر آغاز کردم. فعالیت ما تا سال 1397 در این سایت ادامه داشت و تولیدات بسیار خوبی در طول این سال‌ها، در فضای مجازی در زمینه مسائل دختران و زنان داشتیم، اما متأسفانه در سال 1397 به خاطر مشکلات مالی و بودجه‌ای، این سایت تعطیل شد. در حال حاضر همچنان به شکل فردی به فعالیت‌های سیاسی، رسانه‌ای و فرهنگی برای بانوان ادامه می‌دهم.
https://iichs.ir/vdci5zar.t1a5v2bcct.html
iichs.ir/vdci5zar.t1a5v2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما