سردار فتحالله جعفری، از شاهدان ادوار گوناگون حیات نظامی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی است. هم از این روی میتواند از شرایط ایشان در هر دوره، اطلاعات ارجمندی در اختیار پژوهندگان زندگی آن بزرگ قرار دهد. گفتوشنود پیآمده با این موضوع انجام گرفته است. امید آنکه مفید آید
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ از شرایط و نحوه ورود شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی به فرآیند دفاع مقدس، چه خاطراتی دارید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در سالهای 1359 و 1360، از یکسو شرایط جذب نیرو در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سخت بود و از سوی دیگر، سپاه هم نیروی کافی نداشت! شهید مهدی زینالدین مسئول گزینش سپاه بود و مثلا اگر سیصد نفر در سپاه ثبتنام میکردند، بیشتر از سی نفر قبول نمیشدند! در شروع جنگ، سپاه در سراسر ایران فقط سیهزار نیرو داشت، که اکثرا هم در منطقه کردستان درگیر بودند. عدهای بودند که آموزش نیروها را به عهده داشتند، که یکی از آنها شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی بود. ایشان بسیار دقیق و منظم بود و نیروهایی هم که آموزش میداد، بسیار به ایشان احترام میگذاشتند. شهید سلیمانی در شهریور سال 1360، با حدود شصت، هفتاد نفر از نیروهایی که آموزش داده بود، به جبهه آمد. آن موقع ایشان 25 سال بیشتر نداشت. در آن مقطع سردار شهید حسن باقری، سردار رحیم صفوی و سردار رشید، مسئول ستاد گلف واقع در ستاد عملیات جنگِ جنوب بودند. نیروها از آنجا و به تشخیص فرماندهان گلف، در مناطق مختلف تقسیم میشدند. حاج قاسم همزمان با عملیات رمضان در سال 1360 ــ که در کرخه انجام و باعث آزادسازی بخشی از منطقه از دست بعثیها شد ــ با نیروهایش به منطقه آمد و توسط شهید باقری توجیه و به منطقه حمیدیه اعزام شد. فرماندهی آن منطقه، به عهده شهید علی هاشمی بود. ایشان بعدها میگفت: «من در همان جلسه توجیه عملیات کربلا، شیفته حسن باقری شدم و دیدم که چقدر به شرایط تسلط دارد. تمام همّ و غمّ شهید حسن باقری این بود که با حداقل تلفات، بیشترین اسرا و تجهیزات را از دشمن بگیریم...». بنده برای اولینبار، ایشان را در همان جلسه توجیهی دیدم.
در اولین دیدار با سردار سلیمانی، چه ویژگیهایی در منش ایشان برای شما جذاب بود؟
شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی بسیار ساکت، متین و فکور بود و تا از او سؤالی نمیکردند، سخنی نمیگفت. بنده این ویژگیها را در همان جلسه نخست در ایشان دیدم و توجهم را جلب کرد.
سردار سلیمانی در عملیات فتحالمبین، چه نقشی را بر عهده گرفت و چگونه عمل کرد؟
شهید سلیمانی در این عملیات، به همراه نیروهایش در منطقه مستقر شد. من هم در آنجا، مسئولیت گردانی را بر عهده داشتم و مرتبا به آن منطقه ــ که صخرهای و صعبالعبور بود ــ رفتوآمد میکردم. شهید باقری در آن عملیات، قرارگاه قدس را ایجاد و سردار جعفری را که معاونش بود، فرمانده قرارگاه کرد. سردار سلیمانی هم در این قرارگاه بود. عملیات بسیار سنگینی بود و شهید باقری چندین بار با بیسیم، با سردار سلیمانی صحبت و نکات لازم را گوشزد کرد. دشمن تصور نمیکرد ما بتوانیم از آن منطقه عبور کنیم، اما با وجود تجهیزات اندکمان، از آن منطقه عبور و در شب عملیات کردیم. بااینهمه، این عملیات هزینههایی نیز داشت. در این عملیات حدود چهل نفر از رزمندگان کرمان به شهادت رسیدند و سردار سلیمانی برای نخستین بار، طعم چنین شکستی را چشید که در روحیه ایشان و سربازانش، بیتأثیر نبود. دشمن با ادوات سنگین و پیشرفتهای وارد این عملیات شد، درحالیکه تجهیزات ما کافی نبود. در جلسهای سردار محسن رضایی و عدهای دیگر تصمیم گرفتند سردار سلیمانی را از فرماندهی خلع کنند، اما شهید حسن باقری مقاومت کرد و گفت: «ایشان فرمانده ارزشمندی است و آینده خوبی دارد». شهید حسن باقری در تشخیص استعدادها نظیر نداشت. سردار سلیمانی در فرماندهی تثبیت شد، تا به عملیات بیتالمقدس رسیدیم. خاطرم هست در جلسهای که سردار جاویدالاثر احمد متوسلیان هم بود، گفتم: من از صدای کفش افراد و راه رفتنشان، تشخیص میدهم چه کسی آمده است و پس از امتحان، چند نفر از جمله سردار سلیمانی را درست تشخیص دادم! منظورم این است که ایشان را خوب میشناختم و با هم مأنوس بودیم.
در یکی از همین جلسات، یک شب سردار محسن رضایی، فرمانده سپاه، گفت: امام دستور دادهاند که برادران سپاهی، در هر حزب و گروهی که هستند انصراف بدهند؛ چرا که سپاهی نباید عضو حزبی باشد. سردار سلیمانی کنارم نشسته بود، به ایشان گفتم: «شما که عضو حزبی نیستی؟» گفت: «چرا، عضو حزب خدا هستم!».
سردار سلیمانی در کدام یک از عملیاتهای دوران دفاع مقدس، درخشش و برجستگی پیدا کرد؟
سردار سلیمانی در عملیات والفجر 8، خوش درخشید و بسیار خوب عمل کرد. موفقیت ایشان در این عملیات، در ادامه فرماندهی ایشان بسیار تأثیرگذار بود.
از دوران دفاع مقدس عبور کنیم. از بسترهای انتخاب سردار سلیمانی به فرماندهی سپاه قدس، به نکاتی اشاره کنید.
پس از اینکه سردار رحیمصفوی فرمانده سپاه شدند، من هفتهای یک بار با ایشان دیدار داشتم. یک بار به من گفتند: «قرار است سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس شود، نظر شما چیست؟». گفتم: «ایشان بسیار متدین، باحوصله و فردی عملیاتی است و باید برایش ستادی قوی تدارک دید، تا بتواند به عملیات برسد؛ روحیه و شهامت ورود به صحنههای عملیاتی را دارد. نگذارید ایشان درگیر مسائل ستادی شود». دو هفته بعد، جلسه معارفهای برگزار شد و ایشان در آن جلسه گفت: «من در سپاه قدس تجربه ندارم، اما در کولهپشتیام از جنگ، تا به حال دو ابزار را نگه داشتم، یکی توکل و دیگری اخلاص...». بعد از جلسه هم ایشان از من خواست تا در اداره امور کمکش کنم و من هم گفتم: هر کاری که از دستم بربیاید، انجام میدهم. بههرحال پس از انتخاب سردار سلیمانی به فرماندهی قدس، دیگر تمام وقت شب و روز ایشان صرف این کار شد. آن بزرگوار جبهه مقاومتی را که تشکیل شده بود، بسیار تقویت و از جریانات مختلفی که بعدها در منطقه شکل گرفتند یا رویدادهایی که اتفاق افتادند، از جمله قضایای مربوط به حزبالله لبنان و نیز تحرکات در کشورهای سوریه، عراق، افغانستان و... بسیار قوی حمایت کرد.
از منظر شما، علل موفقیت سردار سلیمانی در سپاه قدس چه بود؟
ایشان از سه ویژگی کمنظیر برخوردار بود: اخلاق بسیار خوب، تواضع فراوان و اخلاص. اخلاص سردار سلیمانی، برایش موفقیتهای زیادی را رقم زد. این امر، نقش کلیدی در فعالیتهای بعدی آن بزرگوار داشت.
نقش سردار سلیمانی در نابودی داعش، از مهمترین فرازهای زندگی ایشان است. این رویداد تاریخی چگونه رقم خورد؟
بله؛ سردار سلیمانی در عراق و مخصوصا سوریه، خدمت بسیار بزرگی کرد. بیرحمیهای داعش، بیسابقه و بهتآور بود. در اسلامی که کشتن اسیر هم حرام است، اینها مردم بیگناه را به نام این دین، قتل عام میکردند. حاج قاسم ریشه داعش را ــ که محصول اراده و اقدام کثیف آمریکاییها و اسرائیلیها بود ــ در منطقه خشکاند. آنها میخواستند با ایجاد رعب و وحشت، اهداف رذیلانه خودشان را پیش ببرند. در این کار بزرگ، رهبر معظم انقلاب اسلامی فرماندهی و هدایت عالیه داشتند و سردار سلیمانی اجرا و مدیریت میکرد. ایشان از فرزندان پاک و عاشورایی این سرزمین بود که مخلصانه، متواضعانه و شجاعانه کار کرد و مظلومانه و خالصانه شهید شد. ایشان انسان بسیار خاص و عجیبی بود. خداوند هم اجر عظیمی به آن بزرگوار داد.
شهادت سردار سلیمانی، در ماندگاری تاریخی ایشان چه نقشی دارد؟
ما عاشورا و فرهنگ عاشورا را داریم. در فرهنگ عاشورایی، سلیمانیها میآیند، حماسهآفرین میشوند و میروند. در سال 1359 که بنیصدر در جنگ شکست خورد، اعلام کرد که دیگر نمیتوانیم کاری انجام دهیم، اما شهید باقری گفت: «تا زمانی که در این کشور فرهنگ عاشورایی باشد، میجنگیم و شکست نمیخوریم». ما با همین فرهنگ در دفاع مقدس، با بعثیهای تا بن دندان مسلح و بر پیشرفتهترین تجهیزات دنیا، پیروز شدیم. سردار سلیمانی در دل این فرهنگ بالید و رشد کرد. به همین دلیل هم، خدا به او عزت داد. آمریکاییها با شهادت او اشتباه بسیار بزرگی کردند؛ چون دستشان در هدایت تروریسم بینالملل رو شد و آزادیخواهان جهان دیدند که آمریکای مدعی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، چگونه آشکارا دست به ترور میزند. شهادت سردار سلیمانی موجب شد فرهنگ عاشورایی تداوم پیدا کند و جوانان ما به این فرهنگ بیشتر اقبال کنند. جمعیت میلیونی مردم در تشییع پیکر ایشان، آمریکا را به وحشت انداخت. حتی در شهرهایی هم که تشییع صورت نگرفت، تجمعات ضد آمریکایی شکل گرفتند. با تشییع پیکر شهید ابومهدی المهندس در ایران، آمریکاییها فهمیدند که ایران و عراق در کنار هم ایستادهاند.
و سخن آخر؟
همانطور که اشاره کردم، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بسیار متواضع و دلسوز بود و خداوند هم به ایشان عزت داد. خیلیها بعد از شهادت محبوب میشوند، اما سردار سلیمانی در دوره حیات هم، به دلیل این دو ویژگی بسیار محبوب بود. خونهایی که خالصانه میریزند، باعث تداوم انقلاب و اسلام میشوند. اگر سردار سلیمانی رفت، توانمندتر از ایشان میآید و ما مطمئن هستیم که این حرکت متوقف نخواهد شد. این وعده قرآن کریم است. ما جوانان بااخلاص زیادی داریم که بسیار توانمند هستند و میتوانند مانند سردار سلیمانی به کشور خدمت کنند. آمریکاییها با حماقتی که کردند، اولا خُبث طینت خود را بیش از پیش آشکار کردند؛ ثانیا حاج قاسم سلیمانی را در جایگاه قهرمان جهان اسلام و بلکه تمام آزادگان دنیا قرار دادند. ما هم باید مانند ایشان به فرهنگ عاشورایی و ایمان روی بیاوریم، تا همیشه پیروز باشیم. شهادت مظلومانه آن بزرگوار، مهر تأییدی بر درستی راه ایشان است و لذا ما نیز، باید دنبالهروی این بزرگان باشیم.