پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
ظاهرا آشنایی شما با شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، به دوره حضور ایشان در کردستان در سال 1358 باز میگردد؛ اینطور نیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بله، یکی از خاطرهانگیزترین و زیباترین ادوار زندگی من، به دورهای برمیگردد که در کردستان خدمت میکردم. در آنجا ارتشی و سپاهی در کنار یکدیگر، به خدمت مشغول بودند و انصافا تأثیرگذارترین فرد در آن جمع، شهید بزرگوار سپهبد علی صیاد شیرازی بود. ایشان همیشه میگفت: «جمع نیروهای ارتشی و سپاهی، ترکیب مقدسی است...». آن روزها این شعار مطرح بود: «ارتشی و سپاهی، دو لشکر الهی». بههرحال در دوره دولت موقت، در پاکسازی کردستان از لوث وجود ضد انقلاب، فترتی بهوجود آمد. شهید بزرگوار از همان ابتدای غائله کردستان، در آنجا حضور و نقش کمنظیری داشت. از جمله در پاکسازی سنندج و کامیاران، ایشان نقشی کلیدی ایفا کرد. بعد از ختم ماجرای کردستان و در دوران دفاع مقدس، ایشان بهعنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، یکی از محورهای اساسی جنگ تحمیلی بود.
شهید صیاد شیرازی را به لحاظ منش و کردار، دارای چه خصال و ویژگیهایی دیدید؟
شهید صیاد شیرازی حتی در مقطعی که فرمانده نیروی زمینی ارتش بود، مانند یک بسیجی ِساده انجام وظیفه میکرد. مخصوصا از اینکه حضرت امام به ایشان اعتماد کردهاند، واقعا خوشحال و شادمان بود. ایشان حقیقتا انسان والامرتبهای بود و برای خدمت به کشور، از هیچ تلاشی دریغ نکرد. امام در جمع فرماندهان سپاه و ارتش فرموده بودند: با هم باشید و شهید صیاد شیرازی برای تحقق این فرمانِ ایشان، حقیقتا از جان مایه گذاشت. ایشان از قبل از انقلاب در اصفهان، فعالیتهای انقلابی داشت و علیه رژیم گذشته مبارزه میکرد. پس از انقلاب هم همواره در تمام عرصهها، در خط مقدم و مطیع امر ولایت بود. ایشان در زمره اولین کسانی بود که در کردستان حضور پیدا کرد. من در تمام آن ایام در کردستان و سپس در جبهههای جنگ تحمیلی، در کنار ایشان بودم و میدیدم که با چه دقت و شور و شعفی، دستورات حضرت امام را مو به مو اجرا میکند. هدف اولیه بسیاری از ما، نجات کشورمان از اشغال بیگانگان بود، اما هدف اولیه ایشان، امتثال امر حضرت امام بود و همواره در صحبتها و سخنرانیهایش، به این نکته اشاره میکرد. همیشه شاهد ارتباط معنوی ایشان با حضرت امام و پس از رحلت ایشان، با رهبر معظم انقلاب اسلامی بودم.
به عنوان فرمانده نیروی زمینی و در روزهای سخت، در تمام صحنهها حضور داشت و لحظهای از حال و روز رزمندگان و وضعیت جبههها غافل نبود. ایشان با ایجاد هماهنگی بین ارتش و سپاه، دشوارترین عملیاتها را پیش میبرد. یادم هست که زیر آتش دشمن بودیم و هواپیماهای عراق، دائما در منطقه پرواز میکردند. ایشان با نهایت درایت و شجاعت، امکانات هوانیروز را بسیج کرد. در آن صحنه دیدنی بالگردها باید خیلی سریع عبور میکردند، که بمباران نشوند و در همان حالی که روشن بودند، باید رزمندهها را سوار میکردند! این ابتکار، خاصِ ایشان بود و باعث شد عملیات والفجر 2، با موفقیت اجرا شود. همینطور در عملیات والفجر 4، که از منطقه وسیعی از مریوان شروع شد و تا بانه و منطقه آلام سردشت رسید، آن شهید بزرگوار نقشی اساسی داشت.