غلامعلی بایندر فرزند علی اکبر در 23 آذر ماه 1277 شمسی در تهران متولد شد. او اصالتاً اهل بیجار گروس بود. وی پس از تحصیلات مقدماتی به مدرسه دارالفنون رفت و دوره مهندسی را در این مدرسه به پایان برد. در سال 1296 با رتبه ششم در کنکور مدرسه نظام مشیرالدوله پذیرفته شد و در مهر ماه سال 1299 مدرسه نظام...
غلامعلی بایندر فرزند علی اکبر در 23 آذر ماه 1277 شمسی در تهران متولد شد. او اصالتاً اهل بیجار گروس بود. وی پس از تحصیلات مقدماتی به مدرسه دارالفنون رفت و دوره مهندسی را در این مدرسه به پایان برد. در سال 1296 با رتبه ششم در کنکور مدرسه نظام مشیرالدوله پذیرفته شد و در مهر ماه سال 1299 مدرسه نظام را به پایان برد و با درجه ستوان دومی به دیزیون قزاق پیوست. در همین هنگام بود در اردوی فوقالعادهای که برای آموزش افسران در تهران تشکیل شده بود شرکت کرد و پس از اتمام اردو مدت چهار ماه در بریگاد مرکزی بود. با وجود ممانعتی که برای نظامیان در خصوص ورود در احزاب و دستجات سیاسی بود به همراه تعدادی از نظامیان به حزب دموکرات پیوست و در یکی از شعب آن حزب به فعالیت سیاسی پرداخت.
بایندر در تیر ماه 1300 به مازندران اعزام شد. پس از تشکیل ارتش نوین وارد رسته توپخانه گردید و درسال 1301 در جنگ قوای دولتی با سمیتقو که اولین مأموریت جنگی وی بود،در نبرد شکریازی شرکت کرد و بر اثر رشادت و فداکاریهایی که از خود نشان داد با موافقت سردار سپه (رضا شاه) به دریافت "نشان درجه 4 ذوالفقار" که عالیترین نشان نظامی ایران بود نائل آمد.1
از آنجایی که از هوش و استعداد ویژهای برخوردار بود در خرداد ماه 1302 با عدهای از دانشجویان دانشکده افسری برای تحصیل فنون نظامی جدید به کشور فرانسه اعزام گردید و در مهر 1304 پس از طی دوره آموزش توپخانه در مدرسه پواتیه و یک دوره تکمیلی در مدرسه فونتن بلو و نیز کسب دیپلم زبان فرانسه به تهران بازگشت .و پس از بازگشت به وطن، فرمانده آتشبار لشکر یکم شد. وی در جنک با یاغیان چنان از خود شایستگی نشان داد که "نشان سپه "گرفت و به درجه یاوری ارتقا یافت.
در تیر ماه 1307 مجدداً برای گذراندن دوره دانشگاه جنگ به فرانسه رفت و پس از مراجعت معاون هنگ اول تیپ مستقل توپخانه مرکز شد. در اول فروردین 1310 با درجه سرگردی ابتدا آجودان رضا شاه و سپس فرماندهی هنگ توپخانه را عهده دار شد.
در مهر 1310 در رأس گروهی از دانشجویان برای یادگیری فنون دریایی و تشکیل نیروی دریایی ایران به همراه یک گروه 200 نفری جهت آموزش به ایتالیا اعزام و پس از بازگشت به همراه ناوهای خریداری شده جدید به کشور مراجعت و نیروی دریایی نوین ایران را در خلیج فارس عملیاتی کرد. در سال 1313 به درجه ناخدا دومی ترقی یافت و به دنبال شکست مذاکرات ایران و انگلیس درباره باز پسگیری جزایر سه گانه ایران در رأس هیئتی از نیروی دریایی ایران به جزیره تنب وارد شد. در جریان دیداری که از جزیرههای تنب و ابوموسی داشت به مقامات نظامی بریتانیا اظهار نمود که این جزایر بخشی از سرزمین ایران است که این اقدام وی با اعتراض وزرات امور خارجه انگلستان روبهرو شد. در سال 191 با درجه دریاداری (سرتیپی) فرمانده موقت نیروی دریایی جنوب ایران شد.2
بایندر برای آبادانی خلیج فارس از تحقیق و بررسی وضعیت تاریخی و جغرافیایی منطقه فروگذاری نکرد و در این راستا کتاب جغرافیای خلیج فارس را تألیف کرد.
غلامعلی بایندر به هنگام جنگ دوم در برابر تهاجم نیروهای انگلیس و آمریکا در منطقه جنوب رشادت فراوانی از خود نشان داده و به دفع هجوم دشمن پرداخت و پس از چند روز جنگ و جدال در راه دفاع از وطن در روز سوم شهریور 1320 به دست انگلیسیها به درجه رفیع شهادت نائل آمد و نام نیروی دریایی ایران را بلند آوازه کرد. آرامگاه او در کنار اروند رود است.
صادق سرمد وی را در چکامهای چنین میستاید:
"کیست یاران خفته در دامان بهمنشیر اینجا زیر این خاک سیه با چکمه و شمشیر اینجا
از چه هرکس پا گذارد میشود دلگرم اینجا بهمن اینجا، اردشیر اینجا، نژاد شیر اینجا
ناخدا بایندر است این تن مشبک، جامه گلگون خون ایرانی است آری گشته با این خاک معجون"3
بخشی از متن وصیتنامه شهید دریابان غلامعلی بایندر
"تو ای ایرانی، که در این سرزمین پهناور زیست می کنی و خلیج فارس را تنها به این انگیزه که بخشی از وطن توست دوست می داری. ای هموطن که کرانه های سوزان خلیج فارس زادگاه توست و این ژرفای زندگیبخش، مرواریدهایش را نثار تو می سازد تا مزد تلاشت را از کام کوسه ها به درآری و ماهیانش را هدیه فرزندانت، تا قوت آنان را تأمین کنی و تو که فرسنگها دورتر از این دریای ایرانی، خلیج فارس را تنها از روی نقشه جغرافیا می شناسی. آیا هرگز با خود اندیشیدهای که این آب تلخ و شور پهناور، بهترین پاسدار تاریخ تو، شرف تو و ملیت توست؟
تو ای ایرانی که در گوشهای از این آب و خاک به سر می بری و به فرهنگ و تمدن اسلامی خویش می بالی و افتخار می کنی؛ هیچ میدانی که همین دریا، زاده فرهنگ و تاریخ و تمدن تو بوده است؟
پس هرگاه که به این مرز سوزان و آذرخیز می نگری، یا بر آبهای تلخ و شورش گذر داری یا درباره آن سخنی می شنوی نخست بهیاد آور که این آذر برای آن است که در جان دشمنان ایران درگیرد و این تلخی و شوری برای فروبردن در کام آنان است.
اگر می خواهی سرزمین آباییت، بزرگ و سربلند بماند و تو که فرزند و زاده این سرزمینی از این سربلندی ببالی و افتخار کنی، اگر می خواهی که شایسته نام ایران و قوم ایرانی باشی، نخست این مایه زندگی خود را پاسدار باش، این مرز محافظ را نیرو بخش و آن را چنان که به میراث بردهای به دست آیندگان بسپار."
آثار وی: نقشه خلیج فارس (تهران، 1310)، خلیج فارس (خرمشهر، 1317)، جغرافیای خلیج فارس (تهران، 1319)، اصول دریانوردی، آییننامههای توپخانه در 6 جلد، راهنمای ناوی، مقالاتی در مجله ارتش، دستور تیر توپخانه سبک، آییننامه مشق پای توپ کوهستانی
نشانها: نشان ذوالفقار، نشان سپه
پی نوشت:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محمد مریوانی، بیجار گروس در گذرگاه تاریخ، (قم: فقه، ۱۳۸۷)، ص 358 -359.
2. اقبال یغمائی، کارنامه رضا شاه کبیر بنیانگذار ایران نوین، ([تهران]: وزارت فرهنگ و هنر، ۲۵۳۵=[۱۳۵۵])، ص559.
3. محمدعلی کوشا، سیمای بیجار گروس و مشاهیر آن با نگرشی به بخشها و روستاها، (سنندج: دانشگاه کردستان، مرکز پژوهشهای کردستانشناسی، ۱۳۷۸)، ص 170 -171. https://iichs.ir/vdcc.eqsa2bqx0la82.html