بررسی چرایی تغییر شیوه برخورد رژیم پهلوی با امام خمینی؛

پشت پرده پروژه آزادسازی امام خمینی در فروردین 1343

رژیم پهلوی از اسارت، حصر، آزادی و تبعید امام خمینی چه اهدافی را دنبال می‌کرد و چرا شیوه برخورد را با این مخالف سرسخت خود تغییر می‌داد؟
پشت پرده پروژه آزادسازی امام خمینی در فروردین 1343
 
امام خمینی مبارزه خود با رژیم پهلوی را از اوایل دهه 1340 آغاز کرد و در خرداد 1342 که ده ماه حبس برای امام را در پی داشت نخستین رویارویی با شاه آغاز شد. امام آزاد شد، اما این آزادی آغازِ جدالی سخت با محمدرضا پهلوی بود. امام در این مبارزه حاضر به سازش و عقب‌نشینی از مواضع انتقادی خود نسبت به رژیم پهلوی نشد و در نهایت تبعید ایشان از ایران آخرین حرکتِ محمدرضا پهلوی برای مهارِ مخالف جدی خود در ایران بود. این نوشتار به چراییِ سازش‌ناپذیری امام خمینی در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی و تبعید ایشان از ایران اختصاص یافته است.
 
ثبات در مسیرِ مبارزه
دستگیری امام خمینی و مجموع اتفاقاتِ پس از آن ایشان را در مسیر مبارزه ثابت‌قدم‌تر ساخت. در سال‌های پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی به دلیلِ عدم تعیین یک مرجع تقلید، فضا برای مبارزه با رژیم پهلوی باز شده بود. حوادث خردادماه 1342 و سپس حمایت علما از امام خمینی1 رفته‌رفته روحانیت مخالف را برجسته ساخت و امام نمی‌توانست این فرصت را از دست دهد؛ چرا که پس از فوت آیت‌الله بروجردی جناح‌بندی‌ها در سازمان روحانیت برجسته بود. گروهی از روحانیت، که شاید بزرگ‌ترین گروه بود، علمای محتاط غیرسیاسی را دربرمی‌گرفت. اعضای این گروه اعتقاد داشتند که روحانیون باید از سیاست دوری کنند و به مسائل معنوی بپردازند. گروه دوم شامل روحانی بودند که تحت هدایت آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی و آیت‌الله محمدهادی میلانی در مشهد و مهم‌تر از همه آیت‌الله محمدکاظم شریعتمداری قرار داشتند. اگرچه این گروه در مسائل راجع به حقِ رأی زنان و اصلاحات ارضی مخالف رژیم شاه بودند، ترجیح می‌دادند به مخالفت علنی و همه‌جانبه با رژیم پهلوی دست نزنند تا بلکه بتوانند از این طریق سیاست‌های ضد اسلامی حکومت را تعدیل کنند. سومین گروه را می‌توان روحانیون مخالف انقلابی نامید که به‌تدریج با رهبری امام خمینی بر سیاستِ ایران مسلط شدند.2 حمایت‌های مختلف از جانب روحانیت برای آزادی امام نشان می‌داد که مسیرِ مبارزه ایشان مورد تأیید بخش مهمی از روحانیت است و همین حمایت اراده امام را در جهت مبارزه با رژیم پهلوی و عدم عقب‌نشینی مستحکم‌تر ساخت.
 
با تشدید ماهیت دیکتاتوری رژیم پهلوی که در نتیجه حمایت استوار ایالات متحده تقویت می‌شد، هدف‌های علما به رهبری امام خمینی نیز هر روز انقلابی‌تر و جذابیت این اهداف برای افکار عمومی ایرانیان نیز بیشتر شد و طلیعه انقلاب اسلامی خود را بیشتر نشان می‌داد. تحت چنین شرایطی امام خمینی انتقادات گسترده خود نسبت به حکومت پهلوی را ادامه داد و آن را به‌عنوان تشکیلاتی که برای دشمنی با قرآن، با اسرائیل و ایالات متحده وحدت کرده است، محکوم کرد. امام سپس به شاه هشدار داد که روزی فرا خواهد رسید که او از ایران بگریزد و مردم در خیابان‌ها به شادمانی بپردازند؛ پیش‌بینی دقیقِ آنچه در 26 دی‌ماه 1357 اتفاق افتاد.3
 
تلاش برای تحمیلِ سیاستِ سازش
آزادی امام خمینی پس از ده ماه حصر مرحله جدیدی از رویارویی محمدرضا پهلوی با امام و شاید تعیین‌کننده‌ترین مرحله از تقابلِ شاه با مخالفِ جدی خود بود؛ چرا که شاه می‌اندیشید اگر امام سازش‌کاری را پیشه سازد، می‌تواند نسبت به ثباتِ حکومت خود اطمینان حاصل کند. حتی هنگام حصر امام نیز چنین تلاش‌هایی صورت می‌گرفت. پاکروان چند بار با امام دیدار و گفت‌وگو کرده بود. می‌گفت کارِ سیاست «کثیف» است و روحانیان نباید خود را به آن بیالایند.4 ازاین‌رو تمام تلاش خود را به خرج داد تا امام را وادار به سازش کند. هنگامی‌که امام خمینی از زندان عشرت‌آباد آزاد شد به مدت سه روز در داودیه قلهک به سر برد و سپس به منزل آقای روغنی، واقع در قیطریه انتقال داده شد. ایشان در داودیه متوجه شد که ساواکی‌ها در طبقاتِ دیگر منزل، ساکن شده‌اند و در همان‌جا می‌خوابند.
 
امام به این وضعیت اعتراض و به حکومت گوشزد کرد که به قم باز می‌گردد. محمدرضا پهلوی نیز در واکنش به این مسئله گفته بود که اگر جریان از این قرار باشد: «من بیست‌هزار نفر را می‌کُشم و از تهران می‌روم». پس از آن ساواکی‌ها امام را محاصره و رفت‌وآمد اشخاص را کنترل کردند. عوامل حکومت پهلوی تمرکز خود را به خنثی ساختنِ مبارزه امام با رژیم معطوف کرده و معتقد بودند که «اگر حضرت آیت‌الله خمینی چیزی نگوید و بقیه حتی کفن بپوشند و به میدان بیایند، بی‌نتیجه است». حتی افرادی (نظیر سیدجلال تهرانی) پس از آزادی امام خمینی نزد ایشان رفتند تا ببینند که نظر ایشان نسبت به شاه تغییر کرده است یا خیر که امام در این دیدارها بر همان نظر قبلی استوار مانده بود.5
 
در فروردین‌ماه سال 1343، رژیم پهلوی برای کسبِ موفقیتِ سیاستِ سازش و وادار ساختنِ امام خمینی به پیروی از این سیاست گام بعدی و مهم‌تری برداشت. اگر پیش از این دستیابی به این سیاست با ملاقات‌های شخصی و در خلوت از جانب رژیم پهلوی دنبال می‌شد، این هنگام دولتمردان پهلوی نقشه‌ای حساب‌شده را آغاز کردند. امام از تهران به قم منتقل شد و بلافاصله روزنامه «اطلاعات» در سرمقاله اختصاصی خود نوشت که چون آیت‌الله خمینی با انقلاب سفید شاه و ملت موافقت کردند، از تهران آزاد و به قم فرستاده شدند.6
 
دولتمردان پهلوی نقشه‌ای حساب‌شده را آغاز کردند. امام از تهران به قم منتقل شد و بلافاصله روزنامه اطلاعات در سرمقاله اختصاصی خود نوشت که چون آیت‌الله خمینی با انقلاب سفید شاه و ملت موافقت کردند، از تهران آزاد و به قم فرستاده شدند  
تبعید؛ شکست در تحمیلِ سیاستِ سازش
رژیم پهلوی می‌پنداشت که در بستری آرام و به دور از کشتارهای گسترده‌تر و تیره شدن هر چه بیشتر رابطه دولت ـ روحانیت به‌عنوان نیروهای تأثیرگذار جامعه شبکه‌ای ایران می‌تواند بر مخالفِ جدی خود که روحانیت مخالفِ انقلابی را برجسته می‌کرد غلبه کند، اما امام خمینی در مسیرِ مبارزه خود مصمم بود؛ ازاین‌رو پس از مطلع شدن از مطلب روزنامه اطلاعات فرستاده‌ای را نزد مسعودی، مدیر این روزنامه، فرستاد تا از او بپرسد که چرا آن مقاله را نوشته است. مسعودی پاسخ داد که ساواک به مقاله او مواردی را اضافه کرده و آن را تغییر داده است. امام تصمیم گرفت علیه مقاله مزبور و نوشته ساواک سخنرانی کند. موضع‌گیری امام خمینی در مقابل این اقدام می‌توانست تعیین‌کننده نتیجه جدالِ ایشان با رژیم پهلوی و در نتیجه اقدام جدی‌تری شاه باشد؛ ازاین‌رو سرهنگ مولوی به اتفاق یکی از ساواکی‌ها نزد امام آمد و تأکید کرد که ایشان نباید سخنرانی کنند، اما پاسخ امام خمینی قاطع بود: «ما مکلف هستیم که به وظیفه خود عمل نماییم». ایشان صبح فردای آن روز در مسجد اعظم این سخنان پرشور را بیان کردند: «این چه مطلبی است که از طرف ساواک عنوان شده است؟! آنها می‌گویند چون خمینی با انقلاب شاه و ملت موافقت کرده لذا به قم فرستاده شد! اگر خمینی با برنامه‌های شاه موافقت کند، همین طلبه‌ها خمینی را از قم بیرون می‌کنند. وانگهی، آقای مسعودی می‌گوید که تقصیر من نبوده است. آقا شما آدم متمول هستید، مگر شغل منحصر به روزنامه‌نویسی است. برو و شغل دیگری پیدا کن و زیر بار ذلت نباش».7
 
بیشتر بخوانید:
روزشمار 21 فروردین 1343
بازگشت امام خمینی به قم پس از یک سال حبس و حصر به روایت تصاویر
  با این سخنرانی و مخالفت‌های دنباله‌دار امام خمینی، محمدرضا پهلوی اطمینان حاصل کرد که مخالفِ جدی او عقب‌نشینی نخواهد کرد و بنابراین باید تدبیری جدی‌تر اتخاذ کند. مسئله مهم سالِ 1343، یعنی کاپیتولاسیون از راه رسید. این قرارداد به وضعیت حقوقیِ سربازان و افسرانِ آمریکا در ایران مربوط می‌شد. محمدرضا پهلوی در آن زمان خواستارِ حضور مستشاران آمریکایی، به‌ویژه مستشاران نیروی هوایی، در ایران بود. آمریکا هم تأکید داشت که بدون این قرارداد، مستشاری به ایران نخواهد فرستاد. مخالفت‌های سرسخت امام خمینی و سخنرانی‌های آتشین او بر منبر علیه این قرارداد را قاعدتا باید پرقدرت‌ترین و پرجرئت‌ترین مخالفت علنی علیه این لایحه دانست.8 امام در یک سخنرانی عنوان کرد که اگر یک گروهبان آمریکایی شاه را زیر بگیرد، مصونیت سیاسی دارد، اما اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد مصونیت ندارد. این بار امام نه‌تنها به شاه بلکه به متحد اصلی او نیز حمله کرده بود.9 چرا که در نظر امام خمینی این‌گونه مصوبات نشانه‌های پیوند بیشتر رژیم با آمریکا بود.10 هنگامی‌که رژیم پهلوی با سخنان انقلابی امام، که به‌صورت جزوه‌هایی چاپ‌شده دست‌به‌دست می‌شد و نشان از یک تشکیلات خیلی وسیع داشت، روبه‌رو گشت ایشان را به ترکیه و پس از مدتی عراق تبعید کرد.11 در واقع محمدرضا پهلوی به شکستِ سیاستِ سازش اطمینان حاصل کرده بود، با تبعید امام خمینی گمان کرد که باری دیگر مخالفان را تارومار کرده است و قدرت خود را تثبیت‌شده می‌دید.12
 
فشرده سخن
آزادی امام خمینی پس از ده ماه حصر و فشار از جانب رژیم شاه بر ایشان آغازِ نبردی سرنوشت‌ساز برای حکومت پهلوی بود. شاه می‌اندیشید که می‌تواند مخالفِ جدی حکومت خود پس از فوت آیت‌الله بروجردی را با دعوت به سازش و حتی تهدید آرام سازد. امام که زمینه را برای بسیجِ سیاسی تدریجی مساعد می‌دید به سازش با رژیم پهلوی تن نداد؛ ازاین‌رو هنگامی‌که امام خمینی با کاپیتولاسیون مورد حمایت رژیم شاه و متحد اصلی آن به مخالفتِ جدی برخاست محمدرضا پهلوی اطمینان یافت که امام حاضر به سازش با حکومت او نیست و راه‌حل نهایی را در تبعید و قطع حلقه ارتباطی امام خمینی با ایران به نیت فراموشی ایشان یافت؛ تبعیدی که برخلاف انتظار شاه در آینده با بازگشتی باشکوه همراه بود.
 
دیدار شهید آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی و شهید آیت‌الله حسین غفاری با امام خمینی پس از آزادی ایشان از حبس و حصر (فروردین 1343)
دیدار شهید آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی و شهید آیت‌الله حسین غفاری با امام خمینی پس از آزادی ایشان از حبس و حصر (فروردین 1343)

پی نوشت:
1. اسماعیل فردوسی‌پور، همگام با خورشید، تهران، مجتمع فرهنگی اجتماعی امام خمینی(س) فردوس، 1372، صص 110-125.
2. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چ یازدهم، 1384، صص 583-585.
3. سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، 1371، صص 306-307.
4. عباس میلانی، نگاهی به شاه، کانادا، نشر پرشین سیرکل، 1392، صص 389-390.
5. صادق خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، تهران، نشر سایه، 1379، ص 127.
6. همان‌جا.
7. همان، ص 128.
8. عباس میلانی، همان، ص 381.
9. خاطرات آیت‌الله منتظری، اتحاد ناشرین ایرانی در اروپا، چ دوم، 1379، صص 139-140.
10. نیکی آر کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، انتشارات قلم، 1369، ص 242.
11. خاطرات آیت‌الله منتظری، همان، ص 140.
12. یرواند آبراهامیان، همان، ص 524. https://iichs.ir/vdceof8z.jh87vi9bbj.html
iichs.ir/vdceof8z.jh87vi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما