محمد مصدق شخصی به نام احمد زنگنه را جانشین محمد نخعی در ریاست سازمان برنامه و بودجه نمود، اما علیرغم همگرایی فکری و سیاسی او با مصدق، سازمان برنامه و بودجه در این زمان، بیش از پیش در مضیقه قرار گرفت
از اواخر سال 1329ش اوضاع در زمینه تعامل سازمان برنامه با بیگانگان تا حدودی دچار تغییر شد؛ زیرا اگرچه نخستوزیر ملیگرا و مخالف نفوذ بیگانگان در امور ایران، یعنی محمد مصدق، مدّتی بعد از آن، یعنی در اردیبهشت 1330ش زمام امور را بهدست گرفت، امّا از همان ماههای پایانی سال 1329ش، یک جریان ملیگرا و انگلیسستیز به نام جبهه ملی ایران که از اواسط سال 1328ش تشکیل شده بود، نفوذ و قدرت محسوسی در فضای سیاسی ایران به دست آورده بود، و این سبب میشد تا حکومت ایران و مقامات سازمان برنامه هم در راستای افکار غالب، از تشدید تعامل با بیگانگان پرهیز نمایند.
مطابق گزارشی، در حالی که سازمان پروژه هفتساله در زمستان سال 1329ش، دوره سختی را از منظر اقتصادی و بودجه سپری مینمود، قرارداد شرکت مستشاران آمریکایی به خاطر فقدان اطمینان نسبت به آینده فسخ گردید، با این حال، کمپانی دیگری تحت عنوان مشاوران بینالمللی تأسیس شد. نکته جالب این است که در این جوِّ ضد انگلیسی، رئیس کمپانی، مصلحتاندیشانه درصدد برآمد در یک اعلام عمومی، شرکت نفت ایران ـ انگلیس را مسئول اکثر مشکلات اقتصادی ایران قلمداد کند، و بنابر ادعای سفیر انگلیس، این اقدام تورنبرگ موجب شد تا تمامی اقدامات سفارتهای انگلیس و آمریکا برای متقاعد ساختن ایرانیان نسبت به حقیقت همکاری انگلیس و آمریکا با ایرانیان نقش بر آب شود.1
افزون بر این، بر طبق گزارش دیگری مربوط به اسفند 1329ش، در حالی که طی آن هفتهها، صحبت چندانی از سازمان و پروژه هفتساله در رسانهها و مصاحبههای مطبوعاتی شنیده نمیشد، بودجه آن سازمان رو به اتمام بوده و فعالیتهای آن هم از سوی کمیسیون مجلس با محدودیتهایی همراه شده بود: «این سازمان با دادن پاسخ مثبت به جاروجنجال جبهه ملی علیه خارجیان، به طور ناگهانی قراردادهای بستهشده با کارشناسان خارجی اعم از انگلیسی و آمریکایی و غیره تحت استخدام سازمان را فسخ کرد».2 این روند در دوره نخستوزیری دکتر مصدق نیز که حدود 26 ماه (اردیبهشت 1330-مرداد 1332ش) طول کشید نیز تداوم یافت، تا آنجا که نه تنها اسناد و شواهد چندانی پیرامون مداخله بیگانگان در برنامههای عمرانی کشور و تعامل آنان با سازمان برنامه وجود ندارد، که البتّه این با توجه به رویکرد سیاسی دکتر مصدق، غیرقابل انتظار نبود، بلکه سندی وجود دارد که دالِّ بر ممانعت دولت انگلستان از همکاری برخی کمپانیهای انگلیسی با سازمان برنامه است.
ماجرا از این قرار است که در اواسط سال 1330ش در حالی که کمتر از نیمسال از شروع نخستوزیری محمد مصدق گذشته بود، دولت بریتانیا از ارسال ریلهای خریداریشده از سوی شرکت «یونایتداستیل» به ایران ممانعت به عمل آورده بود، در صورتی که قبل از آن، قراردادی میان سازمان برنامه و شرکت انگلیسی مزبور منعقد شده بود و خریدار کلیه تعهدات خود را طبق قرارداد منعقده به موقع انجام داده بود. این اقدام انگلیسیها سبب اعتراض رسمی وزارت امور خارجه ایران گردید، چنانکه در نامهای به سفارت انگلیس در تهران چنین نوشت: «از مقامات وابسته شاهنشاهی اطلاع میدهند سازمان برنامه هفتساله ایران مقداری ریل و لوازم از شرکت انگلیس یونایتد استیل کمپانی لیمیتد خریداری نموده و خریدار کلیه تعهدات خود را طبق قرارداد منعقده به موقع انجام داده است، ولی شرکت فروشنده مزبور اخیرا طی نامه ای به سازمان برنامه اشعار داشته است که بنا بر تعلیمات دولت انگلستان از ارسال کالاهای خریداری شده خودداری نموده است. وزارت امور خارجه با اعتراض شدید نسبت به این دستور غیرقانونی و بی موجب دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان که در حقیقت جلوگیری از عمل بازرگانی آزاد و مخالف مقررات و اصول بازرگانی میباشد امیدوار است دولت انگلستان مانع اجرای تعهدات کمپانی فوقالذکر نسبت به سازمان برنامه نشوند والا متذکر میگردد که آنچه خسارت از اقدام مزبور وارد گردد چه از لحاظ تاخیر و جرائم آن و یا هر گونه افزایش قیمت در آتیه و غیره مطالبه خواهد نمود و حق خود را از هر بابت محفوظ خواهد داشت».3
در حالی که کمتر از سه سال از شروع فعالیت نابسامان و آشفته سازمان برنامه سپری شده بود، دولت ملیگرای دکتر محمد مصدق با تصویب مجلس و تأیید محمدرضا پهلوی بر مسند نخستوزیری نشست. مصدق مردی ضدّ امپریالیست، وطنپرست و مخالف نفوذ و دخالت بیگانگان در ایران بود، اما سیاست و خطمشی استقلالطلبانه و ضدبیگانه این دولت ملّیگرا، فشارها را بر سازمان برنامه و بودجه از منظر مالی و تأمین اعتبار تشدید کرد؛4 زیرا در زمینه اقتصادی که متأثر از ابهام موجود در عالم سیاست و تنش میان ایران ـ بریتانیا بود، شرکت نفت ایران و انگلیس دادن پول به دولت ایران را متوقف ساخت و بدین ترتیب، سازمان طرح هفتساله این بار تقریبا خالی از منابع مالی گردید. این بحران شدید مالی در حالی اتفاق افتاد که دولت ایران از ابتدای سال منتظر یازدهمیلیون پوند حاصل از درآمد نفت بوده است.5
محمد مصدق شخصی به نام احمد زنگنه را جانشین محمد نخعی در ریاست سازمان برنامه و بودجه نمود، و علی رغم همگرایی فکری و سیاسی رئیس سازمان برنامه با دکتر مصدق، سازمان برنامه و بودجه در این زمان، بیش از پیش در مضیقه قرار گرفت و این نه تنها از جنبه فشار از سوی برخی وزرای دولت بلکه مهمتر از آن، از منظر اقتصادی و مالی نیز بوده است، که مصدق و دولت او نقش چندانی در این امر نداشتند بلکه تنگناهای اقتصادی موجود در کشور نشئت گرفته از اقدامات غیرانسانی انگلستان موجب این وضعیت شده بود و با توجه به این وضعیت عمومی اسفناک اقتصادی کشور، سازمان برنامه هم به عنوان یکی از نهادهای حکومت ایران از تبعات ناخوشایند آن در امان نمیتوانست باشد. این روند از همان ماههای نخست فعالیت دکتر مصدق به عنوان نخستوزیر ایران محسوس بود، چنانکه مطابق سندی مربوط به تیرماه 1330ش یعنی در حالی که کمتر از سه ماه از نخستوزیری مصدق سپری شده بود، مدیرعامل وقت سازمان برنامه یعنی احمد زنگنه در نامهای به دکتر مصدق برای تأمین اعتبار طرحهای عمرانی مینویسد:
«محترما تصدیع میدهد سازمان برنامه یک رشته عملیات اجرایی مانند ساختمان راه آهن، کارخانجات قند، راههای کشور، وام برای تأسیسات برق، مطالعات سدسازی و لولهکشی، هزینه شرکت سهامی نفت ایران، ترخیص اجناسی که در گمرک موجود است ساختمان کارخانه چیتسازی تهران و چای گمله در دست اقدام دارد و برای این گونه عملیات ارزهای موجود فعلیاش تعهد شده و موجودی ریالی آن هم نیز برای پرداختهای ریالی یک ماه دیگر این عملیات بیشتر کفاف نمیدهد. از طرفی وجوهی که بنا بوده است از محل درآمد شرکت نفت ماهیانه به سازمان برنامه پرداخت شود در عرض چهار ماه سال جاری به جای پنجمیلیون لیره فقط دومیلیون لیره عاید شده است؛ به علاوه وزارت دارایی هم بدهی خود را که از محل عایدات نفت برداشت نموده تاکنون به سازمان برنامه نپرداخته است. از طرف دیگر نمایندگان محترم مجلس شورای ملی هم هر روزه برای شروع عملیات عمرانی شهرستان خود به سازمان برنامه مراجعه نموده و به واسطه نبودن اعتبار سازمان برنامه اقدامی در آن باره نمیتواند انجام بدهد به علاوه شروع نکردن برنامههای عمرانی در کشور نظریه مردم را نسبت به سازمان برنامه تغییر داده و امید آنان را تبدیل به یأس خواهد ساخت. بنا به مراتب فوق تقاضا دارد تصمیمی در این باره اتخاذ فرمایند که رفع این محذور گشته و بتوان برای عمران کشور اقدامات پیشبینیشده را شروع نموده و در نتیجه رفع نگرانی نمایندگان و مردم بشود». 6
طرحهای سودمند و قابل اعتنایی هم که با رویکرد دقیق و هوشمندانه توأم بود از سوی رئیس وقت سازمان برنامه با همراهی و همسویی دکتر محمد مصدق برنامهریزی شده بود که قرار بود در درازمدت به اجرا درآید...
شرایط اقتصادی کشور در این زمان یعنی دو سال ابتدایی دهه 1330ش به خاطر فشار شدید بریتانیا و بلوک غرب بسیار نابسامان بود تا آنجا که مجلس سنای ایران که نمایندگان آن عمدتا مرتبط یا حتّی وابسته به دربار بودند، یکی از انتقادات جدّی خود به دولت را مقوله مسئله اقتصادی قرار دادند و مصرف چهاردهمیلیون پوند استرلینگ ارز کشور را مورد توجه قرار داده، ضمن اینکه به هزینههای سازمان برنامه و بودجه نیز اشاره نمودند.7 با همه این اوصاف، رویکرد دولت مصدق، علیرغم تنگاهای شدید مالی، نسبت به همراهی با سازمان برنامه مساعد بود، چنانکه گفته میشود علیرغم افزایش بیکاری با روند آرام و تدریجی در کشور، و عدم افزایش فعالیتهای ساختمانی در بخش دولتی در مقایسه با یک سال قبل از آن، برنامه هفتساله توانست مبلغ بیستمیلیون ریال بودجه از دولت دریافت کند و با این روند، فرصتهای شغلی در بخش راهسازی، خط آهن و ساخت سد روبه نزول کامل نمی رفت. 8
علاوه بر این، طرحهای سودمند و قابل اعتنایی هم که با رویکرد دقیق و هوشمندانه توأم بود از سوی رئیس وقت سازمان برنامه با همراهی و همسویی دکتر محمد مصدق برنامهریزیشده بود که قرار بود در درازمدت به اجرا درآید، چنانکه در گزارشی از سوی دکتر نخعی به مصدق در اواسط بهار 1331ش چنین آمده است: «واضح است ساختن سدهای بزرگ مانند سد لار، سد کرج و امثال آن سالها مطالعه لازم دارد تا اینکه آمار لازم به دست آید و سرمایههای بزرگی که به مصرف این گونه کارها میرسد با درنظر گرفتن حدود استفاده از منابع طبیعی آب و توسعه زراعت و امثال آن به خطر نیفتد. تنها طرحی که در ایران به این مرحله رسیده است پروژه هیدروالکتریک سد کرج میباشد که از سال 1327ش به این طرف و با اتّکا به پارهای اطلاعات که سالها قبل از آن موقع از طرف مؤسسات خارجی و داخلی تدوین شده و در دسترس بود مورد مطالعه قرار گرفته است و طرحهای مقدماتی و تفصیلی آن اکنون تهیه و برای اجرا حاضر میباشد. در وهله اول هم سازمان برنامه این طرح را ضمن طرحهای عمرانی موردبحث ملحوظ داشت و قصد پیشنهاد آن را به هیات دولت داشت و لیکن متوجه به این نکته شد که اجرای این طرح مدت شش سال وقت لازم دارد و هزینه آن در حدود سیصدمیلیون ریال خواهد بود که با درنظر گرفتن طول زمان و هزینه سنگین بعدا از طرحهای پیشنهادی حذف گردید. در همین زمینه نیز سازمان برنامه مطالعات دامنهداری را برای تهیه پروژه اجرایی سد درودزن رودخانه کرد شروع نموده و از اوایل 1329ش به این طرف مشغول تهیه ان می باشد. لیکن هنوز طرح تفصیلی آن به اتمام نرسیده و انتظار می رود که طرح مزبور تا پایان سال جاری خاتمه پذیرد و برای اجرا آماده باشد. اجرای این طرح نیز مدت چهار سال وقت لازم خواهد داشت و با وجود اینکه هزینه قطعی آن هنوز مشخص نگردیده ولی مسلم است که از حدود چهارصدمیلیون ریال تجاوز خواهد نمود... دست به کار شدن در طرحهای عمرانی و اقتصادی بزرگ همواره ملازم با وارد نمودن ماشینها و کارخانجات سنگین خواهد داشت که بایستی از بنادر جنوب به داخل کشور انتقال یابد و در این زمینه همواره مواجه با تضییقاتی خواهیم بود که در تأسیسات فعلی بنادر جنوب وجود دارد و لذا تکمیل تأسیسات و ساختمان انبار در بندرگاه خرمشهر نیز در نظر گرفته شده. البته استحضار دارند که سازمان برنامه تاکنون مبالغی برای این امر خرج نموده توسعه و تکمیل تأسیسات بندرگاه خرمشهر را از طرحهای خیلی واجب تلقی نموده است». 9
پی نوشت:
1. یادداشتهای سیاسی ایران، ج 13، بخش 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392ش، ص 1271.
2. همان، ج 13، بخش 2، ص 1282.
3. مکاتبات بین وزارت امور خارجه شاهنشاهی و سفارت کبرای انگلیس، تهران، وزارت امور خارجه، بیتا، ص 39.
4. یادداشتهای سیاسی ایران، همان، ج 13، بخش 2، ص 1364.
5. همان، ج 13، بخش 2، ص 1295.
6. زارعی و روحانی، تبارشناسی و بررسی عملکرد سازمان برنامه و بودجه به روایت اسناد نخستوزیری، تهران، خانه کتاب، 1388ش، ص 30.
7. یادداشتهای سیاسی ایران، همان، ج 14، ص 37.
8. همان، ج 14، ص 50. https://iichs.ir/vdcce4qs.2bqsm8laa2.html