رضاخان در مسافرتی که به مازندران داشت از کارخانه و مؤسسات چوببری دیدن کرد. در بازدید از کارخانه پیشکشی به شاه تقدیم شد. رضاشاه با نگاهی به آنچه پیشکش شده بود واکنشی از خود نشان داد که برای شخصی به عنوان شاه مملکت، بسیار دور از انتظار بود
در سال 1308 خورشیدی در محافل اقتصادی تهران خبر تشکیل شرکت بزرگی برای قطع الوار شمال کشور دادند. کم کم شهرت و سودی که از فروش الوار و تخته نصیب شرکت و سهامداران آن میشد به گوش رضاشاه هم رسیده بود و حس طمع و حسادت به اینکه چرا دیگران بخورند و من نتوانم بخورم خیلی او را رنج میداد. رضاخان در مسافرتی که به مازندران داشت از کارخانه و مؤسسات چوببری دیدن کرد. در بازدید از کارخانه پیشکشی به شاه تقدیم میشود، اما واکنش او این است:
«این پولها یکهزارم سود و منافع این کارخانه نیست؛ تمام اینها دزدی و چپاول است و اگر کسی در این کشور قادر به غارت و چپاول باشد او من هستم نه دیگران...».1