«ﻧﺎﺳﻴﻮﻧﺎﻟﻴﺴﻢ ﻣﺜﺒﺖ» را ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ پهلوی از کودتای 28 مرداد 1332 تا اواسط دهه 1340 در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻣﻮازنه ﻣﻨﻔﻲ ﻣﺼﺪق مطﺮح کرد، اما زمانی که دید این تکیه کلام کهنه شده و جوابگوی شرایط جدید نیست تکیهکلامهای جدیدی را به خدمت گرفت که عمیدی نوری به خوبی به فحوای آنها پی برده است
«ﻧﺎﺳﻴﻮﻧﺎﻟﻴﺴﻢ ﻣﺜﺒﺖ» را ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ پهلوی از کودتای 28 مرداد 1332 تا اواسط دهه 1340 در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻣﻮازنه ﻣﻨﻔﻲ ﻣﺼﺪق مطﺮح کرد، اما زمانی که دید این تکیه کلام کهنه شده و جوابگوی شرایط جدید نیست تکیهکلامهای جدیدی را به خدمت گرفت که عمیدی نوری به خوبی به فحوای آنها پی برده است: «تکیه کلام محمدرضاشاه تا سال 1339 ناسیونالسیم مثبت بود، اما زمانی که شاه دید این عنوان تبلیغاتی کهنه شده، به الفاظ جدید احتیاج پیدا کرد و انقلاب سفید و انقلاب شاه و ملت را به کار بست. از نظر شاه مشروطیت ایران یک "دموکراسی سیاسی" بود که به دست او تکمیل شد و مقصود از دادن حق انتخاب به زن معادل "دموکراسی اجتماعی" و اصلاحات ارضی و منفعت دادن به کارگر در کارخانه معادل "دموکراسی اقتصادی" است. این در حالی است که دموکراسی یعنی حکومت مردم بر مردم و اگر در این مملکت در این شصت سال رژیم پهلوی اجرا شده بود این حرفها دیگر پیش نمیآمد، درحالیکه دموکراسی اصلا وجود ندارد که آن را به این تقسیمات خیالی درآورند».1
سخنرانی محمدرضا پهلوی در کنگره بزرگداشت انقلاب سفید
شماره آرشیو: 123745-275م
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش موسی فقیه حقانی، ج 6، 1396، ص 335. https://iichs.ir/vdchkxnz.23nqxdftt2.html