«خاندان پهلوی عشق و علاقه جنونآمیزی به مجسمههای خود داشتند. قاجارها در طول ۱۵۰ سال تاریخ فرمانروایی خود بر ایران فقط دو تندیس، یکی نیمتنه عباسمیرزا که تازه روسها آن را ساخته و به دربار ایران هدیه کردهاند و در موزه کاخ گلستان نگاهداری میشود و دوم مجسمه
ناصرالدینشاه سوار بر اسب که چند سالی در داخل باغ شاه میان استخری بوده است، از خود به یادگار گذاشتهاند؛ در اوایل دوران پهلوی از جا کنده شد، اما تعداد تندیسهای رضاشاه و پسرش در تهران و شهرستانها و باشگاهها و سربازخانههای نظامی و کارخانهها و ایستگاههای راه آهن تا سال ۱۳۳۲شمسی از 150 میگذرد. این مجسمهها که سلطه خاندان پهلوی را به نحو تحقیرآمیزی نسبت به ملت ایران بیان و تداعی میکنند، برای مردم توهینآمیز و عذابدهندهاند. خاندان پهلوی میل دارد احترام گذاردن به خود را همتراز خدا و دین به مردم بقبولانند.»1