بررسی علل نافرجام ماندن پروژه ذوب آهن در دوره پهلوی اول؛

ذوب آهن؛ آرزوی دیرینه‌ای که نیمه‌تمام رها شد

واردات آهن نیمه دوم سال‌های 1313 و 1314 و میزان بالای وابستگی وزارت راه آهن به این مسئله، جرقه اصلی طرح تأسیس کارخانه ذوب آهن در ایران عصر پهلوی اول را زد و با انتصاب مهدی فرخ به مدیریت اداره صناعت، مسئله ذوب آهن مورد اقدام عاجل قرار گرفت، اما با وجود قرارداد و تلاش‌های انجام‌شده در این زمینه مجموعه عواملی باعث ناکامی و شکست برنامه تأسیس ذوب آهن در ایران شد
ذوب آهن؛ آرزوی دیرینه‌ای که نیمه‌تمام رها شد
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر: 
تأسیس کارخانه ذوب آهن در ایران یکی از بحث‌برانگیزترین مسائل و از آرمان‌های اصلی دولت‌های پس از مشروطه در ایران به‌شمار می‌آید. این دغدغه و آرزو در دوره رضاشاه نیز به‌گونه‌ای جدی و پررنگ مطرح شد. این آرزوی رضاشاه و پس از آن دولت‌های پس از شهریور ۱۳۲۰، داستان بلندی دارد که روایت‌های گوناگونی از آن ارائه شده است. در این نوشتار کوتاه در پیِ یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش هستیم که چرا طرح ایجاد کارخانه ذوب آهن در عصر رضاشاه ناتمام ماند و یک تجربه شکست‌خورده گردید.
 
آیا رضاشاه مبتکر تأسیس ذوب آهن در ایران بود؟
اگرچه گفته می‌شود اندیشه تأسیس کارخانه ذوب آهن در ایران به دوره پهلوی اول بازمی‌گردد و رضاشاه مبتکر تأسیس این کارخانه در ایران بود، بنا بر شواهد تاریخی نخستین خاطره‌ای که ایرانیان از صنعت ذوب آهن در ذهن دارند، عزم و همتی بود که از نهاد ناآرام صنیع‌الدوله ــ اولین رئیس مجلس ملی ایران ــ برخاست. او بود که نخستین کوره ذوب‌ ایران را در زمان سلطنت مظفرالدین‌‌شاه بنا نهاد. فعالیت این کوره چند ماهی طول نکشید که رقبای غول‌پیکر خارجی با رقابت شدید، آن را به ورشکستگی کشاندند. بعد از کوره گداخت آهن، دومین تلاش در مسیر استقرار صنعت ذوب آهن در ایران در سال 1263ش توسط حاج محمدحسن امین‌الضرب صورت گرفت که این تلاش‌ها نیز به دلایل مختلف از جمله اینکه امین‌الضرب با بیگانگان مرتبط بود، به ثمر ننشست و بهره‌برداری از آن کارخانه به سرانجام مطلوب نرسید.
 
مرتضی قلی‌خان صنیع‌الدوله
مرتضی قلی‌خان صنیع‌الدوله
شماره آرشیو: 6774-۱ع
 
پس از آن در 1305ش و در دوره رضاخانی بود که ایران به فکر افتاد کارخانه ذوب آهن تأسیس کند. آنچه از مستندات تاریخی برمی‌آید حکایت از این امر دارد که با روی کار آمدن سلسله پهلوی، میرزا حسن مستوفی‌الممالک، نخست‌وزیر وقت، در برنامه دولتش به مجلس شورای ملی وعده داد که در ایران کارخانه ذوب آهن تأسیس کند. سپس در 4 اسفند 1305ش قانونی به تصویب رسید که بر اساس آن 5/ 4 میلیون تومان از محل وجوه عادیات قند و شکر برای ایجاد ذوب آهن اختصاص داده شد و بدین منظور سال بعد، دو تکنسین خارجی (آلمانی) از طرف وزارت فواید عامه برای مطالعات ساخت واحدهای تولید آهن و فولاد در ایران انتخاب شدند.1 همچنین هم‌زمان با تحقیقات و مطالعات کارشناسان آلمانی در ایران درباره احداث کارخانه ذوب آهن لازم دانسته شد که عده‌ای جهت فراگرفتن معلومات درباره صنعت ذوب آهن به خارج از کشور فرستاده شوند که این موضوع ضمن یک لایحه قانونی در 20 خرداد 1307ش به تصویب مجلس شورای ملی رسید و چند گروه برای این منظور به کشورهای خارجی فرستاده شدند؛2 ولی این اقدامات به نتیجه نرسید و باز هم رویای تأسیس ذوب آهن در بوته فراموشی قرار گرفت.
 
اگرچه گفته می‌شود اندیشه تأسیس کارخانه ذوب آهن در ایران به دوره پهلوی اول بازمی‌گردد و رضاشاه مبتکر تأسیس این کارخانه در ایران بود، بنا بر شواهد تاریخی نخستین خاطره‌ای که ایرانیان از صنعت ذوب آهن در ذهن دارند، عزم و همتی بود که از نهاد ناآرام صنیع‌الدوله ــ اولین رئیس مجلس ملی ایران ــ برخاست
 
ظهور ذوب آهن از دروازه‌های نوسازی پرشتاب
حدود ده سال پس از بی‌نتیجه ماندن نخستین تلاش‌ها برای تأسیس ذوب آهن در ایران، بار دیگر در سال 1316ش با آشکار شدن کمبودهای اساسی در زمینه نوسازی صنعتی کشور و «البته فشار افکار عمومی پرونده ذوب آهن به جریان افتاد».3 گفته می‌شود وقتی رضاخان آمار واردات آهن نیمه دوم سال‌های 1313 و 1314 را طلب کرد و به عرض او رسید، از میزان وابستگی وزارت راه‌آهن عصبانی شد و مهدی فرخ ــ والی آذربایجان ــ را که بعدها نخستین وزیر صناعت شد به تهران احضار کرد و با انتصاب او به تصدی اداره صناعت، مسئله ذوب آهن مورد اقدام عاجل قرار گرفت.
 
مهدی فرخ و دیگر اعضای شرکت‌کننده در جلسه سربازگیری در رضائیه (سال 1315)
مهدی فرخ و دیگر اعضای شرکت‌کننده در جلسه سربازگیری در رضائیه (سال 1315)
شماره آرشیو: ۴۱۳-۱ع
 
رضاشاه به وزارت صناعت وقت دستور داد که برای ایجاد کارخانه ذوب آهن در ایران اقدامات و مطالعات لازم را به عمل آورد. وزارت صناعت هم پس از مذاکرات و مکاتباتی که انجام داد از متخصصان کنسرسیوم آلمانی «دماک گروپ» برای همکاری در پروژه ذوب آهن ایران دعوت به عمل آورد. متخصصان دماک گروپ پس از بازدید چندین محل، مناسب‌ترین محل را از نظر نزدیکی به مواد اولیه «امین‌آباد» (منطقه‌ای در نزدیکی شهر ری) تشخیص دادند و «در اواخر سال 1316 قرارداد ساختمان کارخانه امضا و نخستین کلنگ کارخانه ذوب آهن به دست رضاشاه به زمین زده شد. رضاشاه نیز برای اینکه هر چه زودتر به این کار پایان داده شود و بهره‌برداری از کارخانه ذوب آهن را شروع کنند، نه‌تنها پیش‌قسط کنسرسیوم دماک گروپ را پرداخت، بلکه اقساط آینده نیز پیش از موعد مقرر و یکجا پرداخت شد».4 اما به‌رغم تصویب این قوانین و صدور دستورات پی‌درپی از سوی دولت جهت تسریع در تأسیس و بهره‌برداری ذوب آهن و پرداخت بهای تمام کارخانه به آلمانی‌ها، پروژه ذوب آهن به دلیل مجموعه‌ای از موانع و مشکلات داخلی و خارجی بار دیگر به بن‌بست رسید.
 
ذوب آهن کرج؛ بروز موانع جدید و تجربه شکست مجدد
نخستین موضوعی که در همان آغازِ کار، اجرای پروژه ذوب آهن را با مشکل روبه‌رو کرد عدم مطالعه فنی و اقتصادی کافی و درنتیجه برگزیدن مکان نامناسبی بود که برای تأسیس کارخانه ذوب آهن در نظر گرفته شده بود.5 با وجود اینکه متخصصان آلمانی محل کارخانه را امین‌آباد انتخاب کرده بودند، چون قنات امین‌آباد ریزش کرده بود و کارخانه ذوب آهن به سی (30) سنگ آب احتیاج داشت و در آنجا نمی‌توانستند این مقدار آب را تأمین کنند، باید جای دیگری را در نظر می‌گرفتند و بالاخره پس از مدتی قسمتی از کرج که در آن زمان یک دهکده کوچک در حاشیه تهران به‌شمار می‌آمد برای کارخانه ذوب آهن تعیین شد و محل کارخانه از امین‌آباد به کرج انتقال یافت و بدین ترتیب نخستین قرارداد رسمی تأسیس ذوب آهن در ایران، در زمان رضاشاه در سال 1317 با کمپانی دماک کروپ بسته شد.6 ابوالحسن ابتهاج، که در آن زمان دبیر شورای اقتصاد دولت بود، دراین‌باره نوشته است: «امضای قرارداد با این شرکت که از بزرگ‌ترین شرکت‌های صنعتی آلمان بود با عجله و بدون مطالعه کافی انجام شد و درنتیجه محل نامناسبی در کرج برای این کار تعبیه شد که پس از جنگ جهانی دوم متوقف شد... برای اجرای چنین طرحی لازم بود مطالعات بسیار دقیقی، مخصوصا از نظر تعیین محل مناسب برای احداث کارخانه به عمل بیاید، به‌طوری که دسترسی به معادن سنگ آهن و زغال سنگ و آب مورد نیاز آسان باشد».7

بازدید رضا شاه از محل احداث کارخانه ذوب آهن کرج. در تصویر محمود جم، نخست‌وزیر وقت، و مهدی فرخ، وزیر صناعت، دیده می‌شوند
بازدید رضا شاه از محل احداث کارخانه ذوب آهن کرج.
در تصویر محمود جم، نخست‌وزیر وقت، و مهدی فرخ، وزیر صناعت، دیده می‌شوند
 
غیر از مطالعه ناکافی که مانع از ساخت این کارخانه شد، دیکتاتوری و اخلاق رضاخانی در برخورد با این موضوع فنی هم در ناموفق بودن تجربه چهارم ایران تأثیر داشت؛ امان‌الله‌میرزا جهانبانی، دولتمردی که پس از فرخ عهده‌دار اداره صناعات کشور شد، شتاب و ناشکیبایی رضاشاه را در احداث این ذوب آهن در ضمن بیان خاطره‌ای برای ابتهاج به‌خوبی ‌بازگو کرده است: «... وقتی رضاشاه برای مسابقات اسب‌دوانی به ترکمن‌صحرا می‌رفت از من که برای مشایعت شاه رفته بودم، می‌پرسد که کار ذوب آهن چطور شد؟ من پاسخ می‌دهم: "مشغول هستیم". رضاشاه می‌گوید تا من از سفر بر‌می‌گردم باید این کار تمام شده باشد... همان وقت امان‌الله‌میرزا به من گفت: من نمی‌دانستم چطور این کار را ده‌روزه تمام کنم. به‌هرحال شب و روز با نمایندگان ‌دماک ‌گروپ مذاکره کردند و قرارداد ذوب آهن را در کرج، با هزینه ۲۳ میلیون مارک امضا کردند، بدون اینکه واقعا بدانند چه کار می‌کنند».8
 
از سوی دیگر، بانک جهانی به‌کلی با احداث کارخانه ذوب آهن در کشورهای درحال‌توسعه مخالف بود، به این علت که بعضی از این کشورها بدون مطالعه کافی از احداث کارخانه ذوب آهن، زیان فراوان دیده بودند. ابتهاج، که در آن دوره به‌واسطه مسئولیت‌های اقتصادی‌اش در جریان مذاکرات مربوط به ذوب آهن نیز قرار داشت، دراین‌باره چنین آورده است: «بانک جهانی اعتقاد داشت احداث کارخانه ذوب آهن در بیشتر کشورها با شتاب و زیر فشار زمامداران وقت صورت گرفته است؛ چراکه این افراد اصرار داشتند طرح بزرگ و چشمگیری به اسم آنها ایجاد شود».9
 
افزون بر موارد یادشده، هنوز مدت کوتاهی از شروع تأسیس ساختمان ذوب آهن ایران توسط دماک گروپ نگذشته بود که جنگ جهانی دوم آغاز شد. در بحبوحه جنگ و به‌واسطه مشکلاتی که کشور با آن روبه‌رو شده بود عملیات تأسیس ساختمان این کارخانه متوقف شد. از سوی دیگر، جنگ تازه شروع شده بود که حمل ماشین‌آلات ذوب آهن ایران از راه دریا آغاز شد. ماشین‌آلات از بندر هامبورگ در آلمان روی کشتی‌ها قرار داده شد و به طرف مدیترانه به راه افتاد. وقتی ماشین‌آلات به نزدیکی سواحل مصر رسید، ارتش انگلیس ماشین‌آلات و وسایل کارخانه ذوب آهن را در راه مصادره کرد و به مصر انتقال داد و نگذاشتند این تجهیزات به ایران برسد و کارخانه ساخته شود. «آخرین کشتی آن محموله به نام آرابیا نیز در مدیترانه توسط متفقین توقیف و به یکی از بنادر شمال آفریقا برده شد.»10 آنچه از قطعات کارخانه به تهران رسیده بود بی‌فایده ماند و آن مقدار که قابل مصرف بود حیف‌ومیل گردید و بقیه آن نیز به‌مرور زمان از بین رفت11 و درنتیجه طرح ذوب آهن کرج هم ناتمام رها شد.
 
فرجام سخن
بی‌گمان پروژه ذوب آهن کرج نخستین تلاش سازمان‌یافته در جهت تأسیس و راه‌اندازی صنایع ذوب آهن ایران بود که در جریان فرایند نوسازی شتاب‌زده و آمرانه رضاشاه نتوانست به اهداف خود دست یابد. اگرچه تأسیس ذوب آهن نیز مانند دیگر برنامه‌ها همچون راه آهن، شهرسازی و... در جهت صنعتی کردن ایران و در چهارچوب نوسازی آمرانه آغاز شد، اما در حقیقت برای اجرای آن نقشه و برنامه منظمی در کار نبود و با توجه به نیاز مبرم، هر اقدامی در این زمینه به‌سرعت و بدون توجه به نتایج آن انجام می‌شد. از سوی دیگر استراتژی غرب‌گرایی دولت و نیز بحران جنگ جهانی دوم نیز بر حجم مشکلات موجود بر سر راه این برنامه افزود و سرانجام با فرو ریختن پایه‌های سلطه رضاشاهی برنامه تأسیس ذوب آهن در ایران نیز ناتمام ماند و شکست خورد.
 
پی نوشت:
 
1. بهرام جعفر پور، زبان ذوب، اصفهان، مهرآذین، 1396، ص 26.
2. مهدی بهشتی‌پور، «با ایجاد کارخانه ذوب آهن تحول بزرگی در ایران آغاز می‌شود»، نشریه بورس، ش 1 (تابستان 1342)، ص 31.
3. همان‌جا.
4. همان‌جا.
5. «کارخانه ذوب آهن ایران»، نشریه نامه اتاق بازرگانی، ش 91 (فروردین 1339)، ص 7.
6. مهدی بهشتی‌پور، همان.
7. ابوالحسن ابتهاج، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، تهران، علمی، 1371، صص 417-418.
8. همان، صص 300-301.
9. همان، ص 417.
10. محمد شیخ شاب بافقی، «سیری در صنعت ذوب آهن ایران»، نشریه دانشگاه انقلاب، ش 1 (بهار 1360)، ص 28.
11. مهدی بهشتی‌پور، همان. https://iichs.ir/vdcjvoev.uqehvzsffu.html
iichs.ir/vdcjvoev.uqehvzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما