نخستین گام‌های محسن پزشکپور در وادی سیاست در حوادث شهریور 1320 با تشکیل «باشگاه ایران‌دوستی» برداشته شد، اما مهم‌ترین مسئله‌ای که نام این سیاستمدار و حقوق‌دان با آن گره خورده حزب پان‌ا‌یرانیست و «طرح جدایی بحرین از ایران» است
پان‌ایرانیستی که راه خود را از مصدق جدا کرد
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ محسن پزشکپور (زاده 2 اسفند 1306 تهران ــ درگذشت 16 دی 1389 تهران) سیاستمدار، حقوق‌دان، از بنیان‌گذاران حزب ملت ایران، رهبر حزب پان‌ایرانیست و نماینده مجلس شورای ملی در دوره‌های بیست‌ودوم و بیست‌وچهارم بود. وی از چهره‌های مهم جریان پان‌ایرانیست به‌شمار می‌آمد که در رویدادهای سیاسی دوره پهلوی و پس از آن به‌عنوان رهبر پان‌ایرانیست‌ها نقش‌آفرینی کرد.
 
فعالیت‌های سیاسی: از باشگاه ایران‌دوستی تا حزب پان‌ایرانیست
نخستین گام‌های محسن پزشکپور در وادی سیاست در حوادث شهریور 1320 برداشته شد. در پی اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، او با همکاری عده‌ای از دانش‌آموزان مدرسه البرز1 ‌همانند پرویز صف‌یاری، فرید سیاح سپانلو، خداداد فرمانفرمائیان، ناصر ماضدی، محمدرضا عاملی تهرانی و علینقی عالیخانی، علم مقابله با متجاوزان را برداشت و با تشکیل «باشگاه ایران‌دوستی» کوشش‌های ایران‌پرستانه خود را شکل داد. اعضای باشگاه ایران‌دوستی، خواهان وحدت کلیه افراد متعلق به نژاد ایرانی بودند و در نظر داشتند که آنان را در قلمرو سیاسی واحدی گرد هم آورند.2
 
آنان در ادامه توانستند افراد جدید دیگری مثل حسنعلی صارم کلالی، فریدون تقی‌زاده، بیژن فروهر و علیرضا رئیس را نیز به طرف خود جذب کنند و با تشکیل کمیته سازمان خارجی انسجام خاصی به فعالیت‌های خود بخشیدند. در 15 شهریور 1325 علیرضا رئیس، پس از بازگشت از مدرسه درحالی‌که در منزل مشغول ساختن مواد منفجره برای مقابله با دشمنان بود، بر اثر انفجار کشته شد.3
 
پزشکپور برای پاسداشت آئینی که علیرضا رئیس در راه آن کشته شد، متنی نوشت که نزد پان‌ایرانیست‌ها به نام «فرمان رئیس» معروف گشت و در حقیقت پیمان‌نامه‌ای بود برای یاران رئیس که پیرو راه رئیس باشند و بدین گونه بود که برای نخستین‌بار سیمای «پان‌ایرانیسم» شکل گرفت. از آن پس پان‌ایرانیست‌ها کار خود را به نام «مکتب» ادامه دادند.4 آنها با چاپ و توزیع کتاب «ما چه می‌خواهیم» به قلم پزشکپور در پاییز سال 1326 آرمان‌ها و هدف‌های تاریخی و اجتماعی خود را بیان کردند. آنان نام «پان‌ایرانیسم» را هم که گویای مبانی تاریخی این اهداف و آرمان‌ها می‌باشد، بر مکتب مبارزاتی خود گذاشتند.5
 
در سال 1329 پزشکپور و چند تن از یاران او، نوشته‌ای به نام «بنیاد مکتب پان‌ایرانیسم» تنظیم کردند که در نوروز سال 1329 منتشر شد. مهم‌ترین اولویت پان‌ایرانیسم مبارزه با حزب توده و شعار این مکتب نیز «فلات ایران به زیر یک پرچم» بود که به بازگشت قلمروهای تجزیه‌شده از ایران در 150 سال اخیر اشاره می‌کرد.6 از این زمان به بعد است که محسن پزشکپور به‌عنوان یکی از چهره‌های مؤثر حزب پان‌ایرانیست در محافل سیاسی شناخته شد.
 
محسن پزشکپور در حزب پان‌ایرانیست
محسن پزشکپور در حزب پان‌ایرانیست
شماره آرشیو: ۵-۱۵۷پ
 
اتحاد و گسست از جبهه ملی
تشکیل حزب پان‌ایرانیست با جریان ملی شدن صنعت نفت و دوران نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق همراه بود. پزشکپور از جمله افرادی بود که ملی شدن صنعت نفت را نماد تأمین منافع ملی و حرکتی ضداستعماری می‌دانست. حتی وی به اتفاق داریوش فروهر به‌عنوان رهبران شاخص پان‌ایرانیست‌ها مدعی بودند که یک سال قبل از ملی شدن صنعت نفت و در بهمن‎‌ماه سال 1328 در تظاهراتی که با شرکت اعضای مکتب پان‌ایرانیست برگزار شد مسئله ملی شدن نفت را مطرح و از این اقدام حمایت کرده‌اند.7
 
پس از قیام 30 تیر، به‌تدریج اختلافاتی بین گروه‌های حامی جبهه ملی رخ داد و عده‌ای همچون محسن پزشکپور راه خود را از مصدق جدا کردند و به شاه متمایل شدند. آنها شعار «هم شاه و هم مصدق» سر می‌دادند؛ همچنین در این دوره اتهام ارتباط با اشرف پهلوی و خط گرفتن از وی نیز متوجه «پان‌ایرانیست‌های پزشکپوری» بود. با افزایش تقابل مصدق و محمدرضا پهلوی، پان‌ایرانیست‌های پزشکپوری دریافتند که باید میان این دو یکی را برگزینند که انتخاب آنها شاه بود.8 پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی پس از کودتای 28 مرداد به‌تدریج حزب پان‌ایرانیست را به یک حزب حامی سلطنت تبدیل کردند و با همین موضع حتی وارد مجلس شورای ملی نیز شدند.
 
مسئله بحرین: دو روایت متفاوت از نقش پزشکپور
مهم‌ترین مسئله‌ای که نام پزشکپور با آن گره خورده «طرح جدایی بحرین از ایران» است. با طرح موضوع تجزیه بحرین از خاک ایران در روزهای نخست سال 1349 که مقرر شده بود با عنوان گزارش دولت به مجلس ارائه شود، فراکسیون پنج‌نفره پان‌ایرانیست‌ها در مجلس به‌شدت نسبت به این «گزارش» دولت واکنش نشان داد و «هرچند ساواک در مذاکره با تک‌تک این افراد تلاش کرد آنان را قانع کند تا با گزارش دولت مخالفتی ابراز نکنند، بااین‌حال به‌ویژه شخص
محسن پزشکپور تصریح و تأکید کرد آشکارا و بدون محابا در برابر این اقدام دولت خواهد ایستاد و به خاطر آن دولت را استیضاح خواهد کرد».9
 
محسن پزشکپور
محسن پزشکپور
شماره آرشیو: 5981-۵ع
 
وی با نوشتن مقالاتی همچون «بحرین جزء لاینفک ایران است» و نطق‌های پیش از دستور در مجلس، مخالفت‌های خود را علنی کرد. پزشکپور برای خرده‌گیری از دولت هویدا طرحی را تسلیم کرد که باعث استیضاح دولت شد. اسدالله علم دراین‌باره آورده است: «پس از بیانیه وزارت خارجه مبنی بر مذاکرات در مورد بحرین، دولت زیر حملات شدید قرار گرفت... این حملات به تحریک پزشکپور، رئیس حزب پان‌ایرانیست، انجام می‌شد...».10
 
مهم‌ترین تریبون پزشکپور برای اعلام مخالفت خود و همفکرانش، مجلس شورای ملی بود. مصطفی الموتی، که از نمایندگان این مجلس بود، دراین‌باره گفته است: «هنگام طرح مسئله بحرین در مجلس، وقتی پزشکپور با تندی و عصبانیت صحبت می‌کرد، هویدا ساکت بود. هنگامی‌که دکتر عاملی به صحبت پرداخت ... هویدا به کلیه نکات نطق پزشکپور و عاملی پاسخ داد و گفت مطالبی را که دکتر عاملی گفت سنجیده بود ... ولی گفته‌‌های او با رهبر پان‌ایرانیست‌ها تفاوت فراوان داشت و باید به پزشکپور شعر معروف را یادآور شوم که می‌گوید: "این آخرین ترانه من است". در حقیقت هویدا غیرمستقیم خواست بگوید این آخرین نطق پزشکپور در مجلس است که در انتخابات آینده شانس ندارد و همین‌طور هم شد. چهار نماینده پان‌ایرانیست که در موضوع بحرین دولت را استیضاح کرده بودند انتخاب نشدند».11
 
این موضع‌گیری سبب افت فعالیت‌های حزب به دلیل قطع کمک‌های دولت و افزایش کنترل بر آن شد. در این زمان از هرگونه اجتماع و تظاهرات پان‌ایرانیست‌ها به دستور شهربانی جلوگیری می‌شد.12 محسن پزشکپور نیز در اواخر خردادماه 1349 ناچار شد برای خوشایند شاه و در امان ماندن خود و حزبش از آماج حملات بدون محابای هویدا و ساواک مدعی شود: «در جریان مسئله بحرین من فکر می‌کردم اصل موضوع را شاهنشاه آریامهر خبر ندارند؛ روی این اصل گروه پارلمانی حزب ما اقدام به استیضاح از دولت نمود تا به این وسیله معظم‌له از موضوع مطلع شوند، ولی بعدا متوجه شدم که شاهنشاه در جریان کلیه امور می‌باشند».12
 
بااین‌حال برخی گروه‌ها مانند حزب توده، مخالفت‌های پزشکپور و دیگر پان‌ایرانیست‌ها با طرح دولت را نوعی جنگ زرگری، تبانی با شاه و دربار، نمایش و عوام‌فریبی خواندند و آنها را با عوامل اطلاعاتی و امنیتی رژیم پهلوی و نیز دستگاه اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا مرتبط دانستند.
 
داریوش همایون و چند تن از دوستان وی در یک میهمانی
داریوش همایون و در کنار محسن پزشکپور در یک میهمانی
شماره آرشیو: ۱۷۷-۶۴۳ه
 
پزشکپور و جریان انقلاب اسلامی
با اوج‌گیری انقلاب، پان‌ایرانیست‌ها و به‌ویژه پزشکپور، در مجلس با ایراد سخنان تند نسبت به مهره‌های درجه‌ دوم و سوم و طیف مخالف حاکمی که از سال 1339 به این‌سو با آنها بر سر نزدیکی به دربار در رقابت بودند در تطهیر شاه و خدمت به او گام‌های مؤثری برداشتند. در این ایام بین پزشکپور و آیت‌الله شریعتمداری ارتباط تنگاتنگی برقرار بود و آنها جلسات مشترک و موضع‌گیری‌های هماهنگی داشتند. ازجمله مشترکات آنها تکیه بر قانون اساسی بود. آنها بر این باور بودند که حفظ سلطنت و قانون اساسی در حالت فعلی تنها راه نجات مملکت است.14
 
با فرار محمدرضا پهلوی و ورود امام‌خمینی(ره) به ایران، پزشکپور و 46 تن از نمایندگان استعفا کردند و ملاقات‌های بسیاری با امام انجام دادند و در این دیدارها، نظریات خود را درباره‌ تشکیل دولت و مسائل جاری مملکت با ایشان در میان گذاشتند. آنان حتی با سایر گروه‌ها و جناح‌های سیاسی دیگر، مثل مظفر بقائی، احمد بنی‌احمد تظاهراتی را برپا کردند که توجه هیچ‌یک از جناح‌های ملی و مذهبی را به خود جلب نکرد.15
 
بنا بر روایت‌های تاریخی پزشکپور در غائله‌ 14 اسفند 1359، دست داشت و به همین سبب از طریق کردستان به ترکیه و از آنجا به فرانسه فرار کرد. وی دوباره در سال 1367 به ایران بازگشت و موفق شد که بازماندگان قدیمی پان‌ایرانیست را دور خود جمع کند. او چند پایگاه حزبی نیز برای خود ایجاد کرد و جلساتی نیز با اعضای حزب برگزار می‌کرد و تا پایان عمرش می‌کوشید بدین‌گونه پویایی فعالیت‌های خود را به نمایش ‌گذارد.
 
سرانجام محسن پزشکپور، در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۸۹ در تهران در پی یک بیماری طولانی درگذشت.

پی نوشت:
 
1. گفتگوی محسن پزشکپور با پروژه تاریخ شفاهی ایران، دانشگاه هاروارد.
2. علی‌اکبر رزمجو، حزب پان ایرانیست، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 1.
3. همان، ص 35.
4. همان، ص 36.
5. محسن پزشکپور، ما چه می‌خواهیم، تهران، کانون آرمان شاهی مکتب پان‌ایرانیسم، 1326، ص 2.
6. الهام رجایی، توران منصوری و مریم سبحانیان، «مواضع حزب پان‌ایرانیست در قبال جدایی بحرین از ایران»، ­مجموعه مقالات دهمین همایش علمی پژوهشی خلیج فارس، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1393، ص 459.
7. محمدرضا علم، «رابطه حزب پان‌ایرانیست با جبهه ملی تا کودتای 28 مرداد 1332»، فصلنامه پژوهش‌های علوم تاریخی، ش 12 (پاییز و زمستان 1394)، ص 43.
8. همان، ص 53.
9. مظفر شاهدی، حزب پان‌ایرانیست، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1389، ص 212.
10. امیراسدالله علم، گفت‌و‌گوهای من با شاه؛ خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، گروه مترجمان؛ زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ج 1، تهران، طرح نو، 1371، ص 219.
11. مصطفی الموتی، ایران در عصر پهلوی، ج 12، لندن، پکا، 1370، صص 252-253.
12. شهلا بختیاری، حزب پان‌ایرانیست به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، صص 70-73.
13. مظفر شاهدی، همان، ص 223.
14. علی‌اکبر رزمجو، همان، ص 13.
15. همان، ص 14. https://iichs.ir/vdcdso0x.yt0fo6a22y.html
iichs.ir/vdcdso0x.yt0fo6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما