پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ شاه که در اوایل مرداد 1351، انتقاد علینقی کنی، دبیرکل حزب اقلیت مردم، از دولت هویدا را بهمثابه انتقاد از شخص خودش تلقی کرده بود، خشمش چنان شعلهور شد که دستور داد او را از دبیرکلی حزب برکنار کنند.
اسدالله علم درباره این اقدام حزبی! شاه در یادداشتهای محرمانه خود چنین نوشته است:
«وقتی به سعدآباد رسیدیم، احساس کردم شاهنشاه از من گله دارند. یک دفعه برگشتند فرمودند: این دکتر کنی، رئیس و دبیرکل حزب مردم، چه غلطهایی کرده است؟ عرض کردم: نمیدانم. فرمودند: بله در اصفهان میتینگ داده و گفته است: این دولت یک دولت ارتجاعی است و به علاوه اگر انتخابات شهرداریها و انجمنهای ایالتی و ولایتی آزاد باشد حزب ما خواهد برد. اولا چطور به خود جرئت داده است بگوید دولت من دولت ارتجاعی است؟! ثانیا چطور ممکن است تفوه به این حرف بکند که انتخابات در سلطنت من آزاد نیست؟! عرض کردم: ولی رئیس حزب اقلیت یک چیزی که باید بگوید. هر چه بگوید شاهنشاه بردباری نداشته باشند البته برخورنده است و به ابروی یار برمیخورد...
من دیدم خیلی عصبانی هستند؛ دیگر حرف نزدم. فکر کردم از دو حالت خارج نیست یا سیاستا شاهنشاه مجبور هستند کسی را که چنین بر علیه دولت قدبرافراشته کنار بزنند که دیگر دلیل و برهان فایده ندارد، یا اینکه موقتا دولت [و شخص هویدا] به قول معروف چوقولی کرده است که این دوروزه رفع خواهد شد».1