محمدرضا ورزی در ششمین برنامه عصرانه علوم انسانی که به بررسی کارنامه دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، اختصاص یافته بود، درباره سریال «معمای شاه» گفت: موسی حقانی از جزئیات اشتباه در روابط خصوصی رزمآرا با اشرف در «معمای شاه» برآشفت و گفت این چه کاری بود؟ گفتم خب، اشرف به رزمآرا مشروب تعارف کرد. گفت: رزمآرا لب به مشروب نمیزد. ما به این دلیل که رزمآرا در تاریخ آدم مثبتی نیست نباید به نکاتی اشاره کنیم که درست نبوده است
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ششمین برنامه عصرانههای علوم انسانی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، که به بررسی اندیشههای دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، محقق و نویسنده حوزه تاریخ معاصر ایران، اختصاص یافته بود، با سخنرانی دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر محمدحسن رجبی دوانی، تاریخنگار، محمدرضا ورزی، فیلمساز و کارگردان، و رضا قریبی، پژوهشگر تاریخ، محمد صادق ابوالحسن، پژوهشگر، جواد منصوری، پژوهشگر تاریخ، با دبیری دکتر مالک شجاعی جوشقانی چهارشنبه 27 مهرماه 1401 در تالار فارابی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برگزار شد.
موسی نجفی:فاصله کتابهای تاریخ با اسناد زجرآور است
در ابتدای این برنامه، موسی نجفی دیدگاههای خود درباره دکتر موسی حقانی را مطرح کرد و دراینباره گفت: من صحبت درباره موسی حقانی را در سه بخش نخست شخصیت فردی، بعد مؤسسه تاریخ معاصر و در آخر کتاب مشترک تقسیمبندی میکنم. درباره شخصیت فردی باید بگویم ما با هم 150 سفر را رفتیم و در این سفرها درباره مسائل زیادی با هم بحث و تحقیق کردیم. یکی از مسائلی که تحسینبرانگیز است امانتداری حقانی در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر است و حفاظت از اسناد خطی زیادی که در این مؤسسه نگهداری میشود. برای همین در این مؤسسه باید شخصی امین و امانتدار باشد تا از اسناد بهدرستی نگهداری کند و نگذارد از کشور خارج بشود. متأسفانه ما در این زمینه خیلی ضربه خوردیم. در سالهای گذشته برخی افرادی که مسئول مردم و نظام نبودند اسناد زیادی را از کشور خارج کردند. برای همین این بعد از شخصیت حقانی (امانتداری) خیلی مهم بود که به آن اشاره کنم.
او افزود: چطور میشود یک فردی که جریانشناس است به جریانساز تبدیل شود؟ چون جریانشناسی مربوط به تاریخ است و تاریخ نیز به معنای گذشته است. به نظرم تجربه مدیریت مؤسسهای مانند مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر خودش یک مسئله است. در مؤسسات فرهنگی عمدتا باید افرادی را بهکار گرفت که شخصیت فرهنگی داشته باشند؛ آنچه در کشور ما در مدیریت مؤسسات بزرگ (چه دانشگاهی چه پژوهشگاهی) اجرا نمیشود. معمولا فردی که به وزارت میرسد مدیریت دانشگاه یا پژوهشگاه را به یکی از دوستانش میسپارد.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: اینها در حالی است که اداره مؤسسات فرهنگی بیش از هر جای دیگری نیاز به ابتکار و اجتهاد دارد وگرنه مانند آب راکد گندیده میشود و از بین میرود. حضور حقانی در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر خودش یک وزنهای است و یک تجربه جدید در مدیریت ماست که ما قبول کنیم و به این نقطه برسیم که مؤسسات فرهنگی در کشور ما بسیار حساس است؛ چون انقلاب ما فرهنگی است. در اینجا هم شخصیت خود فرد رشد میکند؛ چنانکه وقتی من مسئولیت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را پذیرفتم یکساله گذشته برایم تجربه بزرگی بود که بر شخصیت فرد هم اثر دارد و مسائلی را میبیند که وقتی بیرون از این قضیه بود، نمیدید.
موسی نجفی با انتقاد از جریان تاریخنگاری مشروطه گفت: درباره موسی حقانی هم مهم است که در مدیریت یک مؤسسه فرهنگی نقش دارد و این نقش به رشد شخصیت او کمک کرده است. از طرفی دسترسی به اسناد تاریخی شاید برای مدیری که فرهنگی نیست، مهم نباشد و تنها امانتداری و اسناد را حفظ میکند. اما فردی که اسناد را میشناسد و به قدر و قیمت آنها واقف است و فاصله میان اسناد و کتابهایی را که نوشته شده است درمییابد و از این موضوع زجر میکشد. از جمله کتاب «بیداری ایرانیان» ناظمالاسلام کرمانی و «تاریخ مشروطه ایران» احمد کسروی و حتی کتاب «تشیع و مشروطیت در ایران» مرحوم عبدالهادی حائری یزدی که ما با جناب حقانی چندین ملاقات با او داشتیم. در آن موقع ما جوان بودیم و او پیشکسوت بحثهای تاریخنگاری و جریانی از او شروع شده بود و میگفتند کتاب «تشیع و مشروطیت در ایران» هشتهزار سند دارد.
او ادامه داد: آن زمان هر کسی جرئت نمیکرد به او نزدیک بشود و او را مورد سؤال قرار دهد، اما ما در کنگره شیخ فضلالله، که در قم برگزار شد، جلسهای با مرحوم حائری با آن همه سند و کتاب گذاشتیم و به عنوان دو جوان گفتیم درباره تاریخنگاری میخواهیم با شما بحث کنیم. در بحثهایی که مطرح شد پس از آن حائری پذیرفت که اشتباهاتی در تاریخنگاری داشته است. آن موقع حس خوبی داشتیم که دو جوان آنقدر به خودشان اعتقاد داشته باشند که بتوانند در مقابل یک استاد برجسته تاریخ اینطور ابراز وجود کنند.
این سندشناس اظهار کرد: بنابراین دسترسی به اسناد در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر برای حقانی در مطالعاتش مؤثر بوده است. من هم چندین هزار سند دارم و وقتی اسناد را بررسی میکردم با خودم میگفتم افرادی که مثلا درباره مشروطه کتاب نوشتند، بر چه اساسی کتاب تألیف کردند. وقتی مطالب کتابشان آنقدر با اسناد فاصله دارد و این مرا زجر میداد. کتابهایی که منبعشان یحیی دولتآبادی است یا روشنفکرانی که کتابشان منابع دسته چندم است در تاریخ. من روزنامههای دوره مشروطه را میدیدم بعد متوجه شدم با کتاب «تاریخ مشروطه ایران» کسروی خیلی فاصله دارد. پس چطور این کتاب میتواند برای پژوهشگران تاریخ به عنوان منبع مورد استناد قرار بگیرد؟! برای همین باید این فاصله را ما پر میکردیم.
موسی نجفی گفت: پیروزی انقلاب اسلامی این انگیزه و همت را به ما میداد که بتوانیم این کار را انجام بدهیم؛ لذا مدیریت در مؤسسهای مانند مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر قدری از آن صرف مدیریت منابع انسانی و امثال آن بشود این رویکرد را در بر دارد که شبیه افراد همیشه در حال مطالعه در میان کتابخانه نشود که کتابش با واقعیتهای جامعه فاصله داشته باشد. حقانی برای مدیریت مؤسسه مجبور است با چند نهاد در ارتباط باشد تا بودجه بگیرد و برخی موانع را رفع کند تا قدری هم از فضای کتابخانهای دور شود؛ زیرا زیادی هم در کتابخانه نشستن و حرف گنده گنده زدن باعث دوری از فضای واقعی جامعه میشود. چون مورخان اینطوری هستند که در تألیف تاریخ از دوره کوروش تا دوره صفوی میآیند و با این تاریخنگاری میخواهند دنیا را هم عوض کنند! اما وقتی مثل حقانی با چند مسئله و موضوع حقوق و آمار و ارقام بودجه روبهرو شوند، ناچارند سر جایشان بنشینند.
او درباره تعدد کتابهای تاریخی در ایران افزود: آن چیزی که مؤسساتی مانند مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر را جلو میبرد، اگر شخصیت فرهنگی ادارهکننده آن تفکر برتر نداشته باشد این مؤسسات آرام آرام دست تفکرات دیگری میافتد. در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، حقانی توانسته با جریانهای مختلف تاریخی ارتباط برقرار و برتری فرهنگی و علمی خودش را حفظ کند. ضمن اینکه باید دقت کنید درباره تاریخ معاصر در خلأ تحقیق نمیکنند؛ آنقدر در این رابطه کتاب نوشته شده است که آمارش بسیار بالاست؛ بهطوری که ما با جناب حقانی یکی دو دهه پیش مشهد بودیم به دوستان گفتیم به کتابخانه آستان قدس و کتابخانههای دیگر بروند و دریابند که چه تعداد کتاب درباره تاریخ، علوم اجتماعی و مسائل ایران به فارسی وجود دارد؟
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: رقمی که درآوردیم واقعا شگفتانگیز بود؛ صدهزار جلد کتاب وجود داشت که ما اصلا باورمان نمیشد؛ چون خیلی رقم بالایی است. کتابهایی که ذهنیت مردم ما را شکل داده است. حالا تصور کنید در کنار این کتابها ما به تألیف تاریخ معاصر بپردازیم. در کتاب «تاریخ معاصر ایران» من یکسری مقاله داشتم و جناب حقانی هم همینطور. همه را در کتاب جای دادیم و بهمرور به بازنویسی و بهروز کردن آن در چاپهای بعدی پرداختیم.
موسی نجفی گفت: البته نباید انتظار داشت که تاریخ ایران را از ابتدا شخم بزنیم تا به دوره معاصر برسیم. باید از یک جایی شروع میکردیم با هم به این توافق رسیدیم که از دوره صفویه باشد تا دوره معاصر. ازآنجاکه حقانی به اسناد دسترسی داشت، مدام این کتاب را تکمیل کرد و کتاب بهمرور بهتر شد. امروز میتوانیم این ادعا را بکنیم که کتاب ویژه است؛ چنانکه وقتی به دیدار مقام معظم رهبری رفتیم، گفتم این کتاب ویژه است. ایشان گفتند ویژگی آن چیست؟ گفتم اولین بار است که کتابی در تاریخ معاصر نوشته شده با استناد به دادههای تشیع. تا قبلا از آن کتابهای تاریخ را کسانی مینوشتند که دین یکی از دغدغههایشان بود. فرض کنید وقتی ما به صفویه میرسیدم ما نمیتوانستیم آن را با افشاریه مساوی بگیریم؛ یعنی ملاک دینی (نه اینکه بخواهیم دین را در تاریخ دخالت بدهیم) اما درباره نادر نمیتوانستیم بنویسیم؛ چون جنبههای ضد تشیع او اذیتمان میکرد.
او ادامه داد: درحالیکه برای خیلیها ممکن است این مهم نباشد و از نادر یک قهرمان میساختند؛ هرچند در مقطعی قهرمان هم بود. وقتی ایران را نجات داد، قهرمان بود، اما وقتی به مالیخولیای قدرت دچار شد و مانند چنگیزخان کشتارهای عظیم را در هندوستان به راه انداخت و سیهزار نفر را در یک روز در دهلی کشت. در اینجا قهرمان ملی ما یک جنایتکار بینالمللی است. این نکات را نمیتوانستیم بازگو نکنیم که او تغییر مذهب میدهد. برای ما چنین نکاتی مهم بود؛ پس کتاب تاریخ معاصر ایران را با رعایت چنین دیدگاهی نوشتیم. بعد از مدتی که رهبری را دیدیم، گفتند حق با شما بود و واقعا سعی کردید دافعه و جاذبه تاریخ را برای خودتان ملاک بگیرید. ما در این کتاب سعی کردیم پرهیز کنیم از مواردی که در کتابهای تاریخ آمده که قابل قبول نبود، از جمله حرکت کور و استعماری بهائیت و وقتی شخصیتی مانند امیرکبیر مقابل آنها میایستد دیگر بقیه جای خود دارد.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: ما وقتی کتاب را نوشتیم، یک دور رفت و برگشت در تاریخ کردیم که به نظرم کار مهمی بود. بعضی اوقات به دوستان میگویم این کتاب، کتاب پنجاه سال زحمت ماست. آنها میگویند مگر شما چهل سال بیشتر سن دارید؟! میگویم 25 سال من، 25 سال موسی حقانی؛ لذا این رفت و برگشت در کل تاریخ ایران، که یک بار برویم و برگردیم بدون اینکه آسیب ببینیم، کار دشواری است؛ بهویژه در گردنههایی مثل مشروطیت.
رجبی دوانی: حقانی تنها راه برون رفت ایران از تار و پود نفوذ استعمار غربی را مراجع آگاه و علما میداند
محمدحسن رجبی دوانی، سخنران دوم ششمین برنامه عصرانههای علوم انسانی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، گفت: کارنامه علمی و فرهنگی موسی حقانی را باید در کنار کارنامه سیاسی و مدیریت فرهنگی او در سه دهه گذشته بررسی و ارزیابی کرد. من از این سه منظر با شناختی که از آثار علمی منتشرشده، سخنرانیهایش در همایشها، میزگردها و برنامههای تلویزیونی و دهها جلسه گفتوگوی دوستانه که با او داشتم، کارنامه علمی و عملی حقانی را فقط در دو محور اساسی عرض میکنم.
او افزود: در نگاه نخست تخصص علمی حقانی تاریخ سیاسی معاصر ایران است. پرداختن به این دوره از نظر او نه یک تعلق رشتهای و مشغله علمی بوده، بلکه آگاهی، شناخت و مطالعه آن را یک ضرورت مبرم برای عموم و بهویژه برای مسئولان و دستاندرکاران نظام میدانند؛ زیرا بهدرستی بر این باورند که تاریخ معاصر ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی بهویژه کشورهای خاورمیانه در دو سه سده اخیر را باید در چهارچوب اهداف و راهبرد استعمار غربی و صهیونیسم بینالملل در همه ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی آن مورد مطالعه قرار داد. از نظر موسی حقانی تفاوت دوره معاصر با ادوار تاریخ ماقبل آن در همین امر نهفته است.
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: چون تحولات تاریخی کشور تا پیش از آن در نزاع بوده، اما از بدو ورود استعمار غربی به کشور با مطامع استعماری گره خورده است. حقانی این ایده را نفوذ مینامد و برای آن دو وجه آشکار و پنهان قائل است. وجه آشکار آن، انعقاد پیمانهای ننگین سیاسی، اقتصادی و نظامی با دولتهای قاجار و پهلوی و روی کار آوردن پادشاهان و دولتمردان وابسته به منظور غارت، ثروت و منابع طبیعی و انسانی کشور و متقابلا برکناری رجال مستقل و استعمارستیز از صحنه سیاست بوده که کم و بیش در تاریخ مضبوط است و اهل فن از آن اطلاع دارند.
محمدحسن رجبی دوانی گفت: اما وجه پنهان آن نه تنها برای بسیاری از مردم عادی بلکه برای بسیاری از آگاهان به تاریخ معاصر و فعالان سیاسی نیز پوشیده است. در وجه پنهان نفوذ نقشههای کوتاه مدت و درازمدت استعمار غربی و صهیونیسم از طریق محافل بهظاهر علمی و سیاسی غربی نظریهپردازی و طراحی میشود و با همکاری عوامل پنهان بومی در داخل کشور ساماندهی و شبکهسازی شده و توسط رجال وابسته اجرا میگردد. از نظر حقانی سازمان فراماسونری ایران (فراموشخانه) در دوره قاجار و پهلوی و بسیاری از سازمانها و احزاب سیاسی بهظاهر ملی و چپ در بسترسازیها و جریانهای فکری بهظاهر روشنفکرانه و ترقیخواه و حتی گروهها و جمعیتهای بهظاهر اسلامی نواندیش یا سنتگرا جلوههای گوناگون وجه پنهان نفوذ در کشور بودند.
او ادامه داد: متأسفانه پس از انقلاب اسلامی اینها با تغییر ادبیات خود بعد از یک دوره فروپاشی و عقبنشینی در سالهای نخست انقلاب، بار دیگر نیرومندتر و سازمان یافتهتر از گذشته با حمایت فراوان مالی، سیاسی و تبلیغاتی رسانههای غربی و رسانههای فارسیزبان معاند در کشورهای مرتجع منطقه بهویژه عرصه لجامگسیخته فضای مجازی وارد میدان شدند و به نحو وسیعی اهداف استعمار غربی و صهیونیسم بینالملل را با دروغپردازی، تحریف و بزرگنمایی و حتی تشویق جوانان، نوجوانان و اراذل و اوباش به آشوب و خرابکاری، برای ایجاد ناامنی و ناامیدی در کشور و به حاشیه راندن مردم از صحنه و سرانجام فروپاشی نظام و تجزیه کشور به پیش میبرند. متأسفانه این روزها شاهد آن هستیم که گذشته از مخالفان و معاندان نظام، حتی گروهی از شخصیتهای سیاسی مستقل، که اطلاعی از وجه پنهان نفوذ ندارند، خود آتشبیار معرکه شدهاند.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: از نظر حقانی در دو سده گذشته تا کنون تنها مسیر مطمئن و قابل اتکا در تاریخ معاصر ایران برای برونرفت از تاروپود نفوذ آشکار و پنهان استعمار غربی شناخت و بازگشت آگاهانه مبانی استوار دینی تحت رهبری مراجع و علمای دینی آگاه و استعمارستیز بوده است که در برابر همه وجوه آشکار و پنهان استعمار غربی ایستادگی و اهداف آن را برای عموم مردم برملا کرده و با صدور فتواوا، بیانیهها و سخنرانیهای خود و با وجود همه مرارتها، حبس، تبعید و شکنجهها و حتی ایثار جان از عزت اسلام و مسلمانان کشور و سایر جوامع اسلامی دفاع کردهاند.
محمدحسن رجبی گفت: همه تلاش و کوشش جناب حقانی اثبات این واقعیت تاریخی با رجوع به گذشته و بهرهمندی از شواهد مسلم و مکرر تاریخ معاصر برای گروههای مختلف جامعه است که یا از نفوذ پنهان استعمار بیاطلاع هستند یا بهای لازم را به آن نمیدهند یا اصولا از سر آگاهی و اطلاع با شبههافکنی و طرح ایدههایی چون نظریه توطئه و توهمانگاری تاریخی مردم ایران و از این قبیل نظریات سعی در پاک کردن نفوذ پنهان و تطهیر استعمار دارند که البته خود خواسته و ناخواسته بخشی از این پروژه نفوذ هستند.
مهدی طالقانی: دکتر حقانی در انتشار کتابهای تاریخی حساسیت به خرج میدهد
در ادامه این نشست مهدی طالقانی گفت: در مدتی که در مؤسسه مطالعات معاصر به دیدار حقانی رفتم، نکات بسیاری از او آموختم. من آدمی هستم که خیلی رک حرفم را میزنم و اگر با فردی مشکلی داشته باشم با آن فرد مشکل را مطرح میکنم. در این میان حقانی از افرادی است که در مدت آشنایی با او مطالب و نکات زیادی از او یاد گرفتم.
او افزود: در مدت ده سالی که موسی حقانی را میشناسم و مشاهده میکنم افرادی را که به مؤسسه مطالعات معاصر مراجعه میکنند با صبر و مهربانی خاصی راه میاندازند. به نظرم حقانی محاسن زیادی دارد، اما یک عیب او مشهود است و آن، این است که نمیتواند به درخواست کسی نه بگوید یا با فردی که برخورد تندی داشتهاند، با لطافت و مهربانی برخورد میکند و قصد دارد همه مسائل را با مهر حل کنند. امیدوارم این لطافت را همیشه داشته باشد.
فرزند آیت الله طالقانی بیان کرد: درباره کتابهایی که در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر به چاپ میرسند، حساسیت و دقت خاصی به خرج میدهد. کتاب را با دقت میخواند و بعد اجازه چاپ آن را میدهد؛ لذا تا خودش به این نتیجه نرسد که کتاب مفید و مؤثر است اجازه چاپ به آن کتاب نمیدهد.
ورزی:صحنه خاصی از حضور رزمآرا در «معمای شاه» حذف شد
محمدرضا ورزی در عصرانه بررسی اندیشه موسی حقانی گفت: تقریبا یک دهه هست که من با جناب حقانی آشنا شدم و بهتر است بگویم در محضرش تلمذ میکنم؛ چون همکاری برای رابطهای که بین ماست قدری کلمه بزرگی است. از طرفی درباره ارتباط ما باید بگویم اولویت اولش کاری نیست، شاید جالب باشد که بدانید در یک جاهایی ما اصحاب هنر قدری لوس هستیم و من در یک جاهایی که کم میآورم سراغ حقانی میروم و خودم را ویزیت میکنم؛ در واقع ایشان مرا ویزیت میکنند.
او افزود: ازآنجاکه سخنرانان برنامه بیشتر ابعاد علمی شخصیت جناب حقانی را برشمردند، من قصد دارم در این بخش قدری خودمانیتر و بهاصطلاح هنریتر صحبت کنم. شاید صحبت من بین گفتوگوهای علمی زنگ تفریحی به حساب بیاید. من با مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر از طریق فصلنامههای تاریخ معاصر آشنا شدم. از جوانی فصلنامهها را دنبال میکردم. کمی که جلوتر رفتم با اسامی دو بزرگوار «دو موسی» دکتر موسی نجفی و دکتر موسی حقانی آشنا شدم.
این فیلمساز بیان کرد: پس از آن برای سریال «تبریز در مه» که مربوط به تاریخ جنگهای ایران و روسیه بود، ابتدا به محضر موسی نجفی رفتم و او به من توصیه کرد برای ساخت فیلم بهتر است از محضر موسی حقانی استفاده کنم. من گفتم از نزدیک شناختی ندارم و جناب نجفی با لطف بسیار مرا با جناب حقانی آشنا کرد؛ لذا باعث آشنایی ما موسی نجفی بود. در این آشنایی متوجه شدم که موسی حقانی بهشدت جراح خوبی است. به عبارتی یک مطلب را تنها به صورت یک مطلب طرح نمیکرد، بلکه مطلب را جراحی، تحلیل و حتی تفهیم میکرد. برای همین من واقعا در پروژه تبریز در مه احساس کردم یک کار نمایشی تحقیقی انجام دادم؛ به معنای واقعی کلمه. نتیجه آن برای خودم خیلی مطلوب بود و جامعه نیز یک استقبال نسبی داشت.
محمدرضا ورزی گفت: پس از آن، سریال «معمای شاه» در چهارهزار دقیقه تولید شد که بخشی از عصر پهلوی اول و عصر پهلوی دوم را در برمیگرفت. نتیجه دو سال تحقیق و نگارش بود که در خدمت جناب حقانی انجام شد؛ کاری که بسیار دشوار بود و برای من عوارض زیادی در برداشت؛ بهطوری که مورد محبت و عنایت یکسری جریانها قرار گرفتم، اما در تمام مدت کسی که مرا دلداری داد و محکم نگه داشت، بعد از فضل الهی، جناب حقانی بود. در بسیاری از اوقات با من حرف میزدند که مبادا کم بیاورم و عقب بنشینم.
او ادامه داد: یک نکته که درباره شخصیت جناب حقانی سراغ داشتم، تقوایی بود که در کار بروز میداد. این مورد نکته خیلی مهمی است. یادم هست در سریال معمای شاه علاوه بر اینکه سناریو را لطف میکرد و میخواند. در موقع تولید هم هر قسمتی که برای رفتن روی آنتن آماده میشد، قبل از پخش، هیئتی کار را بازبینی میکرد که در صدر هیئت جناب حقانی بود و در آنجا باز هم نکاتی را به من تذکر میداد؛ لذا اصلاحاتی صورت میگرفت. در واقع به دلیل اینکه قبلا سناریو را خوانده بود، در موقع آماده شدن هر قسمت بادقت نگاه میکرد و در برخی موارد بحث داشت.
کارگردان سریال «معمای شاه» اظهار کرد: یک روز اتفاق جالبی افتاد. در صحنهای حاجعلی رزمآرا، که هنوز نخستوزیر نشده بود، با اشرف پهلوی یک مراودات ریزی هم داشت. او به کاخ اشرف میرفت و در ملاقات خصوصی که با هم صحبت میکردند، در همان صحنه اشرف، از روی میزی که گیلاس نوشیدنی الکلی قرار داشت، گیلاسی به رزمآرا تعارف کرد.
محمدرضا ورزی گفت: وقتی جناب حقانی این صحنه را دید، برآشفت و گفت این چه کاری بود؟ گفتم خب، اشرف به رزمآرا مشروب تعارف کرد. گفت: رزمآرا لب به مشروب نمیزد. درست است که او در قضیه نفت خیانتهایی داشت و عملکردش مشخص و روشن است، اما ما به این دلیل که جمعبندی رزمآرا در تاریخ آدم مثبتی نیست نباید به نکاتی اشاره کنیم که درست نبوده است و فردا باید جوابگو باشیم.
جواد منصوری:خدماتی که جناب حقانی در زمینه تاریخ انجام داده است باید به محتوا تبدیل و ماندگار شود
جواد منصوری در ادامه این برنامه با اشاره به آب و نان نداشتن کار در زمینه پژوهشهای تاریخ گفت: یک اصطلاحی در منطق هست که میگوید مُعرف باید اجزایی از مَعرف باشد. بنابراین اجازه دهید درباره شخصیت حقانی صحبت نکنم و به کارهایشان بپردازیم؛ زیرا او تا به امروز کارهایی متعددی انجام داده که در این زمینه ما شاگرد او هستیم. به نظرم آنچه حائز اهمیت است، امثال حقانی در سالهای پس از انقلاب میتوانستند سراغ شغلهای پر نان و آبتری برود و اسم و رسم بیشتری پیدا میکردند و شاید جلسات بزرگتری از این در تجلیل برایشان برگزار میشد. .
او افزود: به نظرم حقانی به دلیل داشتن بینش عمیق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی که دارد، مسیر خدمتش به جامعه را از طریق تاریخ دید. این موضوع نکته قابل توجهی است. حالا باید دید چرا در کشور ما آنطور که باید و شاید در تاریخ کار نشده است یا برایش اهمیتی قائل نشدند؟! علیرغم اینکه همه میدانند بخش عمدهای از قرآن بیانات تاریخی است. زیرا اگر قرار است آدمی انسان شود، باید مسیر تاریخ را بداند. هرچند باز کردن این موضوع بحث طولانی را میطلبد که من از آن گذر میکنم.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: اجمالا باید بگویم طی ده سال گذشته من با جناب حقانی آشنایی و قدری هم همکاری در زمینه پژوهشهای مختلف تاریخی داشتم؛ از او مطالب زیادی یاد گرفتم و هم از رفتارش استفاده کردم. به نظرم درباره بحث خدماتی که جناب حقانی در زمینه تاریخ انجام داده است باید تدابیری اندیشید که به محتوا تبدیل و ماندگار شود. به این صورت که کتابهای او را به صورت فیلم و رمان و... دربیاوریم تا محتوای آن به جامعه منتقل شود. هرچند محمدرضا ورزی کارهایی در زمینه تاریخ انجام داده، اما برای کارهای مورد علاقه خودش بوده و حقانی به او کمک کرده است. به نظرم اگر کتابهای حقانی به صورت فیلم دربیاید، میتواند خدمت مضاعفی به جامعه باشد.
جواد منصوری با طرح سؤالاتی درباره غفلت از پرداختن به تاریخ در زمینه تولید محتوا به صورت فیلم و رمان گفت: نکته دیگری که نیاز به آن اشاره شود، علیرغم این همه تأکیدی که به اهمیت تاریخ و سازندگی آن در نسلهای جامعه دارد، ما در این زمینه موفقیت چندانی نداشتیم! هرچند در این میان زحماتی کشیده شده و سرمایهگذاریهایی انجام شده است، اما باید بررسی کنیم که چرا درباره تاریخ کار کمی انجام شده و چرا همان کارهای کم تأثیر چندانی نداشته است؟ این در حالی است که در کشورهای غربی چنین نیست، حالا نه اینکه لزوما بخواهم از همه فعالیتهای آنها در زمینه تاریخ تعریف و تمجید کنم، اما غربیها خیلی زیاد در رابطه با تاریخ سرمایهگذاری میکنند؛ به طوریکه هنوز هم برای جنگ جهانی دوم فیلم تولید میکنند.
او ادامه داد: فیلمهایی که خیلی فاخرند و هزینه زیادی صرف تولید آنها شده است، حالا به دروغ یا راست آنها کاری ندارم، اما بالاخره از همین فیلمها قهرمانهای خودشان را درمیآورند و دیدگاه خودشان را ترویج میکنند؛ بنابراین به نظرم نیاز است ما هم در این زمینه سرمایهگذاریهای خودمان را انجام بدهیم و واقعا اعتماد داشته باشیم به اهمیت تاریخ و سازندگی آن. چون اغراق نیست که امروز نسل جوان ما نمیداند چه خبر بوده و چه شد؟ چرا و چگونه انقلاب شد و الی آخر...
این تاریخنگار عنوان کرد: سعدی میگوید آن کسی که تاریخ نمیداند در حقیقت چیزی نمیداند. نکته جالبی است و خاطرم هست که حضرت امام خمینی(ره) در یکی از صحبتهایشان فرمودند: حتما نکات تاریخی کتابهای سعدی را به بچهها یاد بدهید. در واقع امام با این صحبت خواستند اهمیت تاریخ را یادآوری کنند.
قریبی: کتاب «تاریخ تحولات سیاسی ایران» یک دار قالی است برای جریان نیروهای انقلاب
رضا قریبی، سخنران دیگر این برنامه، گفت: من خودم از نزدیک شاهد هستم که موسی حقانی افقی برای آینده تاریخنگاری ایران دارد؛ افقی در آن راستا تلاش کرد که کتابها و آثاری بیافریند که برای نسل امروز و آینده کارگشا باشد. نکته دیگر درباره کتابهایی که در زمینه تاریخ معاصر تألیف کرده است بهویژه کتاب «تاریخ تحولات سیاسی ایران» یک دار قالی است برای جریان نیروهای انقلاب. به عبارتی اگر کسی بخواهد تاریخ معاصر را پیگیری کند، میتواند به اطلاعات و شناخت خوبی از تاریخ معاصر دست پیدا کند. این کتاب به شکل خیلی هنرمندانه تاریخ ایران را از دوره صفویه تا دوره معاصر آورده است که خواننده تاریخ را از یک سرگیجه درمیآورد و تکلیفش را مشخص میکند.
او افزود: به نظرم کتاب به شیوه کاملا ابتکاری تألیف شده است؛ چون تأثیر آن را در دانشگاه و حوزه بسیار مشاهده کردم و به هر فردی که معرفی کردم خیلی از آن استقبال کرد. به نظرم حضور حقانی، نجفی، منصوری و منذر در زمینه تألیف کتابهای تاریخی جریان قدرتمندی را در زمینه تاریخنگاری انقلاب اسلامی بهوجود آورده است.
این استاد دانشگاه و حوزه عنوان کرد: به عقیده من حقانی نگاه دقیقی به ایران دارد و آن ظرف و مظروف بودن ایران را در زمینه تشیع و اسلام که در بیانات رهبری در رابطه با استقلال ایران چون درختی تناور بوده که آزمایش کردیم، نگاه موفقی بوده است. البته در کنار کارهای پژوهشی، باید از حفظ و حراست از گنجینه اسناد و مدارکی که در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر بوده است یاد کرد. به نظرم اگر پایمردی او در بیست سال گذشته نبود (سخن سربسته میگویم و مسائل را باز نمیکنم) بساط مؤسسه را جمع میکردند.
موسی حقانی: در تاریخ معاصر ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جریان تاریخنگاری انقلابی نداشتیم
در انتهای این برنامه دکتر حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، گفت: امیرالمومنین صحبتی درباره تاریخ دارد که این صحبت ایشان اهمیت تاریخ را نشان میدهد. ایشان میفرماید: خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجاست، در کجاست و به کجاست؟ این سخن حضرت علی(ع) یعنی تاریخ که میگفت از کجا آمدهایم؟ اکنون در کجا هستیم؟ با این وضعیت و ظرفیت به کجا رهسپاریم؟ یکی از استادان تاریخ در تعریفی از تاریخ میگوید تاریخ ما آشنایی با ظرفیتهاست و ما با شناخت ظرفیتها میتوانیم پی ببریم که در کجا هستیم و با این ظرفیتها میخواهیم به کجا حرکت کنیم؟
او افزود: من نیز با همین رویکرد سراغ تاریخ آمدم. البته ابتدا خیلی به تاریخ معاصر نمیپرداختم در واقع آنچه مرا به سمت تاریخ کشاند، تاریخ اسلام بود. متأسفانه از زمانی که به طور تخصصی در زمینه تاریخ معاصر کار کردم، دیگر کمتر سراغ تاریخ اسلام رفتم و این هم خسارتی است که امیدوارم در آینده بتوانم جبران بکنم و دوباره بازگشتی به مطالعات تاریخ اسلام داشته باشم.
رئیس پژوهشکده مطالعات تاریخ معاصر عنوان کرد: تقریبا میتوانم بگویم از چهارده، پانزدهسالگی مطالعات تاریخی خودم را شروع کردم که تقریبا یکی دو سال قبل از پیروزی انقلاب بود. با پیروزی انقلاب انگیزههایم خیلی بیشتر شد برای اینکه به تاریخ خودمان بهویژه تاریخ معاصر بپردازم. کار در زمینه مطالعات تاریخی خیلی به من در زمینه شناخت جامعه تاریخی کمک کرد. بالاخره اگر شما بخواهید در هر حوزهای فعالیت داشته باشید، به نظرم ناگزیرید سراغ مطالعه تاریخ بروید. از این حیث احساس میکنم که تا حدود قابل توجهی از تاریخ آموختهام.
موسی حقانی گفت: تعبیر دیگری درباره تاریخ وجود دارد که میگوید ملتی که تاریخ بداند کودکان آن مانند بزرگان میاندیشند و رفتار میکنند و ملتی که تاریخ نداند بزرگان آن مانند کودکان میاندیشند و رفتار میکنند. واقعا غور در تاریخ کشورمان و در تاریخ اسلام این ظرفیت را به انسان میدهد که ابتدا اشتباهات گذشته و دیگران را تکرار نکند، قدمهایش را مطمئنتر بردارد به سمت آینده و آنچه پیش روی خودش است.
او ادامه داد: لذا علاقه من به تاریخ قدری هم با اشتغال گره خورد. من از سال 1367، جذب مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی شدم که نام پیشین پژوهشکده مطالعات تاریخ معاصر فعلی است. همان سال در دو رشته قبول شدم: یکی حقوق و دیگری تاریخ دانشگاه شهید بهشتی. قدری هم تردید داشتم به کدام سمت بروم در نهایت با همان صبغه مطالعاتی که داشتم تاریخ را انتخاب کردم و شروع کارم از دانشگاه شهید بهشتی و حضور در محضر استادان خوب و برجستهای بود که از محضرشان بهره گرفتم. بعد هم کارشناسی ارشد را تاریخ خواندم و دکتری را اندیشه علوم سیاسی در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی با حاضر شدن در محضر استادان عزیز از جمله دکتر موسی نجفی.
این پژوهشگر تاریخ معاصر اظهار کرد: یکی از دغدغههای من در زمینه تاریخ روایتهایی بود که از تاریخ معاصر ایران میخواندم و این روایتها خیلی با بسترهای فرهنگی سیاسی کشورمان جور درنمیآمد. متأسفانه در تاریخ معاصر ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جریان تاریخنگاری انقلابی نداریم هرچند برخی از افراد همچون علی رجبی دوانی، مرتضی مطهری و... با ظرفیت شخصی خودشان در این زمینه فعالیت داشتند و دولت از آنها حمایت نمیکرد.
موسی حقانی گفت: کمبود اسناد و حمایت ناچیزی که وجود داشت باعث میشد دست افراد پژوهشگر تاریخ معاصر، که به شکل مستقل فعالیت میکردند، بسته باشد، هرچند برخی از علما و مجتهدان در این زمینه کمکهایی کردند؛ از جمله محمدحسن رجبی دوانی تعریف میکرد که وقتی پدرش از آیتالله بروجردی برای چاپ کتابی کمک خواست، وقتی ایشان رجبی دوانی را به حضور پذیرفت ضمن تشکر و تقدیر از او، دست زیر پتویی برد که روی آن نشسته بود و پشت سر هم پول درآورد که مجموعا مبلغ قابل توجهی شد که گره بزرگی از زندگی مرحوم دوانی باز کرد. چنین حمایتهایی به پژوهشگران تاریخ انگیزه میداد بیشتر از این لحاظ که یک مرجع عالیقدر به تاریخ توجه دارد و در زمینه چاپ کتاب از آنها حمایت میکند.
او افزود: همین کار را آیتالله العظمی بروجردی در زمینه پژوهشهای تاریخی جرج جرداق انجام داد؛ بهطوری که جرج جرداق میگوید پولی که آیتالله به من داد، باعث شد با آن پول در لبنان یک خانه در بیروت خریداری کنم. به عبارتی مرجع عالیقدر آن زمان به این شکل از پژوهشهای تاریخی حمایت میکرد و این هوشیاری و بینش عمیق مرجعیت شیعه را میرساند که اتفاقا بزرگان و مراجع ما همه به تاریخ توجه ویژه دارند، مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی، هم خودشان تاریخ مجسم بودند و هم دانش تاریخی بسیار بالایی داشتند.