[2] . همان، ص 2. با سقوط حکومت قاجار و به قدرت رسیدن رضاشاه ایران وارد دوران جدیدی شد. رضاشاه در دوران زمامداری خود برخی پروژههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در پیش گرفت که بعضی از آنها با رسوم، سنتها و آداب دینی و مذهبی مردم ایران در تضاد بود. یکی از مهمترین و جنجالبرانگیزترین پروژههای رضاشاهی مسئله کشف حجاب و منع پوشش اسلامی برای زنان و تغییر لباس مردان بود. این پروژه که شامل اجبار زنان به ترک پوشش اسلامی و ممنوع کردن ورود زنان با حجاب اسلامی به خیابان ها و اماکن عمومی و غربی کردن لباس های مردان بود، با واکنش های بسیاری از طرف مراجع تقلید و روحانیون و سایر اقشار مذهبی و حتی غیر مذهبی ایران مواجه شد.
اما پروژه کشف حجاب تنها مختص ایران نبود و بهطور همزمان در دو کشور همسایه ایران نیز دنبال شد. این مسئله در ترکیه بهوسیله آتاتورک و در افغانستان بهوسیله شاه امانالله غازی پیگیری شد. در این مختصر به بررسی این موضوع در این سه کشور همسایه خواهیم پرداخت.
رضاشاه و مسئله کشف حجاب
یکی از مسائلی که در زمان رضاشاه پهلوی اجرا شد و با مقاومت طیفهای مختلف مردمی روبهرو گردید، مسئله کشف حجاب و ممنوع اعلام کردن پوشش و حجاب اسلامی در سطح کشور بود که هم شامل جلوگیری از پوشش اسلامی زنان و ترویج پوشش غربی بود و هم شامل تغییر لباس مردان و گسترش سبک پوشش غربی در میان آنان. در راستای این مسئله در نخستین روزهای دی ماه 1307 قانون لباسهای متحدالشکل در مجلس شورای ملی به تصویب رسید و رضاشاه در سال 1310 دستور داد بیحجابی اجرایی شود.
مسائلی از قبیل حضور و فعالیت خارجیان در جامعه ایران، تأسیس مدارس خارجی و فعالیت گسترده در ایران، بازگشت فرزندان اشراف و دانشجویانی که به خارج از کشور جهت تحصیل مهاجرت کردند، انتشار مطبوعات متأثر از فرهنگ غربی و مهمتر از همه سفر رضاشاه پهلوی به ترکیه و تأثیرپذیری وی از آتاتورک مهمترین دلایل پیگیری سیاست کشف حجاب توسط رضاشاه پهلوی در این زمان بود. رضاشاه برای ترویج بیحجابی و کشف حجاب در جامعه نخست از خانواده خود و سایر دولتمردان شروع کرد و برای آغاز این روند، به همراه همسر و دخترانش بدون حجاب در مراسم جشن فارغالتحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی شرکت کرد.
رضاشاه در این مراسم دیدگاه خود را در رابطه با کشف حجاب این گونه توضیح داده است: «... شما زنها باید این روز را که روز سعادت و موفقیت شماست روز بزرگی بدانید !»
رضاشاه در جایی دیگر و خطاب به وزرا اینگونه گفته است: «ما باید صوره و سنتا غربی بشویم و باید در قدم اول کلاهها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به رفع حجاب زنها نمود و چون برای عامه مردم دفعتا مشکل است اقدام کنند، شما وزرا و معاونین باید پیشقدم شوید...»
بنابراین پروژه کشف حجاب در اواسط دوران زمامداری رضاشاه پهلوی آغاز گردید و به طرق مختلف و از جمله از طریق زور و خشونت پیگیری شد و با فراز و نشیبهای فراوان تا پایان حکومت رضاشاه ادامه داشت. این مسئله در زمان محمدرضاشاه نیز با غربی کردن جامعه ایران و... دنبال میگردید. اما در تمام این دوران همواره حرکتهایی از میان روحانیون و سایر اقشار مردم برای مقابله با آن صورت میگرفت و مردم از اجرای آن ممانعت میکردند.
کشف حجاب در سایر کشورها
مسئله کشف حجاب و ممنوع اعلام کردن این مسئله مختص به ایران نبود و در برخی دیگر از کشورهای اسلامی از قبیل ترکیه، افغانستان، مصر و الجزایر نیز دنبال گردید. دو کشور ترکیه و افغانستان به دلیل نزدیکی به ایران و ارتباطاتی که میان سران این سه کشور وجود داشت، تأثیرات مهمی بر یکدیگر گذاشته و مقامات این کشورها در مسئله کشف حجاب از یکدیگر الگوگیری میکردند. در ترکیه و در زمان مصطفیپاشا معروف به آتاتورک برخی اقدامات در قالب «اصلاحات» انجام گرفت که شامل منسوخکردن دادگاههای شرعی، تعطیلی مدارس علوم دینی، جایگزین کردن قوانین اروپایی به جای نظام شریعت، رواج رسمالخط لاتین، تغییر تاریخ هجری به میلادی، اعلام تعطیلی یکشنبهها به جای جمعهها و... بود. در ترکیه مطابق قانون 1926 حجاب به عنوان پوشش رسمی ملغی شد.
رضاشاه به محمود جم گفته بود: «....نزدیک دو سال است که این موضوع ــ کشف حجاب ــ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که "پیچه" و "حجاب" را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است».
در افغانستان و در زمان امانالله خان غازی نیز سیاست کشف حجاب اجباری پیگیری شد. امانالله خان در ۱٣٠۶ سفری طولانی و ششماهه به مصر، ایتالیا، هلند، بلژیک، فرانسه، سوئیس، آلمان، لهستان، روسیه و ترکیه انجام داد و از این طریق با فرهنگ غربی و اروپایی آشنا شد و این مسافرتها تأثیرات بسیاری در شکلگیری تفکر کشف حجاب در وی داشت. اقدامات امانالله خان با زور و اجبار انجام میگرفت، از جمله در یک مورد اعضای مجلس ملی افغانستان که از بزرگان و رؤسای طوایف و قومیتها بودند را به بیرون شهر دعوت کرد و در آنجا به آنان دستور داد تا ریشهای خود را بتراشند و لباسهای سنتی خود را کنار گذاشته و با لباسهایی که خود از خارج آورده بود تعویض کنند و به شهر برگردند. نهایتا نیز این اقدامات با مخالفت مردم و روحانیون افغانی مواجه شد و باعث گسترش اعتراضات در نقاط مختلف افغانستان گردید و پیرو این اعتراضات امانالله در سال 1929 به خارج از کشور گریخت و حکومت افغانستان به دست حبیبالله کلکانی افتاد.
سه همسایه و یک پروژه
یک مسئله مهم در رابطه با موضوع کشف حجاب در این سه کشور ارتباط زمامداران این کشورها با یکدیگر و مسافرت آنها و دیدار با همتایانشان و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر و الگوبرداری از هم در پدیده کشف حجاب بود، که مهمترین آنها مسافرت رضاشاه به ترکیه و دیدار با آتاتورک و مسافرت امانالله خان به ایران و ترکیه بود.
تأثیرات این مسئله بر روی رضاشاه پهلوی به قدری گسترده بود که وی به محمود جم گفته است:
«... نزدیک دو سال است که این موضوع ــ کشف حجاب ــ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که "پیچه" و "حجاب" را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلا چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».
وارداتی بودن این سیاست و عدم تمایل قاطبه مردم نسبت به «مسئله کشف حجاب» نیز در این سه کشور وجود داشته است. در واقع یکی از مهمترین نقاط تشابه پدیده و پروژه کشف حجاب در این کشورها و حتی کشورهای دیگری نظیر مصر، الجزایر و...، وارداتی بودن این پدیده و عدم وجود ریشههای داخلی و تمایلات درونی و مردمی برای این مسئله بوده است.
اصولا این سه کشور در آن مقطع زمانی کاملا سنتی و مذهبی بوده و نه تنها تمایلی به کشف حجاب نداشتند، بلکه کاملا مقید به تقیدات دینی و پوشش و حجاب اسلامی بودند. حتی اشخاصی نظیر همفری، جاسوس انگلیسی که به خوبی این منطقه را میشناخت، نیز به مسئله اذعان داشته و گفته بود که «می بایست به این مسئله مقابله کرد و ریشههای اعتقادی و مذهبی در این منطقه را خشکاند».
در این بین سیاست های کشف حجاب در ترکیه، به دلیل نزدیکی جغرافیایی این کشور به غرب با موفقیت بیشتری همراه بوده و به دلیل گستره وسیع ارتباطات این کشور با کشورهای غربی، سیاست کشف حجاب در این کشور ــ برعکس ایران و افغانستان ــ در برخی نواحی ریشه دوانید و گسترش یافت.
یکی دیگر از موارد تشابه مسئله کشف حجاب در این سه کشور، اجباری بودن این مسئله و تشدید اقدامات خشونتآمیز برای ترویج بیحجابی در جامعه بود. در ایران و در زمان حکومت رضاشاه چادر از سر زنان برداشته میشد و اجرای سیاست کشف حجاب با خشونت همراه بود.
در ترکیه و افغانستان نیز این مسئله وجود داشته و به صورت جدی پیگیری میشد. همین خشونت و اجبار بود که نهایتا منجر به شورشهایی علیه امانالله خان شد و به حکومت وی پایان داد.
کوتاه سخن اینکه پروژه کشف حجاب در زمان رضاشاه پهلوی دنبال شد و به دلیل تضاد با سنن و رسومات دینی و عرفی مردم ایران با مقاومت طیفهای مختلف جامعه مواجه شد. این سیاست در همان زمان در کشورهایی نظیر افغانستان و ترکیه نیز دنبال گردید. در افغانستان روحانیون و مردم به مقابله با آن پرداختند و این مسئله نهایتا منجر به شورش علیه امانالله خان، پادشاه این کشور، شد و وی به خارج از کشور فرار کرد. اما سیاست کشف حجاب در ترکیه به دلیل نزدیکی جغرافیایی و روابط گسترده این کشور با اروپا کمتر با مخالفت مواجه گردید. مسائلی نظیر اجباری بودن، وارداتی بودن و مخالفت روحانیون و طیفهای مختلف مردم با این مسئله از مهمترین شاخصههای پروژه کشف حجاب در این سه کشور بود.