پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در شهریور 1320 و به دنبال اشغال کشور توسط قوای متفقین سلطنت «محمدرضا پهلوی» آغاز شد. در سالهای ابتدایی سلطنت پهلوی دوم با بهانه ضعف شاه و همچنین اشغال ایران توسط قوای بیگانه، ناکارآمدیها توجیه میشد، ولی پس از کودتای 28 مرداد 1332 و تقویت شاه، این ناکارآمدیها نه تنها از بین نرفت که هر روز بیشتر نیز شد. مجله «خواندنیها» در شماره 27 فروردین 1342 خود به یکی از این ناکارآمدیها اشاره کرده و نوشته است: عزا عزایی است که مردهشوی را هم به گریه انداخته است.
در بخشی از یادداشت خواندنیها با اشاره به افزایش قیمت قند و شکر آمده است: عزای افزایش نرخ قند و شکر همان قدر که برای مردهشوی که وزارت دارایی باشد، مایه تأسف شده، دو چندان برای مردم صاحب عزا و در میان آنها، با تأسف توأم با تعجب تلقی شده است. اگر واردکننده این کالا تاجر کمخرجتری بود و رقیب هم در مقابل داشت و صدها هزار نفر نان مفتخور و جیرهخوار به اسم کارمند نداشت و هزارها خرج بدتر از برج برایش درست نمیکردند، هرگز به خود اجازه نمیداد بر بهای کالایی که صد درصد مورد نیاز صد درصد مردم است دیناری بیفزاید، آن هم گستاخانه به این اندازه و بیاندیشه از عواقب امر و نتایج اقتصادی و اجتماعی و سیاستی مترتب بر آن، آن هم به مقداری در حدود ۲۰ تا 25 درصد، ۲۵ درصدی که تا به دست مصرفکنندگان و نیازمندان واقعی، یعنی 75 درصد مردم کشور که در دهات میباشند برسد، میشود 50 درصد! برای جامعه ایرانی، خاصه مردم روستانشین آن، قند و شکر در حکم نان و گوشت و قماش و حتی مهمتر و مقدم بر آنها از ضروریات زندگی است. دهقان ایرانی، نانش را خودش تهیه میکند، با پلاس دستباف هم میتواند ستر عورت نماید و گوشت هم نخورد، چنانکه نمیخورد، ولی بدنش برای ادامه فعالیت به کالری احتیاج دارد که در قند است. ما فرض میکنیم ادعای دولت در افزایش یافتن به میزان سه برابر در بازارهای بینالمللی صحیح میباشد، آخر این کار یک دفعه که نشده، به علاوه شما خود میگویید به اندازه چند ماه مصرف کشور، قند و شکر ارزانخرید در انبار دارید. در این صورت به چه مناسبت بابت جنس نخریده و یا ارزانخریده از مردم پول بیشتر و جلوتر میگیرید؟ اگر این کار را یک تاجر کرده بود با او چه معاملهای میکردید؟ آن کارگری که میخواهید در ۲۰ درصد منافع نامعلوم کارخانهها سهیمش کنید و صاحب طلایش سازید مرحمت فرموده او را به همان مس سابق برگردانده در عوض قند و شکرش را گران نکنید و مس موجود خودش را از او نگیرید!