[3] . ادعای هویدا مبنی بر اینکه لایحه خانواده مصوب در مجلسین به تأیید مراجع رسیده است در حالی بود که اسناد ساواک نشان میدهد مراجع تقلید بزرگی چون آیتالله العظمی میلانی با این لایحه به دفعات مخالفت و این مخالفت را به گوش مقامات نیز رسانده بودند.
بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۴۶ به امضای سرتیپ بهرامی، رئیس ساواک خراسان، «آیتالله میلانی وسیله پسرش سه بار تقاضا نمود که این جانب با وی ملاقات نماید. ساعت 8 روز 1 فروردینماه با نامبرده ملاقات شد. چنین اظهار داشت: من از شما خواهش کردم که اینجا بیایید تا درباره [مسائلی] که مورد نظر است مذاکره نمایم... درباره لایحه حمایت خانواده گرچه من به چند نفر از شخصیتهای کشور منجمله آقای
علم نامه نوشته و یا پیغام دادهام که بعضی از مواد این لایحه برخلاف شرع اسلام است، معذالک به شما هم میگویم اقدامی کنید که کاری برخلاف دین مبین اسلام نشود. در جواب میلانی گفتم: ممکن است بفرمایید کدام ماده برخلاف قانون شرع است و آیه قرآن مورد استناد شما کدام است؟ کجای این قانون مغایرت با دین اسلام دارد؟ مسلما در کشور به غیر از شما و آقای قمی علمای درجه یک دیگری وجود دارد که هیچ کدام آنها مواد مزبور را خلاف دین اسلام ندانستهاند و این شماها هستید که هر کار مفیدی را به نفع کشور از دریچه بدبینی مینگرید...».
این سند به نقل از رئیس ساواک خراسان میافزاید: من صریحا به شما میگویم هر کس و هر مقام که در راه پیشرفت کشور اشکالتراشی و مانع پیشرفت شود جایی در این مملکت نیست و بایستی ایران را ترک کند و به بهشت موعودی که برای خود مجسم میکند برود. تمام قوانین این کشور مبتنی بر دین مبین اسلام است و این چند نفر از روحانیون کجسلیقه هستند که بهانهگیری میکنند.
در ادامه این سند آمده است: میلانی (درحالیکه چند لحظه سکوت کرد) اظهار داشت: من پیشنهاد میکنم لایحه مزبور را به آقای خوانساری، که روحانی بیطرفی است و در تهران است، ارائه دهند که اگر اشکالی از نظر شرعی دارد به صورت شرعی درآورند. من شخصا با هر گونه بینظمی و هو و جنجال مخالفم و به همین دلیل هم از شما تقاضا کردم اینجا بیایید، ولی شما میخواهید ما را از کشور بیرون کنید درحالیکه من پیرو مکتب نظم و انضباط هستم و هرکس درباره این لایحه به من مراجعه کرده چه کتبا و چه شفاها به آنها گفتهام من به وظیفه دینی خود عمل میکنم و کسی حق ندارد به من دستور دهد...».
رک:
آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج 3، ص 1.
بر اساس یک سند دیگر ساواک به تاریخ 27 اردیبهشت 1346 درباره شیخ حسن سعید تهرانی «نامبرده بالا طی نامهای اخیرا جهت آیتالله میلانی (از روحانیون افراطی مشهد) ارسال نموده و ضمن اعلام وصول نامه میلانی یادآور شده قبلا از اقدامات میلانی وسیله دوستان مطلع و دستورات او را تا حدود امکان اجرا نموده است».
این سند میافزاید: نویسنده در این نامه اضافه نموده: پس از انتشار لایحه حمایت خانواده از مراجع تهران و قم درخواست نموده که نظریه خود را ابراز دارند. کتبا نیز به مجلس شورا و سنا نوشته شده و بعدا با نجف صحبت گردیده. آیاتالله گلپایگانی و شریعتمداری هم مراتب را شفاها و کتبا به دولت اطلاع دادند و همچنین در موقع وصول نامه میلانی باز با آقایان صحبت شد و نامه را ارائه دادم. بنا شده میلانی هم کتبا یا تلگرافا مواردی را که مخالف با قوانین اسلام است به مجلس و دولت اعلام نماید.
از قم از طرف شریعتمداری اطلاع دادند که سه نفر مأمور از طرف مجلسین و دولت با ایشان ملاقات و قول دادند مواردی که مخالف است حذف نمایند و ضمنا مأمور دولت اعلام داشته که طبق یادداشتی که سفیر ما از عراق فرستاده آقای
حکیم هم مخالفت نموده و شاید تا حدودی عصبانی هم بودهاند و من قول میدهم رضایت آقایان فراهم شود.
درهر صورت آقایان نوعا بهوسیله تلگراف و یا نامه مخالفت خود را به مجلس، که محل قانونگذاری است، اعلام داشتهاند. هرچه اینگونه تلگرافات که البته باید صورت فتوا بدون تعرض و تندی باشد به وضعی که رسیدی هم دریافت دارند مخابره شود، بهتر است.
رک:
پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ مسجد جامع بازار تهران، ج 2، ص 38.
بر اساس یکی دیگر از اسناد ساواک به تاریخ ۶ خرداد ۱۳۴۶ «شیخ اسدالله ایمانی اظهار میداشت اخیرا از روحانیونی که از قم به بوشهر آمدهاند شنیدهام که آقای محمدصادق روحانی به علت پخش اعلامیه و سخنرانی بر علیه لایحه حمایت خانواده به مدت شش ماه به زاهدان تبعید شد و سپس گفت: کلیه روحانیون قم دراینباره فعالیت نمودهاند، ولی دستگاه دولتی مانع میشود که مردم شهرستانها مانند قبل از این قبیل جریانات مطلع شوند. مثل اینکه هنوز هیچ کس در شهرستانها از تبعید شدن آیتالله قمی در مشهد اطلاعی ندارد».
در ادامه این سند به نقل از شیخ اسدالله ایمانی آمده است: بعدا اضافه کرد و گفت که اخیرا از مهندس طاهری، که از سفر قم به کازرون برگشته بود، شنیدم که آیتالله گلپایگانی در سخنرانی خود چنین اظهار داشته که از خمین تا گلپایگان راهی نیست و علت اینکه در زمان آیتالله خمینی فعالیتی نکردم برای این بود که ایشان تنها برای این کار کافی بود و ایشان مرجع بودند و لزومی نمیدیدم که در آن موقع فعالیت نمایم، ولی حالیه که آیتالله خمینی نیستند هم از ایشان کمتر نیستم و بهاصطلاح از خمین تا گلپایگان راهی نیست و اگر لازم شود بر آن بیشتر و بهتر و سریعتر از ایشان اقدام نموده وظیفه خود را نسبت به روحانیت ادا مینمایم.
ایمانی سپس اضافه نمود و گفت که خودم شخصا در سخنرانی آیتالله گلپایگانی شنیدهام که راجع به لایحه حمایت خانواده چنین اظهار داشت که فعلا از طرف دولت به بنده قول داده شد که راجع به این لایحه بدون موافقت من کاری انجام ندهد و بهاصطلاح این لایحه را به مورد اجرا نگذارد و من هم تا موقعی که دولت به قول خود عمل نماید کاری ندارم، ولی اگر هر آینه زیر قول خود بزند معلوم است که وظیفه من راجع به این لایحه از طرف روحانیت تغییر نموده و روش دیگری پیش گرفته و اقدامات خود را نسبت به دولت اعلام خواهم داشت و روحانیون را نیز از این امر با اطلاع خواهم نمود.
رک:
آیتالله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 398.