حبیبالله هویدا، معروف به عینالملک، یکی از شخصیتهای سیاسی در دوره پهلوی اول است که بسیاری او را به واسطه پسرش امیرعباس هویدا میشناسند. بااینحال حبیبالله خود نیز در دوره پهلوی اول فعالیتهای متعددی انجام داد و در بسیاری از رویدادهای سیاسی منشأ اثر بود
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ حبیبالله هویدا، معروف به عینالملک، یکی از شخصیتهای سیاسی در دوره پهلوی اول است. حبیبالله فعالیتهای سیاسی زیادی در دوره پهلوی اول داشت و پستهای سیاسی خاصی را از آن خود کرد، اما بسیاری او را به واسطه پسرش امیرعباس هویدا میشناسند. بااینحال حبیبالله خود نیز در دوره پهلوی اول فعالیتهای متعددی انجام داد و در بسیاری از رویدادهای سیاسی منشأ اثر بود. حبیبالله هویدا در 1294ق (1255ش) در شیراز به دنیا آمد. او پس از فراگیری تحصیلات ابتدایی و مقدماتی در شیراز و آموختن زبان فرانسه و عربی نزد معلمان خصوصی، وارد خدمات دولتی شد.[1]
ظاهرا اعزام حبیبالله به اروپا به واسطه ارتباط پدر او با محافل بهائی بوده است. گفته شده که پدربزرگ هویدا، میرزا رضا قناد، از بهائیان متعصب و از فدائیان عباس افندی بوده است. علاقه او به رهبر بهائیان بهقدری بود که هنگام سفر او به فلسطین، همراهش به «عکا» رفت و مستخدم و خادم مخصوص عباس افندی شد. عباس افندی به واسطه خدمات میرزا رضا، مخارج تحصیل فرزند او را تقبل کرد و حبیبالله، پدر امیرعباس، را برای تحصیل به اروپا فرستاد.[2]
فعالیت عینالملک در امور حکومتی
عینالملک هم در دستگاه حکومتی قاجار و هم دستگاه حکومتی پهلوی اول سمتهایی را بر عهده گرفت. او بعد از بازگشت از اروپا، به سمتهای مختلفی مانند مترجمی در دستگاه سردار اسعد بختیاری و معاونت حکومت لاهیجان رسید. عینالملک علاوه بر سمتهای سیاسی داخلی، چندین پست نیز در کشورهای خارجی به دست آورد. «اولین سمت خارج از کشور وی، نیابت سیاسی دولت ایران در مصر بود. در همین مقام نشان سرهنگی گرفت و به تهران انتقال یافت. پس از مدتی معاونت اداره تابعیت به او واگذار گردید و نشان شیر و خورشید درجه دوم دریافت کرد. در همان هنگام به علت تبحر در ترجمه، نشان درجه اول علمی به او داده شد و به قنسولگری ایران در ازمیر تعیین گردید. دیگر مشاغل وی عبارتاند از: رئیس اداره تابعیت و تذکره، رئیس اداره ترجمه، قنسول تاشکند، ژنرال قنسول در شامات و سرکنسول ایران در بیروت.»[3] عینالملک چندین مقام سیاسی مختلف را نیز در چند کشور دیگر نیز بهدست آورد.
حسن پاکروان در نوجوانی به اتفاق پدرش فتحالله پاکروان و حبیبالله هویدا (عینالملک)
شماره آرشیو: 1749-۱ع
بهائی بودن حبیبالله هویدا
عینالملک به بهائی بودن مشهور بود. گفته میشود که پسرش امیرعباس نیز بهائی بود؛ موضوعی که او همیشه آن را کتمان میکرد. بااینحال منابع متعددی بر بهائی بودن عینالملک و پدرش صحه گذاشتهاند؛ چنانکه درباره عینالملک و پدرش آمده است: «آقا محمدرضا قناد سابقالوصف، از مخلصین مستقیمین اصحاب آن حضرت شد تا وفات نمود و مدفن او در قبرستان "عکا" است و از پسرانش میرزا حبیبالله عینالملک، پدر هویدا که به پرتو تأیید و تربیت آن حضرت، صاحب حسن خط و کمال شد و همی سعی کرد و کوشید که شبیه به رسمالخط مبارک نوشت و در سنین اولیه نزد آن حضرت کاتب آثار و مباشر خدمات گردید».[4]
در ادامه، درباره وابستگی سایر دوستان و آشنایان عینالملک به فرقه بهائیت آمده است: «عینالملک بعدا مشاغل دولتی و مأموریت در وزارت خارجه ایران یافت و پسر دیگرش میرزا جلیل خیاط عموی هویدا در "عکا" و هم از دخترش عمه هویدا، که در شام شوهر نمود، مآل با سعادت و رضایتی بروز نکرد! حبیبالله عینالملک با دختری به نام افسرالملوک ازدواج کرد، افسرالملوک، دختر محمدحسینخان سردار، از تروریستهای معروف بهائی بود که در دوران قاجاریه در آشوب و بلوایی که بهائیان در چند شهر ایران به راه انداختند نقش داشت».[5]
خدمات عینالملک به بهائیان
عینالملک خدمات زیادی به بهائیان کرد؛ چنانکه گفته شده است تخریب قبور ائمه با وساطت و فشار عینالملک هویدا، که سفیر رضا پهلوی بود، انجام شد.[6] چند ماه پس از اقامت حبیبالملک در شامات، او را مأمور خدمت در جده کردند. وی در جده با انگلیسیها سر و سری پیدا کرد و بهرغم اقامت در سرزمینی که قلب جهان اسلام بهشمار میآمد، به تبلیغات برای بهائیت ادامه داد. این فعالیتهای او آثار سوئی داشت و همین آثار سبب شد وزارت امور خارجه ایران بهاجبار وی را به تهران احضار کند. عینالملک پس از احضار به تهران، دوباره روانه عکا شد و تا پایان عمر در خدمت رهبر بهائیان باقی ماند.[7]
حبیبالله هویدا (عینالملک)، وزیر مختار ایران در عربستان سعودی، به اتفاق چند تن از اعضای سفارتخانه
شماره آرشیو: 4209-۴ع
البته گفته شده است که بهائیت ظاهرا اعضای خود را از مداخله در امور آشکار سیاسی باز میداشت و در عین حال آنها را به نفوذ در امور اداری، تجاری، صنعتی، زراعی و معارف و علوم تشویق میکرد. ظهور افرادی مانند هژبر یزدانی، حبیب ثابت، عبدالکریم ایادی، عینالملک هویدا، دکتر ذبیحالله قربان و...، را در همین چهارچوب میتوان تحلیل کرد؛ هرچند برخی از آنها در عالیترین سمتهای سیاسی دولتی نیز حضور داشتند.[8]
سهم عینالملک در به قدرت رساندن رضاشاه
عینالملک یکی از حامیان رضاشاه بود. گفته شده است او در کودتای 1299 و در به قدرت رساندن رضاشاه نیز مداخله مستقیم داشته است؛ چنانکه اسناد و مدارک تاریخی حاکی است که محفل بهائیت در ایران، مدتها پیش از کودتای انگلیسی 3 اسفند 1299، با کمک مهره نشاندار خویش، حبیبالله عینالملک (پدر هویدا نخستوزیر مشهور عصر پهلوی)، رضاخان را کشف و به سرجاسوس بریتانیا در ایران (سر اردشیر ریپورتر یا اردشیر جی) برای انجام کودتا معرفی کرد.[9] البته نقش عینالملک در کودتای 1299 بهدرستی مشخص نیست. برخی از منابع مدعی هستند عینالملک، در زمان تحولات مربوط به کودتای 1299 به فعالیتهای سیاسی در کشورهای خاورمیانه مشغول بود؛ بااینحال توانست در کودتای 1299 تأثیر گذارد؛ تأثیری که کتمانشدنی نیست، اما بسیار مرموز و مبهم است.
عینالملک برای مداخله در کودتای 1299 به شبکه وسیعی از افراد متصل بود. یکی از این افراد، همانطور که پیش از این نیز به صورت ضمنی اشاره کردیم، اردشیر جی بود. درباره همکاری این دو در یکی از منابع آمده است: «از میان تمام گزینهها، قزاق قدرتطلب و بیهویتی به نام رضا میرپنج، که با همکاری اردشیر جی و عینالملک هویدا (از چهرههای شاخص بهائیان در ایران) به طراحان اصلی کودتا معرفی شده بود، به عنوان دیکتاتور ایران انتخاب شد».[10] براساس برخی اسناد موجود نیز عبدالجواد مشکی (یکی از تاجران ایرانی در خارج از کشور) که بهائی بود، با عینالملک هویدا، پدر امیرعباس هویدا، تماس داشت و بعدها از مداحان رضاخان بهشمار میآمد.[11] اینها جزء اسناد مؤثق در اثبات دست داشتن عینالملک در کودتای 1299 است.
فعالیتهای فرهنگی عینالملک
همانطور که گفته شد، رهبران بهائی بر مداخله مستقیم نداشتن در سیاست تأکید داشتند. آنها به دلیل حفظ جان خود و بهائیان و حساسیت مردم مسلمان ایران این نسخه را برای اعضای خود تجویز کرده بودند. این پیشنهاد ظاهرا با استقبال بهائیان مواجه شد. حداقل در دوره حکومت پهلوی اول این گونه بود. هرچند در این دوره نیز برخی از بهائیان توانستند سمتهای سیاسی را به دست گیرند، اما اکثر بهائیان یا فعالیتهای خود را پنهان میکردند یا به کارهای فرهنگی همچون ترجمه یا تألیف کتاب مشغول میشدند. بخشی از این کتابها به منظور تبلیغ بهائیت نگاشته میشدند. عینالملک نیز از معدود بهائیانی بود که در کنار فعالیتهای سیاسی مستقیم به کار نوشتن نیز مشغول بود.
کتاب «شقایقالملوک» یا «اسرار سلطانی دربار شاهی» یکی از آثار اقتصادی اوست. او این کتاب را پس از ترجمه، به علیقلیخان سردار اسعد بختیاری تقدیم کرد. عینالملک همچنین «پارداپانها» نوشته میشل زواکو، رماننویس معروف فرانسوی، را در شش جلد ترجمه کرد. «مهر فرزندی» نوشته آدلف دامزی از دیگر ترجمههای اوست. یکی دیگر از ترجمههای او کتاب «یوسف و لیلی» و یا «داستان آدم جدید» نوشته نیکلا حداد به زبان عربی است که به فارسی ترجمه شده است.[12] علاوه بر اینها عینالملک مقالات متعددی نیز در روزنامههای مختلف به چاپ رسانده بود.
خانواده عینالملک و سرانجام او
عینالملک با دختری از خانواده امیر سرداری ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای امیرعباس و فریدون شد. امیرعباس و فریدون بعدها در دوره حکومت پهلوی دوم به دستگاه سلطنت راه یافتند. البته ازآنجاکه عینالملک هویدا، مدتها عضو وزارت خارجه و مأمور خدمت در دمشق و بیروت بود، بخش مهمی از دوران کودکی و نوجوانی امیرعباس هویدا نیز در دمشق و بیروت گذشت.[13] عینالملک نزدیک به 59 سال عمر کرد و سرانجام در سال 1314 درگذشت.
حبیبالله هویدا (عینالملک) ــ در تصویر امیرعباس هویدا در جوانی نیز مشاهده میشود
پینوشتها:
[1] . باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 3، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، ۱۳۸۰، ص 1801.
[2] . علی قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد (جدید)، تهران، مشعر، 1385، ص 79.