نگاهی به زندگی سیاسی هنری کیسینجر؛

مرد نام و ننگ

در سال ۱۹۴۳، او که یک شهروند آمریکایی به‌شمار می‌آمد، برای خدمت در ارتش و شرکت در جنگ جهانی دوم فراخوانده شد. بدین ترتیب، تنها پنج سال پس از ترک آلمان، خود را در برابر سرزمین مادری‌اش یافت
مرد نام و ننگ
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ هنری کیسینجر با نام اصلی هاینتس آلفرد کیسینجر، در ۲۷ مه ۱۹۲۳م در فورت، شهری در منطقه بایرن آلمان، به دنیا آمد. مادر کیسینجر، پائولا اشترن، از خانواده‌ای نسبتا ثروتمند و مشهور بود و پدرش، لوئیس کیسینجر، معلم بود. کیسینجر در خانواده‌ای یهودی و مذهبی بزرگ شد و در دوران جوانی‌اش، دو ساعت از روزش را به مطالعه تلمود اختصاص می‌داد.[1] کیسینجر کودکی خجالتی، محتاط و کتاب‌خوان بود و در مدرسه یهودی محلی پیشرفت خوبی کرد. هنری، در بخشی بعدی زندگی، تحصیل در مدرسه جوانان یهودی را قبول نکرد و خانواده‌اش در آلمان دریافتند که باید از این کشور به آمریکا مهاجرت کنند. آنان در سال ۱۹۳۸م و هنگامی که کیسینجر پانزده سال داشت، این کار را انجام دادند. بدین ترتیب در تاریخ ۲۰ اوت ۱۹۳۸م، خانواده کیسینجر به شهر نیویورک کوچ کردند. آنها پس از ورود به ایالات متحده، در وضعیت مناسب اقتصادی قرار نداشتند و این امر باعث شد کیسینجر فورا به کار در یک کارخانه تولیدی مشغول شود و به درآمد خانواده خود کمک کند. در همین حال، او وارد مدرسه دبیرستان جورج واشنگتن در نیویورک شد و به‌سرعت زبان انگلیسی را آموخت و در تمام دروسش موفق عمل کرد. وی در سال ۱۹۴۰م از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و به دانشگاه سیتی کالج نیویورک رفت تا به تحصیل در رشته حسابداری مشغول شود.[2]
 
هنری کیسینجر دانشجوی ارشد هاروارد (سال 1950م)
هنری کیسینجر دانشجوی ارشد هاروارد (سال 1950م)
 
از رویارویی با نازی­ها تا استادی دانشگاه
در سال ۱۹۴۳م، کیسینجر، که شهروند آمریکایی به‌شمار می‌آمد، برای خدمت در ارتش و شرکت در جنگ جهانی دوم فراخوانده شد. بدین ترتیب، تنها پنج سال پس از ترک آلمان، کیسینجر خود را در برابر سرزمین مادری خود، یعنی آلمان، و در مقابل رژیم نازی‌ها، که از آن فرار کرده بود، می‌یافت. وی ابتدا به عنوان یک تفنگدار در فرانسه و سپس به عنوان افسر اطلاعاتی G-2 در آلمان خدمت کرد. در مدت جنگ، هنری از هدف خود برای حسابدار شدن دست کشید و به جای آن تصمیم گرفت تا به عنوان یک دانشگاهی با تمرکز بر تاریخ سیاسی فعالیت کند. در سال ۱۹۴۷م، پس از بازگشت به ایالات متحده، وی به دانشگاه هاروارد راه یافت تا دوره کارشناسی خود را به پایان برساند. کیسینجر مدرک کارشناسی خود را در دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۵۰ دریافت کرد و سپس در سال‌های ۱۹۵۲ و ۱۹۵۴م به ترتیب مدارک کارشناسی ارشد و دکترا را نیز از همین دانشگاه گرفت. در سال ۱۹۴۹م، با ان فلیشر ازدواج کرد و در سال ۱۹۶۴ طلاق گرفت و در سال ۱۹۷۴م، برای دومین بار با نانسی مگینز ازدواج کرد. حاصل این دو ازدواج، دو فرزند به نام‌های الیزابت و دیوید بودند.[3]
 
نانسی مگینز و هنری کیسینجر در آپارتمانشان در شهر نیویورک (سال 1978م)
نانسی مگینز و هنری کیسینجر در آپارتمانشان در شهر نیویورک (سال 1978م)
 
در سیاست خارجی
هنری کیسینجر از سال ۱۹۵۴م به عضویت هیئت علمی دانشگاه هاروارد درآمد و به عنوان مدیر مطالعات سیاست‌های هسته‌ای و خارجی، در شورای روابط خارجی فعالیت می‌کرد؛ همچنین از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۸م، به عنوان مشاور وزارت امور خارجه، سازمان کنترل و تسلیحات نیروهای مسلح ایالات متحده، و شورای امنیت ملی خدمت کرد. کیسینجر علاوه بر تدریس در دانشگاه هاروارد، همواره توجه خود را به سیاست‌گذاری در واشنگتن متمرکز کرده بود. بر همین اساس وی به عنوان مشاور ویژه رئیس‌جمهوران جان کندی و لیندون جانسون در امور سیاست خارجی خدمت کرد. در سال ۱۹۶۹م، هنگامی که ریچارد نیکسون به ریاست‌جمهوری انتخاب شد، کیسینجر به عنوان مشاور امنیت ملی وی منصوب شد و تا سال ۱۹۷۵م در این سمت فعالیت کرد؛ سپس به عنوان وزیر امور خارجه از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷م مشغول به کار شد. او یکی از بنام‌ترین و تأثیرگذارترین افرادی است که در تاریخ آمریکا، بیشترین انتقادات متوجه دیپلماسی وی شده است.[4]
 
یکی از موضوعات بسیار مهم و حساس در دوره حرفه‌ای کیسینجر، جنگ ویتنام بود. زمانی که در سال ۱۹۶۹ به سمت مشاور امنیت ملی منصوب شد، جنگ ویتنام به‌شدت هزینه‌بر، مرگبار و ناپسند شده بود. با هدف دستیابی به صلح با احترام و به منظور بهبود موقعیت مذاکراتی آمریکا و حفظ اعتبار کشور در میان متفقین و مخالفان بین‌المللی آن، کیسینجر تلاش‌های دیپلماتیک و عقب‌نشینی نیروها را با حملات بمب‌گذاری نابهنگام به شمال ویتنام ترکیب کرد. در نهایت در ۲۷ ژانویه ۱۹۷۳م، کیسینجر و له دوک تو به نمایندگی از ویتنام، توافقنامه قطع آتش را برای پایان دادن به مشارکت مستقیم آمریکا در این جنگ امضا کردند.[5] هر دو نیز به عنوان برنده جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۷۳م معرفی شدند. تو این جایزه را انکار کرد و کیسینجر به تنهایی به عنوان گیرنده آن معرفی شد که همین موضوع انتقادات بسیاری به همراه داشت.
در حقیقت پیش از آن نیز سیاست­های کیسینجر در جنگ ویتنام بسیار محل نقد بود؛[6] چرا که استراتژی صلح وی باعث طولانی شدن جنگ به مدت چهار سال، از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳م، شد که در این مدت ۲۲,۰۰۰ نیروی آمریکایی و بسیاری ویتنامی جان خود را از دست دادند. علاوه بر این، وی حملات و بمب‌گذاری مخفیانه‌ای را در کامبوج به منظور کمک به قدرت خمر روژ آغاز کرد که باعث آسیب‌رساندن به آن کشور شد.[7]
 
هنری کیسینجر و رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون در حال گفت‌وگو درباره وضعیت ویتنام در کمپ دیوید (سال 1972م)
هنری کیسینجر و رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون در حال گفت‌وگو درباره وضعیت ویتنام در کمپ دیوید (سال 1972م)
 
بهبود روابط چین و آمریکا یکی از دیگر دستاوردهای سیاست خارجی کیسینجر بود. در سال ۱۹۷۱م، وی دو سفر مخفی به جمهوری خلق چین داشت که راه را برای بازدید تاریخی ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۲م و عادی‌سازی روابط چین و آمریکا در سال ۱۹۷۹ هموار کرد. هنری کیسینجر همچنین در تنش‌زدایی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه ۱۹۷۰م، سهم اساسی داشت. در سال ۱۹۷۲م، وی تفاهم‌نامه محدودیت‌های سلاح استراتژیک (SALT I) و تفاهم‌نامه موشک‌های ضد بالستیک را که باعث کاهش تنش‌ها بین دو قدرت بزرگ جنگ سرد شد، نهایی کرد.[8]
 
مشاوره و نویسندگی
هنری کیسینجر از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴م یکی از مورد اعتماد‌ترین مشاوران نیکسون، رئیس‌جمهوری وقت ایالات متحده، بود و بعد از ماجرای واترگیت، که سی‌وهفتمین رئیس‌جمهوری ایالات متحده را سرنگون کرد، قدرت او افزایش یافت. جرالد فورد، که بعد از نیکسون به ریاست‌جمهوری رسید، مدال آزادی ریاست‌‌جمهوری را در سال ۱۹۷۷ به کیسینجر اعطا کرد. پایان دوره خدمت وزارت امور خارجه کیسینجر در دولت جرالد فورد بود، بااین‌حال او همچنان تأثیر اساسی در سیاست خارجی آمریکا داشت. از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰م، تحت ریاست ریگان و جرج بوش پدر، او در هیئت مشاوره اطلاعاتی خارجی رئیس‌جمهور خدمت کرد.[9] علاوه بر این، کیسینجر تاکنون به کتاب‌ها و مقالات بسیاری در زمینه‌های سیاست خارجی آمریکا، امور بین‌الملل و تاریخ دیپلماتیک منتشر و جوایز متعددی از جمله مدال آزادی را دریافت کرده است؛ همچنین در سال‌های بعد از خدمت دولتی، شرکت مشاوره بین‌المللی را تأسیس کرد و خود بر صندلی ریاست هیئت‌مدیره آن تکیه زد.
 
دیدار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، با هنری کیسینجر (10 می 2017م)
دیدار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، با هنری کیسینجر (10 می 2017م)
 
کیسینجر و ایران
هنری کیسینجر در دهه ۱۹۷۰م، به عنوان وزیر خارجه آمریکا، سیاست حمایت بی‌قیدوشرط از شاه ایران را پیش گرفت و به دنبال تقویت نقش آمریکا در منطقه خلیج فارس بود. وی مخالفت‌های بسیاری را که از سوی وزارت امور خارجه آمریکا و پنتاگون مطرح شده بودند، نادیده گرفت و به شاه ایران توانایی خرید همه رقم تسلیحات از آمریکا را داد.[10] با وقوع انقلاب اسلامی و تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان ایرانی در تهران در سال ۱۹۷۹م، رابطه‌ای که کیسینجر برای ایجاد آن تلاش کرده بود، به طور کامل از بین رفت. این اتفاق، به‌ویژه در پرتو انتقادات جورج بال، یک دیپلمات کارآمد از وزارت امور خارجه آمریکا که سیاست‌های کیسینجر را احمقانه می‌خواند، برخی را به این نتیجه رساند که کیسینجر مسئول مستقیم این فاجعه بوده است؛ همچنین کیسینجر با موفقیت توانست دولت جیمی کارتر را ترغیب کند تا به محمدرضا پهلوی پناهندگی اعطا کند، و همین موضوع روابط بین تهران و واشنگتن را به وخامت بیشتری کشاند و تأثیر بسیاری بر بحران گروگان‌گیری سفارت آمریکا برجای گذاشت. کیسینجر در پاسخ به انتقادات وارده به سیاست‌هایش در ایران، تأکید می‌کرد که ایران برای آمریکا قطعه‌ای از املاک راهبردی است و نیازمند بود که آمریکا با شاه ایران همکاری کند؛ چرا که وی ایران را به‌عنوان یکی از نقاط حساس در سیاست خارجی آمریکا می‌شناخت.[11]
 

اردشیر زاهدی و محمدرضا پهلوی در گفت‌وگو با هنری کیسینجر (دهه 1350)
 
پایان زندگی
در نهایت، هنری کیسینجر، استاد دانشگاه هاروارد و دیپلمات سرشناس آمریکایی که موافقان و مخالفان بسیاری داشت، در صدسالگی در منزلش در ایالت «کنتیکت» درگذشت.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. غلامرضا علی‌بابایی، فرهنگ تاریخی سیاسی ایران و خاورمیانه، تهران، رسا، 1374، ص 257.
[2]. یوسی‌ام هانی‌مکی، کیسینجر و سیاست خارجی آمریکا، ترجمه عسگر قهرمان‌پور، تهران، خرسندی، 1395، صص 12-22.
[3].  Gary Allen, Kissinger - The Secret Side of the Secretary of State, Concord Books, 1976, 9-14.
[4]. جیمزکی. سبنیوس، آر.نیکلاس برنز، رابرت‌اچ. منوکین و هنری کیسینجر، کسینجر مذاکره‌گر: درس‌هایی از معامله‌گری در سطوح بالا، ترجمه محمدرضا نوروزپور، تهران، ثالث، 1402، صص 23-31.
[5]. کریستوفر هیچنس، جنایات آقای کسینجر، ترجمه هما سلیمی، تهران، شرکت حکایت قلم نوین (جامعه ایرانیان)، 1382، صص 10-19.
[6]. اوریانا فالاچی، مصاحبه با تاریخ‌سازان، ترجمه مجید بیدارنریمان، تهران، بدرقه جاویدان، چ سوم، 1366، صص 37-50.
[7]. کریستوفر هیچنس، همان، 51-62.
[8]. Office of the Historian, Strategic Arms Limitations Talks/Treaty (SALT) I and II, avalibale at:
 https://history.state.gov/milestones/1969-1976/salt
[9]. امین هویدی، کیسینجر و استراتژی‌های آمریکا، ترجمه صفاءالدین گچی، تهران، آفرینه، 1378، صص 22-45.
[10]. رهام الوندی، نیکسون، کیسینجر و شاه: روابط ایالات‌متحده و ایران در جنگ سرد، ترجمه غلامرضا علی‌بابایی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، چ سوم، 1396، صص 51-60.
[11]. هیلاری رودهام کلینتون، زلمای خلیل‌زاد و هنری کسینجر، نبرد سایه‌ها: ایران در آینه‌ی خاطرات، ترجمه مسعود شایگان، تهران، ستاک، چ دوم، 1397، صص 71-100.
 
 
https://iichs.ir/vdcbwsb5.rhbs5piuur.html
iichs.ir/vdcbwsb5.rhbs5piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما