[2].
آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج 3، ص 123. برابر مفاد سند 6656 /2 ه 2 ـ 1 /4 /46 خبری به ساواک رسید دال بر اینکه «آیتالله میلانی افراد را به منظور ایجاد جنگهای خیابانی و عملیات پارتیزانی به سبک چریکهای الجزایر، راهاندازی نموده است». ساواک مرکز طی بخشنامههای متعدد، تمام دوایر، و ادارات کل ساواک را در جریان این خبر قرار داد، و به طور مرتب پیگیر بود تا به هر وسیله ممکن سر نخی از موضوع خبر بهدست آورد تا آنکه تحقیقات بعدی نشان داد شخصی به نام علینقی ربانی قوشچی ناقل خبر بوده است. در همین راستا اداره کل ساواک خراسان که پس از پیگیریهای وسیع و بهکارگیری تمام امکانات مربوط سرنخی از موضوع بهدست نیاورد، نتیجه تحقیقات را به ساواک مرکز گزارش کرد. این ساواک پیرو گزارش ساواک خراسان طی نامه 8 /5 /46ـ35033 /316 به ساواک تهران اعلام میکند: «با تحقیقاتی که وسیله ساواک خراسان پیرامون اظهارات نامبرده [ربانی] به عمل آمده موضوع آماده نمودن افراد به منظور ایجاد جنگهای خیابانی توسط آیتالله میلانی تأیید نشده است؛ علیهذا با توجه به اهمیت موضوع خواهشمند است دستور فرمایید تا حدودی که موجبات شناسایی منبع فراهم نشود، با دادن آموزشهای لازم به منبع، تحقیق گردد: آیا ربانی این موضوع را از شخص یا اشخاصی شنیده و یا شخصا در جریان فعالیتهای میلانی بوده است و نتیجه را سریعا اعلام نمایند». مدیر کل
اداره سوم.
مقدم
اداره کل مذکور (سوم) مجددا طی سند 12 /6 /46ـ5490 /316 از ساواک تهران میخواهد: «خواهشمند است دستور فرمایید نتیجه تحقیقات معموله را اعلام نمایند».
ساواک تهران نیز برابر نامه: 11 /6 /46ـ 18699/ ه 2 و در پاسخ به نامه فوقالذکر پاسخ داده است: «منبع مربوط تا این تاریخ موفق به کسب اطلاعات بیشتری در این مورد نگردیده است؛ علیهذا تحقیقات ادامه دارد و نتیجه متعاقبا منعکس خواهد گردید».
بالاخره ساواک مرکز به سیر تحقیقات و پیگیریهای اطلاعاتی خود با شدت و دقت ادامه داد تا در نهایت به موضوع و مفاد این سند (29 /7 /46 ـ 22385/ ه2) میرسد که متن سند را ملاحظه میکنید.
[3].
آیتالله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک، ص 116 ، بیش از چند روز از صدور دو اعلامیه (پیام امام به حوزههای علمیه و نامه سرگشاده به هویدا نخست وزیر وقت) نگذشته بود که متن آن به ایران رسید. مولف کتاب «نهضت امام خمینی(ره)» دراینباره میگوید: روز 2 اردیبهشتماه 1346 بود که مرحوم آقای ربانی شیرازی در ملاقاتی با بنده مژده داد که پیامی از امام بهدست او رسیده است و درباره چاپ آن کمک خواست. با در نظر گرفتن شرایط خفقانبار آن روز میتوان دریافت که کمتر چاپخانهای جرئت چاپ اعلامیههای مخالف رژیم را به خود میداد؛ زیرا ساواک در اکثر چاپخانهها در بین کارگران و کارمندان، مأمور گذاشته بود و از بیرون نیز کاملا چاپخانهها را زیر نظر داشت و رفتوآمدها را کنترل میکرد. با وجود این ما توانسته بودیم با چاپخانه کوچکی در خیابان 15 خرداد (بوذرجمهری سابق) معروف به چاپخانه بزرگمهر ارتباط سری برقرار سازیم و با به کار بستن مسائل امنیتی بیش از دو سال با آن کار کنیم و تمام اعلامیههای سالهای 1344 ـ 1346 حوزه علمیه قم را در آن چاپخانه به چاپ برسانیم، بدون آنکه کوچکترین رد پایی باقی بگذاریم. از این امکان چاپی جز من و آقای شیخ علیاکبر ناطق نوری کسی خبر نداشت و آقای ناطق نوری که رابط چاپخانه بود با نام مستعار به آنجا رفتوآمد میکرد و طبق قراردادی که با مسئول چاپخانه مزبور داشت در ساعتهای معینی به چاپخانه میرفت و طبق شیوه خاصی اعلامیه را به او میداد و پس از چاپ تحویل میگرفت. هنوز ماه محرم به نیمه نرسیده بود که حدود پنجاههزار نسخه از اعلامیه امام خطاب به حوزههای علمیه در چاپخانه بزرگمهر به چاپ رسید و آماده پخش شد.
نظر به آنکه امام خمینی به مرحوم ربانی شیرازی پیام داده بود که تا اعلامیه خطاب به هویدا چاپ نشده است از پخش این اعلامیه خودداری شود و هر دو اعلامیه را در یک زمان منتشر کنید، ناچار شدیم که پنجاههزار نسخه اعلامیه را در خانهای پنهان کنیم و برای بهدست آوردن اعلامیه مربوط به هویدا به جستوجو بپردازیم.
حدود یک ماه طول کشید تا دریافتیم که نسخه اصلی اعلامیه مزبور نزد برادری به نام الهی میباشد که طی سفری به عراق با خود به ایران آورده و هنوز موفق به چاپ آن نشده است. حتی به منظور دستیابی به امکانات چاپی به بعضی از شهرستانها مسافرت کرده و با بعضی از مسئولان چاپخانهها گفتوگو به عمل آورده لیکن متأسفانه نتیجهای نگرفته است.
تماسها و گفتوگوهایی که آقای الهی در اینجا و آنجا برای چاپ اعلامیه مزبور انجام داده بود، موجب گردید که تا اندازهای خبر صدور اعلامیه از طرف امام در محیط بازار منعکس گردد و نیز بعضی افراد که مضمون آن را خوانده بودند، برای دیگران به صورت سر گوشی بازگو میکردند، که به شایع شدن جریان و آگاهی ساواک کمک میکرد. در این شرایط حساس و خطرناک، که خبر صدور اعلامیه امام آشکار شده بود و بهتدریج داشت شایع میشد، جا داشت پنجاههزار نسخه اعلامیه را که هر لحظه با خطر کشف روبهرو بود در انتظار چاپ اعلامیه مربوطه هویدا معطل نگزاریم و هرچه سریعتر به پخش آن دست بیازیم، لیکن به سبب نداشتن تجربه کافی و سفارش اکید امام که هر دو اعلامیه در یک زمان پخش شود، چشم به راه چاپ اعلامیه دوم امام، که در بازار تهران دست به دست میشد، نشستیم و در نتیجه ماه محرم پایان پذیرفت.
اربعین حسینی و 28 صفر که بهترین فرصت برای پخش اعلامیه در مجالس عزاداری و سوگواری بود سپری شد و فرصتهای حساس از دست رفت؛ سرانجام ناچار شدیم با آقای الهی ارتباط برقرار کنیم و امکان چاپی خود را با او در میان بگذاریم و اعلامیه یادشده را برای چاپ از او بگیریم. در این هنگام اعلامیه امام در رابطه با جنگ اعراب و اشغالگران فلسطین نیز به ایران رسیده و فورا آن را در چاپخانه بزرگمهر چاپ و در سطح گستردهای پخش کردیم.
به دنبال چاپ اعلامیه امام درباره جنگ ششروزه، آقای ناطق نوری همراه با شماری از برادران مبارز بازاری در منزل آقای الهی نشستی تشکیل دادند تا در مورد چگونگی پخش بیانیه مزبور با هم گفتوگو و تبادل نظر کنند.
این نشست از نظر یکی از مأموران ساواک، که مراقب مجلس هفتگی آقای محلاتی در مجاور منزل آقای الهی بوده است، پوشیده نمیماند و رفتوآمد شماری از چهرههای مبارز و شناختهشده به منزل آقای الهی نظر او را جلب میکند و گزارشی دراینباره به ساواک تسلیم میکند. ساواک نیز بیدرنگ اکیپی را برای بازرسی از منزل آقای الهی گسیل میدارد.
هنگام یورش مأموران ساواک به منزل نامبرده، کسی در آنجا نبوده است، لیکن تعدادی از برگههای حاوی بیانیه امام درباره جنگ، که برای ارسال به مقامات کشور در پاکتهای پستی قرار داشته و آماده برای پست بوده است، بهدست میآید.
مأموران ساواک پس از بازرسی منزل در غیاب صاحبخانه در آنجا میمانند و پس از بازگشت آقای الهی به منزل، او را دستگیر میکنند و در رابطه با او شماری از روحانیون و بازاریان را که در جریان پخش بیانیه بودند، دستگیر میشوند یا تحت تعقیب قرار میگیرند. از جمله این افراد آقای ناطق نوری بود که پس از دستگیری بهشدت شکنجه شد.
رژیم پهلوی به دنبال دستگیری شماری از مجاهدان روحانی و بازاری، برای دستگیری و سرکوبی دیگر دستاندرکاران چاپ و پخش بیانیه امام علیه صهیونیسم وارد عمل شد و با تلاش گسترده و شکنجه وحشیانه نسبت به دستگیرشدگان و خانهگردیهای گسترده سرانجام، پنجاههزار نسخه اعلامیه امام خطاب به حوزههای علمیه را که بیش از دو ماه پنهان بود و راکد مانده بود بدون آنکه بتوانیم حتی یک نسخه از آن را دست کسی بدهیم، یک جا کشف و ضبط کرد و دومین اعلامیه امام را نیز که در چاپخانه بزرگمهر آماده چاپ بود بهدست آورد.
با وجود این قضایا، مجاهدان حوزه علمیه قم، رسالت خویش را در تداوم نهضت سرسختانه دنبال کردند و برای چاپ و توزیع هر چه سریعتر دو اعلامیه پنجم محرم امام به تلاش گستردهای دست زدند و ازآنجاکه امکان چاپ آن بههیچوجه فراهم نبود، ناچار شدند اعلامیههای امام را برای اولینبار پس از آغاز نهضت به صورت پلیکپی درآورند و در شرایطی که ساواک با تمام نیرو همه جا را زیر نظر گرفته بود تا از توزیع آن اعلامیهها جلوگیری کند، یکباره در تهران و بسیاری از شهرستانها اعلامیههای یادشده توزیع شد.
رک: سیدحمید روحانی،
نهضت امام خمینی، ج 2، ص 225.