گزارش ساواک درباره شایعه فوت ملکه مادر!/ «داریوش فروهر به خواست دستگاه و در جهت تمایلات آن عمل می‌کند»/ «از تراکم ثروت در دست عده‌ای معدود و تظاهر به دموکراسی که وجود ندارد رنج می‌برم»!/ نگرانی ساواک از درج پیشرفت‌های چین در جراید!/ مذاکرات شاه و ایوب‌خان/ افتتاح باشگاه لشکر یک گارد/ نخست‌وزیر به پاکستان می‌رود/ کنفرانس فوق‌العاده اوپک در بیروت تشکیل می‌شود
9 آبان ۱۳۴۶

 

گزارش ساواک درباره شایعه فوت ملکه مادر!

بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 9 آبان 1346 «ساعت 18 روز 5 /8 /46 جلسه بحث و تفسیر هفتگی در مسجد جلیلی واقع در خیابان ایرانشهر تشکیل گردید. در این جلسه در حدود شصت نفر از افراد مختلف مردم شرکت داشتند. افراد شناخته‌شده عبارت بودند از: [آیت‌الله] محمدرضا مهدوی پیش‌نماز و سخنران جلسه، مصطفی صادقی، خلیل شالچی، محمدعلی گل‌افشانی، مهندس عباس‌فر (دبیر دانشکده پلی‌تکنیک)، رضا تقدسی، احمد رضایی، حاج احمد صادق، محمد مهدی اندوهی، چوبک، فتوت، حسن توانایان‌فرد و محمدرضا توانا.
این گزارش می‌افزاید: پس از نماز جماعت افراد دور یکدیگر جمع و پیرامون اخبار روز مشغول صحبت شدند. از جمله خبر مورد مذاکره آنان ترخیص مهندس مهدی بازرگان و [آیت‌الله] سیدمحمود طالقانی بود که موجب خوشحالی حاضرین گردید و به طور کلی ظرف دو روزی که از آزادی آنان می‌گذرد افرادی که از نهضت آزادی، جبهه ملی و بازاریان، که از ترخیص نام‌بردگان مطلع شده بودند به منزلشان رفته و از دو نفر مزبور دیدن نموده‌اند. موضوع دیگر حضور طالقانی در مسجد هدایت و اداره کردن امور مسجد و اینکه آیا ایشان شب‌های جمعه سخنرانی خواهند نمود یا خیر مورد بحث بود. حاج احمد صادق اظهار عقیده کرد که آمدن طالقانی به مسجد لزومی ندارد؛ چون نام‌برده نمی‌تواند خود را کنترل نماید؛ لذا فردا مجددا او را خواهند گرفت. من به ایشان، چه در مدتی که در زندان بودند و چه در حال حاضر تذکر داده‌ام که برای مدتی از آمدن به مسجد خودداری نماید؛ چون در شرایط کنونی مبارزه و سخنرانی تند نتیجه‌‎ای جز تولید درد سر برای خود شخص نتیجه دیگری ندارد و روی‌هم‌رفته نمی‌گذارم او به مسجد بیاید و خودشان هم مایل نیستند.
در ادامه گزارش آمده است: موضوع مورد بحث دیگر درگذشت علیاحضرت ملکه مادر بود و در بین آنان شایع بود که ملکه مادر درگذشته‌اند و جسد ایشان در سردخانه نگهداری شده تا مراسم تاج‌گذاری به پایان برسد.
در «نظریه منبع» این سند آمده است: شایعات مربوط به درگذشت ملکه مادر در بین مردم عادی نیز شنیده می‌شود.[1]
 

مهندس مهدی بازرگان در کنار آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در حیاط زندان قصر (دهه 1340)
مهندس مهدی بازرگان در کنار آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در حیاط زندان قصر (دهه 1340)
 

«داریوش فروهر به خواست دستگاه و در جهت تمایلات آن عمل می‌کند»

بر اساس یک سند ساواک به تاریخ 9 آبان 1346 «مهدی غضنفری [عضو هیئت اجرائیه جبهه ملی] ضمن مذاکراتی اظهار داشت: خبر دقیق دارد که علی‌اکبر اکبری[2] مأمور است و گفت: افرادی نظیر اکبری، بیژن جزنی و پرویز یشایایی که تظاهرات بی‌پروا و افراطی دارند دستگاه هیچ‌گاه مزاحمشان نیست؛ حتما پلیس هستند و اضافه نمود که اکبری را در جریان قتل دکتر خانعلی شناخته که مأمور است و گفت: خانعلی نیز مأمور سازمان امنیت بوده و این مطلب را اللهیار صالح به‌خوبی می‌داند. حتی روزی که خانعلی کشته شد برای تحویل جنازه، صالح و شاه حسینی و عده‌ای به منزل وی رفته بودند و صالح برای اینکه ثابت کند خانعلی مأمور است، از خانواده وی سؤال کرده و برادر خانعلی در حضور عده‌ای گفته است که برادرش مرحوم خانعلی مأمور سازمان امنیت بوده».
این سند می‌افزاید: «غضنفری سپس گفت: در تظاهرات جلوی بهارستان پس از قتل خانعلی[3] برگه‌ای به دست آورده که می‌داند اکبری نیز مأمور است و افزود: در این مورد نمی‌تواند توضیح بیشتری بدهد. وی در پاسخ این که شاید روی اصل انتقادی که اکبری از [محمدعلی] خنجی[4] می‌کند، این تهمت را بر او روا داشته‌اند، گفت: به انسانیت سوگند که چنین نیست و می‌داند که اکبری مأمور است. غضنفری سپس در مورد داریوش فروهر اظهار داشت که وی به خواست دستگاه و در جهت تمایلات آن عمل می‌کند و افزود: تنها کسی که صالح برای رهبری مردم می‌باشد دکتر محمدعلی خنجی است و اضافه نمود که اعتمادی که به خنجی دارد به دکتر مسعود حجازی ندارد».
در «ملاحظات» این سند آمده است: اقدام مستقیم درباره اظهارات مهدی غضنفری موجب شناسایی منبع خواهد گردید.[5]
 
محمدعلی خنجی
محمدعلی خنجی
 

«از تراکم ثروت در دست عده‌ای معدود و تظاهر به دموکراسی که وجود ندارد رنج می‌برم»!

بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 9 آبان 1346 درباره بیژن جزنی[6] «نام‌برده بالا در تاریخ 4 /8 /46 بنا به تصمیمات متخذه (افرادی که دارای سوابق مضره بوده‌اند) به این ساواک احضار و پس از تکمیل دفترچه بیوگرافی عضویت خود را در حزب به‌ویژه در حزب منحله توده تکذیب می‌نماید؛ ضمنا در پاسخ سؤال بیست‌وهشتم، ساواک را متجاوز به قانون دانسته و نیز در پاسخ سؤال سی‌ام نوشته است که از پایمال شدن قانون و حقوق افراد و تراکم زیاد ثروت در دست عده‌ای معدود و تظاهر به دموکراسی از طرف دولت، که وجود خارجی ندارد، رنج می‌برم».[7]
 
بیژن جزنی
بیژن جزنی
 

نگرانی ساواک از درج پیشرفت‌های چین در جراید!

بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 9 آبان 1346 «یک بانوی روزنامه‌نگار پاکستانی به نام روشن دهونجی بهوی، که اخیرا از سفر چین کمونیست مراجعت نموده، خاطرات خویش را در زمینه پیشرفت و ترقیات چین کمونیست به رشته تحریر درآورده که در مجله "اشترن" به چاپ رسیده است. مقاله مزبور وسیله احمد مرعشی[8] (مترجم ایرانی) ترجمه و با مقدمه‌ای در اختیار آقای امیرانی جهت چاپ در مجله "خواندنی‌ها" گذارده شده که آقای امیرانی قبل از چاپ آن جهت تبادل نظر به ساواک ارائه نموده است».
در بخش «اقدامات انجام‌شده» این سند آمده است: چون خاطرات خبرنگار مزبور جنبه تبلیغات شدید به نفع چین کمونیست داشت، ازاین‌رو به منظور اعلام نظریه عین مقاله به اداره کل هشتم ارسال و مدیریت کل اداره مزبور پس از بررسی اظهار داشتند: به طور کلی درج مطالب تبلیغاتی له کشورهای کمونیستی در جراید به مصلحت نمی‌باشد.
نظر به اینکه در مقاله مورد بحث از کشور چین کمونیست به نحو شدیدی تعریف و تمجید شده و ترقیات کشور یادشده را مرهون برقراری رژیم کمونیست دانسته و از طرفی اداره کل هشتم نیز با انتشار آن نظر مساعدی ندارد، ازاین‌رو در صورت تصویب، مراتب مخالفت ساواک با انتشار مقاله مورد بحث به مدیر مجله خواندنی‌ها اعلام گردد.
در ذیل این سند تصریح شده است: فتوکپی از مقاله را به 311 [9] بدهید و از قول من به 311 بگویید که نفوذ چین کمونیست در پاکستان و فرد پاکستانی را مجددا با ارائه این مقاله به شما گوشزد و یادآوری می‌نمایم.
در ذیل این سند همچنین تأکید شده است: مقاله مزبور به امیرانی مسترد شد با توجه به اینکه با انتشار مقاله مخالفت گردید بایگانی شود.[10]
 

مذاکرات شاه و ایوب‌خان

روزنامه «اطلاعات» نوشت: پرزیدنت ایوب‌خان، رئیس‌جمهوری پاکستان، در راه بازگشت از ترکیه عصر امروز برای تبریک تاج‌گذاری به شاهنشاه، وارد تهران می‌شوند.
در فرودگاه مهرآباد شاهنشاه آریامهر شخصا از رهبر پاکستان استقبال خواهند فرمود.
خبرنگار سیاسی ما گزارش می‌دهد که پرزیدنت ایوب‌خان طی توقف یک‌ساعته خود در تهران پیرامون مسائل مختلف جهانی و نتایج سفر سیزده‌روزه خود به فرانسه، مجارستان و ترکیه با شاهنشاه آریامهر مذاکره و تبادل نظر خواهند کرد.
رئیس‌جمهوری پاکستان روز یکشنبه در ترکیه گفتند که درهای سازمان پیمان منطقه‌ای، که ایران و پاکستان و ترکیه عضویت آن را دارند، به روی تمام کشورهایی که آماده کمک به هدف‌های اقتصادی این پیمان باشند باز است.
ایوب‌خان تأکید کردند که اتحاد بین سه کشور ترکیه و پاکستان و ایران سبب شده که این سه کشور با جمعیت 150 میلیونی خود به میزان قابل توجهی بر شخصیت خود در مجامع بین‌المللی بیفزایند.
در ترکیه رئیس‌جمهوری پاکستان پیرامون همین مسئله، یعنی گسترش فعالیت‌های اقتصادی سازمان پیمان منطقه‌ای، با رهبران آن کشور مذاکره و تبادل نظر کردند.[11]
 
محمد ایوب‌خان، رئیس‌جمهوری پاکستان (دی 1344) - روزنامه اطلاعات 21 دی 1344
محمد ایوب‌خان، رئیس‌جمهوری پاکستان (دی 1344)
 

افتتاح باشگاه لشکر یک گارد

روزنامه «اطلاعات» نوشت: ساعت ۱۱ صبح امروز والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوی باشگاه ورزشی لشکر یک گارد شاهنشاهی را افتتاح نمودند.
در این مراسم تیمسار ارتشبد ضرغامی فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی، آقای منوچهر قراگزلو رئیس سازمان تربیت بدنی و جمعی از امرای ارتش و شخصیت‌های ورزشی حضور داشتند.[12]
 

نخست‌وزیر به پاکستان می‌رود

آقای هویدا، نخست‌وزیر، قبل از پایان سال جاری از پاکستان دیدن خواهد کرد.
سفر نخست‌وزیر به پاکستان به دعوت ارتشبد موسی، فرماندار غربی آن کشور که هفته گذشته به تهران آمده بود، صورت خواهد گرفت.
تاریخ این مسافرت هنوز به طور دقیق اعلام نگردیده، ولی احتمال می‌رود که در ماه آینده انجام گردد.[13]
 

کنفرانس فوق‌العاده اوپک در بیروت تشکیل می‌شود

آقای دکتر جمشید آموزگار، وزیر دارایی، برای شرکت در کنفرانس ۱۳ آبان بیروت روز پنجشنبه یا جمعه به لبنان عزیمت خواهد کرد.
این کنفرانس فوق‌العاده که در آن وزرای نفت و دارایی بعضی از کشورهای اوپک شرکت دارند برای بررسی لغو تخفیف مربوط به بهره مالکانه است.
ممکن است کنفرانس یکی دو روز بیشتر طول نکشد، اما در آن گزارش دفتر اقتصادی اوپک و همچنین نظریات و احتمالا نتایج مذاکرات بعضی از دول با کمپانی‌های عامل مورد مذاکره و بررسی قرار خواهد گرفت.
 

لغو تخفیف

دیروز آقای کامشاد، یکی از کارشناسان شرکت ملی نفت برای شرکت، در کنفرانس اقتصادی اوپک به وین عزیمت کرد. این کنفرانس مسئله لغو تخفیف مربوط به بهره مالکانه را از نظر اقتصادی مورد ارزیابی قرار می‌دهد و گزارشی توسط دبیر کل اوپک به کنفرانس بیروت ارسال خواهد داشت.
در دو کنفرانس رم و عربستان سعودی، وزیر دارایی ایران پیشنهادهای کمپانی‌های عامل را رد کرده و با ارقام و اعداد نشان داده که این پیشنهاد منافع کشورهای مصرف‌کننده را به طور کامل حفظ نمی‌کند و متقابلا پیشنهادهای اصلاحی بر اساس حفظ منافع کامل کشورهای مصرف‌کننده عرضه کرد که مورد تأیید مقامات اوپک قرار گرفت.
 

پیشنهاد آرامکو

در پیشنهاد آرامکو به عربستان سعودی، که در کنفرانس رم مطرح شد، تقاضا شده بود به موازات لغو تخفیف مربوط به بهره مالکانه، قیمت نفت خام سبک به مقدار ناچیزى تقلیل یابد. وزیر دارایی ایران با این امر مخالفت کرد و با ارقام و اعداد نشان داد که قبول این تقاضا علاوه بر آنکه مغایر با قطعنامه‌‎های اوپک و یکی از هدف‌های اصلی اوپک، که بالا بردن قیمت نفت خام است، می‌باشد ضررهای مادی نیز دربردارد که در صورت قبول، کمپانی‌های عامل آنچه را که به نام لغو تخفیف از دست می‌دهند قسمتی از آن را از همین راه به‌دست می‌آورند و پس از آنکه نظر ایران مورد تأیید قرار گرفت، کنفرانس‌های فوق‌العاده عربستان سعودی برای اتخاذ خط مشی واحد و تعیین فرمول دقیق و کامل منعقد شده و کنفرانس در لبنان هم همین مسئله را تعقیب خواهد کرد.
وزیر دارایی ایران پس از شرکت در این کنفرانس، مذاکرات خود را با کنسرسیوم نفت ایران آغاز خواهد کرد.[14]
 
صفحه اول روزنامه اطلاعات، 9 آبان 1346
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ مسجد جلیلی، ص 134.
[2]. علی‌اکبر اکبری عیدگاهی دبیر علوم اجتماعی دبیرستان‌های مشهد و عضو چپ‌رو در جبهه ملی و نهضت آزادی ایران بود. نقدهای او علیه کتاب «اسلام‌شناسی» شریعتی ابتدا در کتاب فصل‌های سبز منتشر شد و موجی از مخالفت و موافقت بین دانشجویان و دبیران را برانگیخت؛ سپس در سال 1349 کتاب «بررسی چند مسأله اجتماعی: در نقد آرای شریعتی» از سوی او منتشر شد. در گزارش‌های ساواک، که از اختلاف نظرهای این دو نفر استقبال می‌کرد، آمده است: «شریعتی اکبری را فردی معرفی می‌کند که می‌خواهد با پشتیبانی از سرمایه‌داری کنونی در ایران، کارهای گذشته خود را لوث کند و اکبری نیز او را کهنه‌گرا و مرتجع و آخوند معرفی می‌نماید». رک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ استان خراسان رضوی، ج 6، ص 133.
[3]. ابوالحسن خانعلی در سال 1311ش در روستای کن تهران به دنیا آمد. پس از دریافت لیسانس در سال 1335ش، در آموزش و پرورش استخدام شد و به تدریس فلسفه و زبان عربی در دوره دبیرستان مشغول گردید. هم‌زمان با تدریس، به تحصیل ادامه داد و از دانشگاه تهران دکترای فلسفه گرفت. در جریان تظاهرات صنفی معلمان در 12 اردیبهشت‌ماه سال 1340ش، در میدان بهارستان، شرکت کرد که با ضرب گلوله از پای درآمد. تشییع جنازه او در روز 13 اردیبهشت، به تظاهراتی دیگر تبدیل شد و به موجب آن، شریف‌امامی از نخست‌وزیری استعفا کرد و علی امینی جانشین او شد.
[4]. اول بهمن‌ماه 1340 خنجی، حجازی و عده‌ای دیگر از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی بدون هماهنگی با سایر اعضا و با برنامه‌ریزی قبلی از سازمان دانشجویان خواسته بودند که علیه دولت راه‌پیمایی کنند. در این روز حدود پنج‌هزار نفر از دانشجویان دانشگاه در اعتراض به دستگیری سه هم‌کلاس خود و برگزار نشدن انتخابات مجلس تظاهرات کردند و خواستار برکناری امینی شدند.
نیروهای نظامی رژیم با تظاهرات‌کنندگان به‌شدت مقابله کردند. نتیجه این شدت عمل، یک کشته، بیش از ششصد زخمی و بازداشت ده‌ها نفر از رهبران و فعالان جبهه ملی بود.
این تظاهرات بر شکاف دولت امینی و جبهه ملی افزود. گفته می‌شد که حمله دانشجویان با هماهنگی و برنامه‌ریزی ساواک زیر نظر شاه انجام شده بود.
این واقعه بازتاب‌هایی در مطبوعات و محافل داخلی داشت. در «کیهان» همین روز نوشتند: مالکین و زمین‌داران در اعتراض به اصلاحات ارضی این حرکت را سامان دادند و بهانه آنها اخراج سه دانش‌آموز دبیرستان دارالفنون بود. دکتر امینی نیز فئودال‌ها و جبهه ملی را به عنوان دو گروه مخالف خود، عامل این ماجرا می‌دانست.
این حادثه بر اختلافات رهبران جبهه ملی افزود، اما در تهران در آن زمان جبهه ملی با صدور بیانیه‌هایی عمل دولت در حمله به دانشجویان را محکوم کرد.
[5]. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک؛ چریک‌های فدایی خلق، ص 165؛ اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 378.
[6]. بیژن جزنی، فرزند حسین، در سال 1316ش در تهران به دنیا آمد. پدرش ستوان یکم ژاندارمری بود که بعدها به فرقه‌ دموکرات پیوست و در نتیجه پس از شکست فرقه و برچیده شدن حکومت پیشه‌وری، به شوروی گریخت. مادر بیژن جزنی، عالم‌تاج کلانتری نظری، نیز عضو کمیته‌ زنان حزب توده بود. دو تن از عموها و تمامی دایی‌های بیژن جزنی از فعالان حزب توده بودند. جزنی پس از اخذ دیپلم متوسطه، در آزمون ورودی دانشگاه تهران شرکت کرد و در رشته‌ فلسفه دانشکده فلسفه و علوم تربیتی دانشگاه تهران پذیرفته شد.
جزنی در سال 1338 وارد دانشگاه شد. او، که پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 سمپاتی خود را نسبت به حزب توده از دست داده بود، این‌ بار به فعالیت در چهارچوب جبهه ملی روی آورد، اما فضای سیاسی کشور با سرکوب قیام 15 خرداد سال 1342 کاملا دگرگون شد و فعالیت احزاب و سازمان‌ها به خاموشی گرایید. این ‌بار جزنی فعالیت خود را بر انتشار نشریه «پیام دانشجو» متمرکز کرد، ولی با لو رفتن دست‌اندرکاران انتشار این نشریه، همگی آنان از جمله جزنی دستگیر شدند. او پس از سپری کردن دوره محکومیت نُه‌ماهه‌ خود، همراه دایی‌اش، منوچهر کلانتری نظری، و چند تن دیگر، جلساتی برای دستیابی و تدوین استراتژی مبارزه تشکیل داد و در نهایت جمعی که به دور جزنی گرد آمده بودند، مبارزه‌ مسلحانه را به عنوان شکلی از اشکال مبارزه علیه دیکتاتوری محمدرضا پهلوی پذیرفتند. از آن پس یارگیری و تشکیل و گسترش هسته‌ها و مطالعات مقدماتی برای نحوه مبارزه آغاز شد، اما این گروه، که هنوز فاقد ساختاری سازمانی و نام و عنوان بود، توسط ساواک ضربه خورد و اعضای آن دستگیر شدند. جزنی در دادگاه به ده سال حبس محکوم شد. این گروه به لحاظ موقعیت ویژه جزنی و ضیاء ظریفی در آن، گروه جزنی ـ ضیاء ظریفی نام گرفت. بعدها بازماندگان این گروه در پیوند با گروه دیگر، سازمان چریک‌های فدائی خلق را در سال 1350ش بنیان نهادند. جزنی درحالی‌که دوره محکومیت خود را سپری می‌کرد، در 29 فروردین سال 1354 همراه شش تن از اعضای گروهش و دو تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق، در تپه‌های اوین و به بهانه‌ فرار از زندان به رگبار گلوله بسته شد و به قتل رسید.
[7]. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک؛ چریک‌های فدایی خلق، ص 168.
[8]. احمد سادات مرعشی فرزند شمس‌الدین در سال 1307ش در تهران به دنیا آمد. وی پس از سپری کردن مقدمات تحصیلی در سال 1332 دانشجوی هنرسرایعالی بود و مدتی نیز در کشور آلمان تحصیل کرد و به عنوان مترجم مجلات آلمانی به فارسی در روزنامه کیهان به کار مشغول شد.
وی در سال 1332 به اتهام اهانت به شاه و به طرفداری از دکتر مصدق و شرکت در تظاهرات مقابل بازار در تهران و عضویت در نهضت مقاومت ملی توسط فرمانداری نظامی تهران دستگیر و به دو سال حبس تأدیبی محکوم شد و طی نامه‌ای به شاه درخواست عفو و بخشش داشت و فرمانداری نظامی نیز به دلیل اینکه اتهامش مرام اشتراکی نبود، برایش درخواست عفو کرد که تمام پیگیری‌های فوق نتیجه‌ای به همراه نداشت.
ساواک در سال 1340 با خروجش از کشور و در دوره بیستم انتخابات مجلس شورای ملی با کاندیداتوری وی، که عضو حزب مردم از شوشتر بود، موافقت کرد.
[9]. بخش 311 ساواک وظیفه‌ جمع‌آوری خبر در گروه‌های کمونیستی را برعهده داشت.
[10]. مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک؛ مجله خواندنی‌ها، ص 124.
[11]. اطلاعات، 9 آبان 1346، ص 24.
[12]. همان‌جا.
[13]. همان‌جا.
[14]. همان، ص 4.
 
https://iichs.ir/vdce7p8w.jh8nwi9bbj.html
iichs.ir/vdce7p8w.jh8nwi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما