آنچه پیش روی دارید گفت وشنود مکتوب اینجانب با زنده یاد استاد حبیب الله عسگراولادی است که در اولین سالگرد رحلت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی انجام شد وهم اینک در سالروز ارتحال آن خطیب پرآوازه،به حضورتان تقدیم می شود. امید آنکه مقبول افتد.
هماره سعی داشت سخنگوی مرجع تقلید زمان باشد
محمدرضا کائینی
□سابقه آشنایی شما با مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی به چه زمانی برمی‌گردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم.با طلب علو درجات برای امام راحل و شهدای انقلاب اسلامی و درخواست رحمت و مغفرت برای مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین فلسفی وآرزوی سلامتی برای ولی امر مسلمین جهان، سابقه آشنایی بنده با آن مرحوم بیش از 40 سال بود، اما ارتباط نزدیک از سال 1341 در جریان مبارزه دو ماهه مراجع تقلید به‌ویژه امام راحل، علما و اهل ایمان برای لغو تصویب‌نامه مقررات انتخابات ایالتی و ولایتی با ایشان شروع شد، زیرا معظم‌له از چهره‌های فعال منابر آن دوره بودند.
 
□ارتباط و همکاری ایشان با حضرت امام در جریان مبارزه چگونه بود؟
تا آنجا که بنده اطلاع دارم و در مواردی نیز اینجانب واسطه و رابط بوده‌ام، از همان ایام آغازین مبارزه دو ماهه روحانیت، ارتباط گرمی میان آن دو بزرگوار برقرار شد و تا زمانی که حضرت امام(ره) به ترکیه تبعید شدند، این ارتباط خوب ادامه داشت و پیغامهای خصوصی فراوانی اعم از اجازه موضع‌گیری یا ابراز نظر مشورتی یا پیشنهاد از جانب ایشان خطاب به حضرت امام(ره) فرستاده می‌شد و در مواردی نیز حضرت امام(ره) برای موضع‌گیری‌ها پیغام یا دستور خاصی به صورت شفاهی و در مواردی نیز مکتوب برای ایشان می‌فرستادند.خاطرم هست وقتی در جریان حمله به مرحوم آیت‌الله حاج سید احمد خوانساری و مجروح کردن آن مرحوم و نیز اعتراض به رفراندوم قلابی شاه فشارها بر مردم، به‌خصوص روحانیت، حوزه‌های علمیه و مساجد فوق‌العاده شده بود، مرحوم فلسفی روی منبر شعاری را ارائه کرد: «ایران را کشور خفقان کرده‌اند! مرگ بر خفقان!»
از همه مهم‌تر در شب عاشورا در خرداد سال 1342 در مسجد آذربایجانیها در بازار تهران، دولت اسدالله علم را روی منبر در ده ماده استیضاح کرد و از مردم حاضر در مسجد و بازار در آن شب برای آن ده ماده رأی گرفت و در طلیعه منبر اعلام کرد: «شاید برای شما عجیب باشد که یک عمامه به سر در مسجد خانه خدا در شب عاشورای حسین(ع) دولت را استیضاح کند، ولی اینجانب در این مکان مقدس یعنی مسجد آذربایجانیهای بازار تهران در شب عاشورا در حضور حدود 300 هزار نفر دولت اسدالله علم را طی ده ماده استیضاح می‌کنم!»
 
 
□نقش ایشان را در شکل‌گیری نهضت اسلامی و تداوم آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
البته در ایجاد نهضت‌ اسلامی در سالهای 1341 و 1342، جز حضرت امام فرد دیگری نقش نداشت و ایجاد و بنیان‌گزاری نهضت اسلامی آن زمان را منحصراً توسط حضرت امام(ره) می‌دانم، ولی در همان اوایل ایجاد نهضت ایشان از کسانی بود که هوشیارانه آهنگ نهضت امام را دریافت و در موضع‌گیریهای شجاعانه خویش در منابر و جلسات خصوصی در تداوم نهضت همت قابل تقدیری مبذول و در فاطمیه سال 1341 تا پایان سال 1343 منابر معروف، محرک و مشوق فراوانی برای اهل ایمان در مسجد ارک و مسجد مرحوم حاج سید عزیزالله و مسجد آذربایجانیهای تهران داشت. ضمن اینکه ایشان مبتکر شعار جمعی دادن از بالای منبر بود که یک نمونه در مسجد ارک در پاسخ به اسدالله علم که گفته بود چرخ زمان به عقب برنمی‌گردد و از بالای منبر شعار داد: «آری! چرخ زمان به عقب برنمی‌گردد و آری! مشروطه هم به استبداد برنمی‌گردد!»
 
□همکاری ایشان با گروههای مبارز از جمله مؤتلفه اسلامی به چه صورت بود؟
البته همکاری مرحوم فلسفی با روحانیت و حوزه‌های علمیه و مراجع تقلید، به‌ویژه حضرت امام بود و خود عضو برجسته جامعه گسترده وعاظ بود و ارتباط چندانی با مؤتلفه اسلامی نداشتند. ارتباط ایشان بیشتر با بدنه جامعه اهل ایمان که ندای مراجع و استنصار حضرت امام را لبیک گفته و همه جا حاضر بودند، برقرار بود، اما بعدها برادران مؤتلفه با همین عنوان با ایشان تماس داشتند و بعد از انقلاب هم ارتباط ما با ایشان تا پایان عمر شریف‌شان همچنان برقرار بود.
 
□چرا برخی تشکلها قبل از انقلاب و پس از آن مانند جبهه ملی و نهضت آزادی با مرحوم فلسفی عداوت می‌کردند و هنوز هم بعضی از افراد وابسته به آنها به‌شدت علیه ایشان سمپاشی می‌کنند؟
علت سمپاشی برخی تشکلهای سیاسی مانند حزب توده و نیز دیگر تشکلهای چپ‌نمای آن روزها و همچنین جبهه ملی و نهضت آزادی با ایشان این است که در سال آخر حکومت دکتر مصدق، موضع‌گیری علیه نیروهای مذهبی و مرحوم آیت‌الله کاشانی رفته‌رفته شدیدتر شد.این مقابله به حوزه‌های علمیه و منابر هم کشیده شد و تذکرات مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی هم مؤثر نیفتاد. بخش مهمی از وعاظ در منابر به انتقاد از روشهای ضد حوزه‌ها و ضد روحانیت جبهه ملی و دکتر مصدق پرداختند که مرحوم فلسفی نیز در همین راستا مواضع صریح مرجعیت و حوزه علمیه قم را بیان و تبلیغ می‌کرد و پس از کودتای 28 مرداد هم، با موضع آیت‌الله‌العظمی بروجردی هماهنگ بود و طبعاً رو در روی موضع‌گیریهای افراطی چپیها و ملی‌گرایان تندرو قرار می‌گرفت.
ایشان به این گروهها که نوعاً بی‌اعتنا به دین و اعتقادات مذهبی مردم بودند، نگرشی انتقادی داشت و در مواردی نیز در قبل و بعد از انقلاب به مواجهه با آنان پرداخت و افشای‌شان کرد. بنابراین طبیعی است آنها به سمپاشی علیه ایشان بپردازند و سعی در تخریب شخصیت ایشان کنند. مرحوم فلسفی در طول عمر منبر خود کوشید نقش سخنگوی مرجع تقلید زمان را ایفا کند و حتی علت مبارزه بهاییها در داخل و هم در خارج با مرحوم فلسفی هم همین است که ایشان اعلامیه مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی را علیه بهاییت روی منبر خواند و در بیان آن بحثهای بسیار جدی مطرح کرد.
 
□با توجه به اینکه حضرتعالی آخرین ملاقات‌کننده آقای فلسفی بودید، در صورت امکان خاطره آن دیدار و مطالب مطرح شده در آن را بیان بفرمایید.
باید اذعان کنم این لطف خدا بود که انسان عاقبت به خیری را در نیم ساعت آخر عمرش هوشیار، مصمم، معتقد و شاداب ببینم که به‌طور خلاصه به نکات مطرح شده در جریان واپسین دیدار اشاره می‌کنم:
اول، با حافظه قراء خود در باره دوران آشنایی خویش با این حقیر سخن گفتند و با یادآوری وضعیت آن روز بنده،وظیفه سنگین و خطیر امروزم را متذکر شدند.
دوم، موضع خود را در باره نظام، رهبری و ولایت به صورت شفاف بیان کرد و آن‌چنان راجع به تأیید مقام ولایت اصرار ورزید که نشان می‌داد بر این باور است که تأیید ایشان نه‌تنها برای دنیا، بلکه برای آخرتش هم ضرورت دارد.
سوم، اصرار بر تقویت نماز جمعه‌ها داشت و درخواست وصیت‌گونه‌ای کرد که در هر شهری که می‌خواهند برای ایشان مجلس ختم برگزار کنند، یک ساعت قبل از خطبه‌های نماز جمعه باشد و اول نیم ساعت قرآن بخوانند و سپس نیم ساعت هم معارف و توسل باشد.
چهارم، توصیه توجه به زندگی محرومان و تأیید خدمت در کمیته امداد امام خمینی(ره) و نیز تسریع در برپایی عروسیها برای فرزندان خانواده‌های محروم، از جمله نکات مورد تأکید ایشان در آن دیدار بود. سفارش اکیدی برای حفظ حرمت، آبرو، تشویق، خودکفا کردن و سرپرستی شایسته از خانواده‌های بی‌سرپرست، به‌خصوص ایتام کردند.لازم به توضیح است در عروسیهای دسته‌جمعی کمیته امداد هر گاه که دعوت می‌شدند و حالشان مساعد بود شرکت می‌کردند، تذکرات، سفارشها و تشویقهایی هم می‌کردند.
پنجم، لزوم توجه به زندگی مبلغین دینی و مداحان در شرایط پیری و ضعف و ناتوانی و خانواده‌های آنها پس از فقدان آنها و سفارش کمک به مؤسسه باقیات‌الصالحات که چندی پیش تأسیس شده است و نیز ذکر خیر جدی و تشکر از جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای غیوری که چنین مؤسسه‌ای را بنیان‌گذاری کرده‌اند و... موضوعات چندی دیگر نیز مطرح شدند که مجال اشاره بدان نیست. رحمه الله علیه و حشر الله مع امیرالبیان(ع).               
https://iichs.ir/vdcc.pq1a2bqisla82.html
iichs.ir/vdcc.pq1a2bqisla82.html
نام شما
آدرس ايميل شما