سخنرانیهای ضد رژیم در مسجد گوهرشاد و افشاگری در زمینه فعالیتهای فساد آور نظام همچون واردات مشروبات الکلی و دایر کردن مراکز فساد در آذر سال 1342، سبب شد رژیم طرح خدمت سربازی اجباری این روحانی مجاهد را طرحریزی کند.
در میان جریانهای مبارزاتی که در به نتیجه رسیدن انقلاب اسلامی نقش ایفا کردند، جریان متکی به مذهب و مردم، خون اصلی در رگهای این انقلاب بود. مرحوم شیخ احمد کافی هر دوی این مولفه را در مبارزه خود با رژیم طاغوت به همراه داشت. در واقع بذر جریان مبارزاتی ایشان، به ویژه سخرانیهای ایام محرم، در ذهن عامه مردم از هر طبقهای کشت میشد و به جریان خاصی محدود نبود. منبر و روضه بلندگوی تبلیغاتی وی در مبارزه با رژیم پهلوی بود. به حق باید او را مرد منبرهای آتشین دانست. این خطیب اصالتاً یزدی، به سال 1315 در مشهد متولد شد. تعلیمات دینی را در نجف و سپس در قم نزد اساتید مشهوری همچون آیتالله مدنی، شهید محراب و آیتالله راستی کاشانی سپری کرد.
شیخ احمد کافی هم در زمینه مذهب و هم در زمینه مبارزات سیاسی فعال بود. تاسیس مراکز مذهبی متعدد از جمله ساخت تعدادی مهدیه، ساخت درمانگاه، ایجاد قرض الحسنه و کمک به خانواده های نیازمند از خدمات این روحانی مبارز بود. وی در سال 1347 با کمکهای مردمی مهدیه تهران را تاسیس کرد.1 در واقع رژیم پهلوی چنین اقداماتی از سوی کافی را کمک به مخالفین رژیم قلمداد میکرد که در نتیجه به دستگیری وی منجر میشد. اگرچه بعد مذهبی، وجهه مبارزه این روحانی را تحت الشعاع خود قرار داده بود، اما او در این سبک از مبارزه خود نیز به کرات به زندان و تبعید فرستاده شد. در واقع مولفههای فرهنگ و مذهب در تاکتیک مبارزاتی این روحانی جایگاه برجستهای دارد. برجستگی همین دو مولفه سبب شده برخی فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی مرحوم کافی را نادیده بگیرند. در حالی که روایت اسناد ساواک مهر تاییدی بر مبارزات ایشان با رژیم حاکم و حمایت از امام خمینی (ره) میباشد.
مبارزات و فعالیتهای مرحوم کافی با رژیم پهلوی
شیخ احمد کافی از جمله مبارزینی بود که در راه سقوط رژیم پهلوی بدون تقیه فعالیت کرد اما عمر او کوتاهتر از آن بود که به ثمر نشستن انقلاب اسلامی را درک کند. با این حال همه رنج و محنتهای انقلابیون همچون زندان و تبعید را در کارنامه مبارزاتی خود داشت. به روایت اسناد ساواک نخستین فعالیت ثبت شده شیخ احمد کافی در 14 اسفند 1341 در جریان مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که در خانه آیتالله العظمی سیدحسن قمی در مشهد، در مخالفت با این لایحه سخنرانی کرد. این اولین فعالیت مصادف با اولین بازداشت و زندان این مبارز سیاسی نیز شد.2 استبداد شاه، مرحوم کافی را در عمق بخشیدن به مبارزه خود سرسختتر کرد و این بار نوک پیکان حملات وی در ضدیت با رژیم به سوی شاه بود. همزمان با حمله عاملین شاه به مدرسه فیضیه قم در دوم فروردین 1342، کافی دوباره در منزل آیت الله قمی بر منبر رفت و این بار شخص شاه را مورد حمله قرار داد که «تو چرا ای پادشاه اختیار خودت را به دست اجنبی دادهای، یعنی به دست آمریکاییها». دیری نگذشت که کمیسیون امنیت استان حکم بازداشت این خطیب را صادر کرد و چنین شد که کافی مدتی به زندگی مخفیانه روی آورد.3
مرحوم کافی از حامیان اصلی امام خمینی (ره) در مبارزه با رژیم حاکم بود. بنا به گفته های محسن کافی، فرزند آن مرحوم، نامههایی از نجف از سوی امام (ره) برای ایشان فرستاده میشد که این نامهها در کتاب "یاران امام" آورده شده است. وی در جریان دستگیری و بازداشت امام خمینی در سال 1342 به شدت فعال بود و در موارد متعددی در اقامتگاه آیتالله میلانی در تهران، از جمله در 20 تیر همان سال در اعتراض به این اقدام رژیم سخنرانی کرد. مرحوم کافی به همراه جمعی از منبریهای خراسان اعلامیهای در حمایت از امام خمینی (ره) منتشر کرد. همچنین در یکی از سخنرانیهای خود امام خمینی را بزرگ مرجع شیعه، افتخار اسلام و اهلیت و مایه افتخار روحانیت معرفی کرد. وی همچنین همسو با امام در مخالفت با انتخابات فرمایشی مجلس سخنانی ایراد کرد که «عده ای به خاطر یک نهار و مبلغی پول به پای صندوق میروند و سرنوشت و ایمان خود را از دست میدهند. بدانید خدا در همه حال ناظر اعمال ما است. این عده نه اجر دنیوی دارند و نه اجر اخروی.»4
سخنرانیهای ضد رژیم در مسجد گوهرشاد و افشاگری در زمینه فعالیتهای فساد آور نظام همچون واردات مشروبات الکلی و دایر کردن مراکز فساد در آذر سال 1342، سبب شد رژیم طرح خدمت سربازی اجباری این روحانی مجاهد را طرحریزی کند. حمایت وی از امام خمینی (ره) در سخنرانی وی در مسجد قندی در خانی آباد در بهمن سال 1342 زمینه بازداشت مجدد وی را توسط ساواک فراهم کرد. کافی در بازجوییهای خود با صراحت اعلام کرد که منظورش از کسانی که گرفتار شدهاند، حضرت آیت الله خمینی و افراد دیگری که اطلاع ندارم است. وی یک سال بعد در سخنرانی دیگری شاه را به فرعون تشبیه کرد و با معرفی امام خمینی (ره) به عنوان نایب امام زمان (عج) و اظهار خشنودی از ترور حسنعلی منصور زمینه بازداشت مجدد و شش ماه زندان خود را فراهم کرد. ساواک وی را متهم به عضویت در گروه شهید بخارایی کرد. سرانجام زمینه تبعید سه ساله وی به ایلام در سال 1354فراهم شد. این تبعید نتیجه شکایت نماینده یهودیان در مجلس شورای ملی از مرحوم کافی در ارتباط با سخنرانیهای ضد صهیونیستی این واعظ بود. مرحوم کافی همسو با بنیانگذار انقلاب مخالف سرسخت اسرائیل بود. اگرچه این تبعید منشا خدمات این روحانی مبارز در ایلام شد.5
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد کافی خراسانی
مرحوم کافی همسو با امام در مخالفت با انتخابات فرمایشی مجلس سخنانی ایراد کرد که «عده ای به خاطر یک نهار و مبلغی پول به پای صندوق میروند و سرنوشت و ایمان خود را از دست میدهند. بدانید خدا در همه حال ناظر اعمال ما است. این عده نه اجر دنیوی دارند و نه اجر اخروی.»
مرحوم کافی در مبارزه با نظام حاکم سه مولفه مذهب، فرهنگ و سیاست را همسو با هم و در راستای افشاگریها ضد رژیم به ویژه در مباحث اجتماعی و جامعه آن روز را دنبال میکرد. ویژگی دوم این مبارزات تمرکز بر طبقات پایین جامعه بود که وضع زندگی مقبولی نداشتند و جز اقشار ناراضی جامعه آن روز بودند. سومین ویژگی و تاکتیک مبارزاتی ایشان در حمایت علنی از رهبران اصلی نهضت و به ویژه امام (ره) بود.
شیخ احمد کافی: مرگ یا قتل
رژیم برای مقابله با مرحوم کافی از حربههای مختلفی همچون بازداشت، خدمت سربازی و تبعید سود جست. مرگهای از پیش طراحی شده یکی ار حربه های ساواک در مقابله با مخالفین رژیم بود. گویی مرحوم کافی نیز به همین حربه از سد راه رژیم برداشته شد. تصادف او در جاده قوچان به مشهد به زندگی این دنیایی شیخ احمد در 30 تیر 1357 و در سن 42 سالگی پایان داد. خانواده کافی، تصادف را ساختگی از سوی رژیم شاه میدانستند. در واقع زمینه مسافرت شیخ احمد کافی به مشهد فرمان امام(ره) بود که فرمودند در اعتراض به رژیم شاه جشن نیمه شعبان برگزار نشود. ساواک نیز شیخ احمد را وادار به ترک تهران کرد، مشروط بر اینکه مقصد خود را اعلام کند. راننده جدید ایشان که ظاهرا از عناصر ساواک بوده است در تصادف ساختگی با کامیون ارتش زمینه فوت این روحانی را پدید آورد. بعدها نیز ساواک اعتراف کرد که تصادف مرحوم کافی ساختگی و به دستور شاه بوده است. انتقال وی به بیمارستان ارتش و انتقال دیگر زخمیها به بیمارستان عادی شایبه دست داشتن رژیم در قتل ایشان را بیشتر قوت بخشید.6 سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان جسم بی جان او در خواجه ربیع مشهد آرام گرفت.
فرجام سخن
به نظر می رسد شیخ احمد کافی در بین مخالفین رژیم شاه، بیش از دیگران در مبارزه رویکردی عامه پسند و برآمده از اعتقادات روزمره مردم را پیشه کرد. تعامل با طبقات متوسط رو به پایین در این راستا بود. صحبت به زبان عامه مردم، مرحوم کافی را مورد قبول بخش بزرگی از جامعه آن روز قرار داده بود. این رویه ناشی از اخلاص این روحانی و خلاقیت و سبک وی در اداره منبر وعظ بود. این وضعیت عملا فضایی را بر علیه حکومت ایجاد کرد و موجی از تنفر نزد مردم از رژیم پهلوی پدید آورد و در عین حال بر محبوبیت مرحوم کافی افزود. با این حال هنوز هم سخنرانیهای این روحانی مجاهد در نزد عموم مردم زبانزد است.
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد کافی پس از دستگیری درخرداد1342
پی نوشت:
1. مهدی کافی، کافی از کلام کافی، قم، انتشارات اسوه، 1389، ص 12.
2. علیرضا میمونه، شرحی بر زندگی کافی: شهید نیمه شعبان، بیجا، نشر شاهنده، 1387، ص 34.
3. محمدرضا معادیخواه، زندگینامه عاشق دلباخته امام زمان (عج) شیخ احمد کافی، قم، طلیعه نور، 1379، ص 51.
4. محسن کافی، ناگفته هایی از مرحوم حاج شیخ احمد کافی از زبان شیخ محسن کافی، سایت شیعه نیوز
http://www.shia-news.com/fa/news/40070.
5. مهدی کافی، واعظ ماندگار حاج شیخ احمد کافی، تهران، سبحان، 1388، ص 25.
6. مهدی کافی، همان، ص 112. https://iichs.ir/vdcc.0q1a2bqopla82.html