امام خمینی بر اساس شناخت خود معتقد بودند که بدنه ارتش از جنس مردم تشکیل شده است و نمیتواند به جدایی خود با مردم ادامه دهد و طبق قاعده«کل یرجع الی اصله» ارتش نیز به مردم خواهد پیوست و حکومت نظامی به واسطه استمرار مبارزه مردم خواهد شکست.
ارتش از ارکان ضروری هر کشور و ملتی است و هدف تشکیل آن در نظامهای مشروع، دفاع از تمامیت ارضی و مرزها کشور میباشد. اما از آنجا که حکومتها فاقد مشروعیت همواره خود را از ناحیه مردم در معرض سرنگونی میبینند، با توسل به ارتش و ابزارهای سرکوبگر آن، تکیهگاهی برای امنیت خود میسازند. محمدرضا شاه نیز از این قاعده مستثنا نبود. محمدرضا شاه که در سالهای 1332-1331 پی به ضعف و عدم وجود پایگاه خود در میان مردم برده بود، تمام تلاش خود را به کار برد تا ارتشی حافظ تاج و تخت بسازد. بدین ترتیب او از همان آغازین روزهای پس از کودتای 1332، تمام تلاش خود را به کار برد تا بر ارتش مسلط شود و آن را به ابزاری در خدمت اهداف شخصی خود تبدیل کند. اوج استفاده رژیم از نیروی سرکوبگر ارتش در برابر مردم، بر میگشت به زمان بازگشت امام خمینی به کشور و تشکیل دولت موقت، در چنین شرایطی حکومت پهلوی به این نتیجه رسید که تنها نقطه اتکای آنها، ایجاد حکومت نظامی و به واسطه آن دست زدن به یک کودتای جدید است. در چنین شرایطی موضوع قابل بررسی در این نوشتار این است که امام خمینی چگونه توانست در آخرین روزهای شکست پهلوی در سال 57، از کودتا دوباره ارتش جلوگیری کند و حکومت نظامی ارتش را درهم بشکند؟
ارتش پس از کودتای 1332
ارتش پس از کودتای مرداد 1332 به رکن اصلی نظام پهلوی تبدیل شد، به گونهای که سرکوب به واسطه ارتش، شکل اصلی تضمین کنترل سیاسی دولت بود، و ایران از جمله حکومتهایی در آسیا و آفریقا شناخته میشد که حکومتش متکی بر ارتش بوده است1، به همین علت ارتش از حافظان اصلی رژیم محمدرضا شاه بود و شعار اصلی تمامی نیروهای ارتش «خدا، شاه، میهن» بود. این شعار هر روزه در سرتاسر کشور در سربازخانهها تکرار میشد.2 شاه با تکیه بر همین ایدئولوژی و سوءاستفاده از نیروی سرکوبگر ارتش، که میبایست در راستای حفاظت از مرزها مورد استفاده قرار میگرفت، توانست ابتدا در سال 1342 قیام مردمی 15 خرداد را سرکوب کند و در ادامه، ارتش را به دانشگاه بکشد و دانشجویان معترض را سرکوب کند. همچنین در سال 1345 نیروهای زبده ارتش را به مدرسه فیضیه قم اعزام نمود تا طلاب را سرکوب کند و سرانجام در سال 1357 با تشکیل حکومت نظامی، قصد داشت ارتش را روبه روی مردم قرار دهد و از پیروزی انقلاب 57 جلوگیری نماید. اما در این زمان امام خمینی به خوبی ماهیت ارتش را شناخته بود و به نقاط ضعف و قوت آن آگاهی یافته بود. ایشان برای در هم شکستن حکومت نظامی ارتش و عدم موفقیت در سرکوب نهضت و کودتا، پیامها متعددی را با مضامین متفاوت ارسال میکردند. روشهایی که امام برای خنثیسازی در مورد ارتش به کار بردند به این شرح است:
به گزارش ارتشبد قره باغی: «فتوای آقای خمینی درباره فرار نظامیان از سربازخانهها، سبب ازدیاد روز افزون فرار پرسنل نیروها مسلح شاهنشاهی به خصوص پرسنل وظیفه گردید. آثار نامطلوب این وضعیت به حدی بود که قدرت مقاومت نیروهای مسلح را از آنها سلب کرد.»
1) تشویق مردم به نترسیدن از ارتش و استمرار مبارزه
امام خمینی بر اساس شناخت خود معتقد بودند که بدنهی ارتش از جنس مردم تشکیل شده است و نمیتواند به جدایی خود با مردم ادامه دهد و طبق قاعدهی «کل یرجع الی اصله» ارتش نیز به مردم خواهد پیوست3 و حکومت نظامی به واسطه استمرار مبارزه مردم خواهد شکست. به تعبیر امام «نیروهای نظامی از همین مردم هستند و ما امیدواریم که آنها هر چه زودتر به صفوف مبارزهملت بپیوندند». امام خمینی معتقد بودند که ممکن است ارتش در مقابل بیگانگان یا یک گروه شورشی ایستادگی کند؛ ولی هیچ ارتشی نمیتواند تا مدت زیادی دست به هموطن کشی بزند؛ زیرا ارتشیان «قبل از هر چیز ایرانی هستند و به هنگام زد و خورد، رویاروی آنان ایرانیهای دیگر قرار دارند و این وضعیت نمیتواند ادامه یابد»4 از طرف دیگر امام معتقد بودکه حرکت تودههای عظیم ملت، آن قدر کشش دارد که بتواند ارتشیان را به واکنش مثبت وادار کند و حکومت نظامی را بشکند؛ به عبارتی دیگر «ملت به واسطه همبستگی که با هم دارند، قدرتی دارند که ارتش را جذب میکنند»5. بدین ترتیب امام اعتقاد داشت به واسطه همجنس بودن ارتش و ملت، با استمرار مبارزه و در صحنه نبرد حاضر بودن مردم، ارتش نمیتواند جلوی مردم ایستادگی کند و در حکومت نظامی، طولانی مدت به آنها شلیک کند.
2) نافرمانی از فرماندهان
روح ارتش، نظام فرمانبری و فرماندهی است. اگر این نظم برهم بخورد، ارتشیان به دانههای بیشیرازهای تبدیل میشوند که هرکدام به سویی پراکنده خواهند شد. امام خمینی با شناخت از ماهیت ارتش با ارسال پیامهایی قصد داشت ارتشیان را به نافرمانی و تمرد از دستورات فرماندهی فرا خواند6. به عنوان مثال با ارسال چنین پیامهایی ارتشیان را دعوت به نافرمانی کردند: «اطاعت از فرماندههان خود نکنید» و «باید به حکم خداوند از فرمان ستمگران که شما را به قتل و ظلم امر میکنند سرپیچی کنید و با کشتار برادران خود جهنم دنیا و آخرت را برای خود نخرید و نالهی مادران و پدران داغدار و جوان از دست را با گوش دل بشنوید»7. «با تحیت و سلام بگویید ایران کشور شماست و ملت ایران ملت شماست، به ملت بپیوندید... همتی دلاورانه کنید و زنجیرهای اسارت را پاره کنید و مجال به این خائن به اسلام ندهید»8. بدین ترتیب اینگونه شیرازه ارتش از هم پاشید تا ارتش دیگر توان کودتا و یا حکومت نظامی و ایستادن در برابر نهضت انقلابی را نداشته باشد.
3) فرار از سربازخانهها
همچنین امام مطلع بود که مهمترین رکن و بیشترین تعداد ارتشیان را سربازان تشکیل میهند. به همین جهت برای سربازان پیشنهاد فرار از سربازخانهها را مطرح کردند، زیرا فرار آنها نسبت به سایر عناصر ارتش راحتتر بود. آنها فارغ از مسئولیتهای زن و فرزند بودند و میتوانستند به راحتی متواری شوند و از دست نیروهای رژیم برای مجازات در امان بمانند. «من از سربازان سراسر کشور خواستارم که از سربازخانهها فرار کنند»9. به گزارش ارتشبد قره باغی: «فتوای آقای خمینی درباره فرار نظامیان از سربازخانهها، سبب ازدیاد روز افزون فرار پرسنل نیروها مسلح شاهنشاهی به خصوص پرسنل وظیفه گردید. آثار نامطلوب این وضعیت به حدی بود که قدرت مقاومت نیروهای مسلح را از آنها سلب کرد.»10 بدین ترتیب امام با تشویق سربازان به فرار، یکی از ارکان اصلی ارتش را برای حکومت نظامی و یا کودتا، از کار انداخت و به شدت ارتش را تحت فشار قرار داد.
4) بیاعتنایی به حکومت نظامی
در صبح روز 21 بهمن فرمانداری نظامی با صدور اطلاعیهای، اعلام حکومت نظامی و منع رفت و آمد را داد. به دنبال انتشار این اطلاعیه حکومت نظامی از رادیو، در همه جا شایعه کودتا منتشر شد. در اینجا نکته مهم این بود که مردم باید چه بکنند؟ در این ارتباط امام خمینی برای خنثی سازی احتمال کودتا، تصمیمی دایر بر شکستن حکومت نظامی گرفتند. در این راستا ایشان در پیامی فرمودند: «اعلامیه امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند. برادران و خواهران عزیزم! هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی حق پیروز است.»11 این پیام بلافاصله توسط اتومبیلهای مجهز به بلندگو در سطح شهر تهران اعلام شد. به دنبال انتشار آن، مردم به سرعت از خانهها بیرون ریختند و در سرتاسر تهران دست به تظاهرات زدند. این اقدام بسیار مهم آخرین ضربهای بود که تمام نقشههای کودتا و حکومت نظامی توسط رژیم را نقش بر آب کرد و اتکای رژیم به کمک و استفاده از نیروی سرکوبگر ارتش را ساقط کرد. بدون شک این تصمیم مبنی بر باقی ماندن در خیابانها و شکستن حکومت نظامی از تصمیمات سرنوشت ساز و قاطعی بود که سرعت فروپاشی رژیم پهلوی را شدت بخشید.
فرجام
امام خمینی با شناخت دقیق از نقاط قوت و ضعف ارتش، با ارسال پیامهای پیدر پی و مناسب، مردم را تشویق به مبارزه با رژیم و نترسیدن از برادران نظامی خود، همچنین فرماندهان عالیرتبه را مایوس و بیتفاوت و افسران و درجهداران را جذب و سربازان را از سربازخانهها متواری ساخت. تا جایی که نظارت و اعمال قدرت در ارتش را از رژیم شاه سلب کرد. این سیر حوادث به وجود آمده تا حدی بود که در انتها هر نوع ابتکار عملی را از نخست وزیر وقت و فرماندههان ارتش سلب کرد و فرماندههان ارتش به این نتیجه رسیدند که باید اعلام بیطرفی کنند.
شماره آرشیو: 914-8ع
پی نوشت:
1.فرد هالیدی، ایران، دیکتاتوری و توسعه، ترجمه محسن یلفانی و علی طلوع، تهران، نشر علم، 1358، ص 70.
2.رابرت گراهام، ایران سراب قدرت، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، نشر کتاب، 1358، ص 214.
3.روح الله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 148.
4.صحیفه امام، جلد 4، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379، ص 4.
5.صحیفه امام، جلد 4، همان، ص 502.
6.روح الله حسینیان، همان، ص 158.
7.صحیفه امام، جلد 3، همان، ص 442.
8.صحیفه امام، جلد 4، همان، ص 156.
9.صحیفه امام، جلد 5، همان، ص 153.
10.عباس قره باغی، اعترافات ژنرال، تهران، نشر نی، 1365، ص 79.
11.صحیفه امام، جلد 6، همان، ص 121-122. https://iichs.ir/vdcc.mq1a2bqoila82.html