خلع قاجاریه و آغاز سلطنت پهلوی؛

رضاخان چگونه رضاشاه شد؟

تقلب در انتخابات مجلس پنجم و ممانعت از ورود اشخاص مخالف و منتقد به مجلس نیز از دیگر دلایل اساسی این واقعه بوده و باعث شد تا مخالفین این مسئله در مجلس پنجم بسیار اندک بوده و فعالیتهای این عده اندک نیز توام با موفقیت نباشد.
رضاخان چگونه رضاشاه شد؟
 
اواخر حکومت قاجار با بی‌نظمی و هرج و مرج در کشور همراه بود و این مسئله به رضاخان میرپنج این فرصت را داد تا با همراهی انگلستان و برخی نیروهای داخلی، تهران را تصرف کرده و به‌تدریج تمامی قدرت سیاسی در ایران را به قبضه خود درآورد. وی در مدت چهار سال اوضاع مملکت را از بی‌نظمی و هرج و مرج خارج کرد و به شدت با هرگونه مخالفی برخورد کرده و برخی نیروهای گریز از مرکز  و همچنین جنبشها را سرکوب نمود. رضاخان پس از تصرف تهران و بعد از مدتی وزیر جنگ و نخست وزیر شد، اما این مناصب طبع قدرت طلبی وی را ارضاء نکرده و به دنبال کسب سریر سلطنت برآمد.
 
حمایت انگلستان، اقدامات وی برای بازگرداندن نظم و امنیت به جامعه تشنه امنیت و ثبات آن زمان ایران و سرکوب مخالفین باعث شد تا وی بتواند به هدف خود نائل شده و سلطنت قاجار را از بین برده و ایران را وارد دوران سلطنت خاندان پهلوی نماید. در این مقاله در پی بررسی این وقایع بوده و تلاش خواهیم کرد تا به کم و کیف این تحولات مهم تاریخی در دوران معاصر ایران بپردازیم.
 
 مجلس پنجم و خلع قاجاریه
اقدامات رضاخان در ایجاد امنیت و ثبات در کشور و تبلیغات اطرافیان و طرفداران وی در روزنامه‌ها و محافل عمومی باعث شد تا نامه‌ها و تلگرافهایی از برخی استانها و شهرستانها برای تغییر سلطنت قاجار به مرکز ارسال گردد. در این میان تبلیغات رضاخان و اطرافیان وی در زیاد و مهم جلوه دادن این نامه‌ها بی‌تاثیر نبوده است و هر روز روزنامه‌های کثیرالانتشار آن زمان مقالات و مطالب بسیاری در مدح رضاشاه و نکوهش خاندان قاجار منتشر می کردند. به همین دلیل مجلس پنجم در تاریخ هفتم آبان ماه تشکیل جلسه داد و موضوع نامه‌های دریافتی از استانها و شهرستانها در باب انقراض قاجاریه و حمایت از رضاخان را مورد بررسی قرار داد.
 
در این باب افرادی نظیر داور، تیمورتاش و تدین تلاش بسیاری برای قانع کردن نمایندگان به تغییر سلطنت و طرفداری از رضاشاه انجام دادند، که در مقابل آنها افرادی نظیر شهید مدرس، ملک‌الشعرای بهار و دکتر محمد مصدق و سیدحسن تقی‌زاده به مخالفت با آنها پرداختند. دکتر محمد مصدق در این باب نطق مفصلی انجام داد و گفت: «رضاخان پهلوی نخست‌وزیر و فرمانده‌ کل فوق‌العاده‌ای است، اما دادن هرگونه مقام اضافی، او را به فردی خطرناک برای قانون اساسی عزیزمان تبدیل می‌کند.» 1
 
اما تلاشهای اقلیت مخالفین تغییر سلطنت راه به جایی نبرد و طرفداران رضاخان موفق به تصویب طرحهای خود در مجلس شدند. بدین ترتیب مخالفین صحن مجلس را ترک کردند و از جمع 85 نماینده حاضر در صحن، 80 نفر به تغییر سلطنت رای مثبت دادند.2 پس از خروج نمایندگان مخالف که به علت تعداد اندکشان، دیگر امیدی به موفقیت تلاشهایشان نداشتند، ماده واحده‌ای به تصویب نمایندگان رسید که در آن اینگونه قید شده بود:«مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ایران، انقراض سلسله‌ی قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه‌ی مملکتی به شخص رضاخان پهلوی واگذار می‌نماید، تعیین حکومت قطعی موکول به نظر مجلس موسسان است که برای تغییر مواد 36، 37، 38 و 40 متمم قانون اساسی تشکیل می‌شود.»3
 
بدون تردید موفقیت رضاخان و اطرافیانش و ناکامی مخالفین در مسئله تغییر سلطنت به عواملی متعددی مرتبط بود. موفقیتهای رضاخان برای ایجاد ثبات و امنیت در کشور و حمایتهای انگلستان و سرکوب مخالفین توسط وی از مهمترین دلایل این مسئله بود. تقلب در انتخابات مجلس پنجم و ممانعت از ورود اشخاص مخالف و منتقد به مجلس نیز از دیگر دلایل اساسی این واقعه بوده و باعث شد تا مخالفین این مسئله در مجلس پنجم بسیار اندک بوده و فعالیتهای این عده اندک نیز توام با موفقیت نباشد.
 
این مجلس که از 22 بهمن 1302 شمسی آغاز به کار کرد، به دلیل اهمیتی که در تعیین آینده سیاسی ایران داشت، توجه سیاستمداران و مخصوصا رضاخان و اطرافیانش را به خود جلب کرد. در مقابل، آزادیخواهان و مشروطه‌طلبان نیز تلاش بسیاری کردند تا با کسب کرسیهای بیشتری در این مجلس، نگذارند سرنوشت مشروطه و تلاشهای مشروطه خواهان ایرانی به بیراهه کشیده شود. اما سرنوشت این مجلس نیز همانند مجلس چهارم مشروطه به سمت بی‌قانونی و تقلب کشیده شد. در این زمان تمامی مسائل مربوط به انتخابات(همانند سایر مسائل مملکت) در دستان رضاخان پهلوی قرار گرفت و او نیز به شکل دلخواه آن را به سرانجام رساند. در واقع شخص رضاخان و اطرافیان وی پس از تسخیر تهران سعی در کسب اکثریت کرسیهای مجلس داشتند. بنابراین انتخابات تهران با نظارت رضاخان و نیروهای تحت امر وی انجام گرفت و انتخابات شهرستانها نیز تحت نظارت مقامات محلی و نیروهای قشون رضاخان انجام شد و در نتیجه اکثریت نمایندگان از طرفداران جدی سردار سپه بودند.4
 
پیرنیا به‌عنوان یک شخصیت طرفدار نظام قاجار و سیاستمداری مستقل شناخته می‌شد، اما تدین طرفدار سرسخت رضاخان بود و پس از استعفای اجباری پیرنیا اداره مجلس را به عهده گرفت و نقش برجسته‌ای در انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی بر عهده داشت.
 
نهایتاً برآیند این انتخابات نیز مجلسی با اکثریت طرفداران رضاخان و با اقلیتی از شخصیتهای مذهبی و ملی نظیر شهید مدرس، مشیرالدوله، مستوفی الممالک، تقی زاده، دکتر محمد مصدق، حسین علاء، سیدمحمدرضا مساوات و میرزا حسین خان موتمن الملک پیرنیا شد. هر چند بخش زیادی از این نمایندگان گروه اقلیت وجیه‌المله بوده و از احترام و نفوذ بسیاری در تحولات سیاسی ایران برخوردار بودند5 و علی رغم تعداد اندکشان توانسته‌اند در مقابل برخی سیاستهای رضاخان نظیر مسئله جمهوری خواهی بایستند، اما نهایتاً تعداد اندک آنها و فضایی که رضاخان و طرفداران وی در کشور ایجاد کرده بودند-  یعنی فضای رعب و وحشت و تبلیغ موفقیتهای رضاخان در بازگرداندن امنیت و ثبات به کشور از طریق مطبوعات- باعث شد تا اقدامات این عده نتواند تاثیری در تحولات کلان و آتی ایران داشته باشد و رضاخان و طرفدارانش موفق شدند نقشه‌های خود را بوسیله مجلس پنجم و مجلس موسسان که بعداً تشکیل گردید، به سرانجام برسانند.
 
یکی دیگر از دلایلی که باعث شد تا طرفداران رضاخان بتوانند مجلس را در دست گرفته و از آن برای پیشبرد اهدافشان استفاده کنند، تغییر ریاست مجلس و جایگزینی سید محمد تدین(ظاهراً نایب رئیس، اما تقریبا همه کاره مجلس) به جای موتمن‌الملک پیرنیا(رئیس پیشین) بود. پیرنیا به‌عنوان یک شخصیت طرفدار نظام قاجار و سیاستمداری مستقل شناخته می‌شد، اما تدین طرفدار سرسخت رضاخان بود و پس از استعفای اجباری پیرنیا اداره مجلس را به عهده گرفت و نقش برجسته‌ای در انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی بر عهده داشت.6
 
یک دلیل دیگر ناکامی اقلیت برای جلوگیری از انتقال سلطنت، به اختلافات درونی این جناح بر می‌گشت. این اختلافات نهایتا باعث شد تا عده‌ای از شهید مدرس جدا شده و فراکسیونی به نام «اتفاق» را تشکیل دهند. برخی از اعضای اقلیت مجلس نهایتاً توسط تدین جذب شده و جزء طرفدارن رضاخان گردیدند. تقی‌زاده که خود مخالف انتقال قدرت از قاجار به پهلوی بود، موضوع کاهش تعداد مخالفین رضاخان در مجلس را اینگونه بیان کرده است: «مخالفین جدی این کار منحصر به پنج شش نفر شده بود که عبارت بودند از مستوفی‌الممالک، مشیرالدوله، میرزاحسین‌خان علاء، مصدق‌السلطنه، من و مدرس. دولت آبادی هم کم و بیش ظاهراً با ما همراهی می‌کرد».7
 
بدین ترتیب رضاخان و طرفداران وی موفق شدند انقراض سلسله قاجار را به تصویب مجلس شورای ملی برسانند. اما آنها برای تکمیل پروژه انتقال سلطنت به خاندان پهلوی یک گام مهم دیگر در پیش داشتند و آن تشکیل مجلس موسسان و انتقال رسمی سلطنت به رضاخان بود. از این رو، داور که با موازین حقوقی و رویه‌های جاری در نقاط مختلف دنیا آشنا بود آیین نامه مجلس موسسان را تهیه کرد و به تصویب مجلس رساند. نهایتا انتخابات مجلس موسسان از اوایل آذرماه 1304 آغاز گردید و تمام تلاش رضاخان و اطرافانش(تدین، داور و ...) این بود تا از ورود مخالفین به این مجلس ممانعت ایجاد کنند.
 
مجلس موسسان و سلطنت پهلوی
در زمان انتخابات مجلس موسسان تمامی افرادی که ممکن بود با تغییر سلطنت و انتقال آن به رضاخان مخالف باشند از حضور در آن حذف شدند و افرادی اجازه ورود به این مجلس را پیدا کردند که کوچکترین مخالفتی با برچیدن سلطنت قاجار و انتقال آن به پهلوی نداشتند. از جمله افراد مهمی که در این مجلس حضور نداشتند عبارتند از آیت‌الله مدرس، دکتر مصدق، مستوفی‌الممالک، مشیرالدوله  و  غیره. در تهران شهربانی مامور انتخاب و چینش افراد بود و خود رضاخان و افرادی نظیر تدین و داور نیز بر این کار نظارت می‌کردند و در شهرستانها نیز روسای قشون که طرفدار رضاخان بودند، به این کار می‌پرداختند. 8
 
بدین ترتیب افرادی وارد مجلس موسسان شدند که کوچکترین مخالفتی با انتقال سلطنت به رضاخان نداشتند. این مسئله هم در تهران و هم در شهرستانها صادق بوده و باعث شده تا مجلس یکدست و باب میل رضاخان، داور، تدین و ... تشکیل گردد و لوازم انتقال سلطنت به رضاشاه را فراهم آورد. 9 بدین ترتیب مجلس موسسان در تاریخ 15 آذرماه 1304 در محل تکیه دولت و با حضور 245 نماینده برگزار گردید و پس از سخنرانی رضاخان به صورت رسمی آغاز گردید. این مجلس پس از چند جلسه نهایتا سه اصل 36 و 37 و 38 متمم قانون اساسی مصوبه‌ بیست و یکم آذرماه 1304 را به جای سه اصل 36 و 37 و 38 سابق متمم قانون اساسی قرار داده و سلطنت را از قاجار به پهلوی(نسل اندر نسل) انتقال داد. رضاشاه نیز در تاریخ 24 آذر 1304 در مجلس موسسان حاضر شد و مراسم تحلیف وی به جا آمد. 10
 
نتیجه گیری
خلع حکومت قاجار و انتقال سلطنت به پهلوی از جمله مهمترین حوادث و تحولات تاریخی معاصر ایران است. این مسئله، که به دنبال ضعف مفرط سیستم قاجار و بی‌نظمیهای عدیده در کشور و به دنبال آن، تصرف تهران به وسیله نیروهای رضاخان میرپنج انجام شد، به دلایل عدیده‌ای انجام گرفت. مهمترین دلایل این مسئله بی‌نظمی و بی‌ثباتیهای عدیده در اواخر حکومت قاجار و موفقیت رضاخان در کاهش آنها و بدست آوردن برخی طرفدارن در بین سیاسیون ایرانی، سرکوب شدید مخالفین، حمایت انگلستان از رضاخان و ... بود.
 
در این بین تقلب در انتخابات مجلس پنجم و مجلس موسسان قانون اساسی و ممانعت از ورود مخالفینی نظیر شهید مدرس و دکتر مصدق و ... به مجلس موسسان نیز این پروسه را تکمیل کرده و باعث موفقیت رضاخان و هوادارانش در خلع قاجاریه و انتقال سلطنت به خاندان پهلوی شد. بدین ترتیب رضاخان میرپنج به رضاشاه پهلوی تغییر یافت.

عده ای  از نمایندگان  مجلس  (دوره  پنجم ) در ملاقات  با رضاخان
شماره آرشیو: 8611-7ع

پی نوشت:
 
1.یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه‌: احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، 1377، چاپ اول، ص 170.
2.یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج4، تهران، انتشارات عطار و فردوس، 1371، ص 386.
3.عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ج3، تهران، انتشارات زوار، 1343، ص 667.
4.مستوفی، همان، ص606.
5.پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران از تاسیس تا انقراض قاجاریه، ج1، ترجمه: محمود رفیعی مهرآبادی، تهران، نشر عطایی، 1373، ص507.
6.دولت آبادی، پیشین، ص136ـ 137.
7.سید حسن تقی زاده، زندگی طوفانی: خاطرات سید حسن تقی زاده، به کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات علمی، 1368، ص199.
8.علیرضا ملایی توانی، مجلس شورای ملی و تحکیم دیکتاتوری رضا شاه، تهران، مرکز اسناد انقالب اسلامی، 1381، ص 203.
9.یونس مروارید، از مشروطه تا جمهوری خواهی نگاهی به ادوار مجالس قانونگذاری، تهران، انتشارات اوحدی، 1377، ص 494.
10.مروارید، همان، ص 520. https://iichs.ir/vdcj.8exfuqey8sfzu.html
iichs.ir/vdcj.8exfuqey8sfzu.html
نام شما
آدرس ايميل شما