تازه قدم به سالهای نوجوانی گذاشته بودم و احساس میکردم باید وظایف شرعی خود را انجام دهم و از مسائل اجتماعی و سیاسی چیزی نمیدانستم که میهمانی به خانه ما آمد که سرنوشتآینده مرا رقم زد. این میهمان تازه وارد که سخت مجذوبم کرده بود و حالات مختلفش، مرا به تحیر وا میداشت.