روزنامه «فاینانشل تایمز» مقاله جالب توجهی دارد که در آن به انتشار نامهای در روزنامه کیهان انگلیسی به قلم «ابراهیم خواجه نوری» اشاره شده، و نوشته که: مضمون این نامه دعوت نویسنده از مردم برای مناظره درباره نقاط ضعف سیستم تک حزبی در ایران است...
سهشنبه 10 مه 1977 [20 اردیبهشت 1356]
روزنامه «فاینانشل تایمز» مقاله جالب توجهی دارد که در آن به انتشار نامهای در روزنامه کیهان انگلیسی به قلم «ابراهیم خواجه نوری» اشاره شده، و نوشته که: مضمون این نامه دعوت نویسنده از مردم برای مناظره درباره نقاط ضعف سیستم تک حزبی در ایران است.
«فاینانشل تایمز» درباره علت چاپ این نامه در روزنامه کیهان نوشته است: «...هنوز نمیتوان در مورد دلیل انتشار چنین نامهای در یک روزنامه ایرانی قضاوت کرد. چون هیچ معلوم نیست که این اقدام نوعی کوشش مقامات ایرانی برای کشاندن جامعه به سوی لیبرالیسم است، یا اینکه واقعاً روشنفکران ناراضی ایرانی در صدد کسب آزادی بیشتر برآمدهاند، و یا شاید هم هردو».
سپس در این مقاله به مسئله حقوق بشر در ایران اشاره شده و راجع به تغییراتی که در دیدگاههای هیئت حاکمه ایران در جهت بهبود «حقوق بشر» صورت گرفت مطالبی آمده است. که بعنوان شاهد مدعا نیز سفرهای اخیر هیئتهای خارجی برای حضور در جلسات محاکمه مخالفان سیاسی و همچنین دیدار هیئت صلیب سرخ از زندانهای ایران را مثال آورده است.
خواندن این مقاله مرا خیلی به هیجان آورد، و برای اولین بار پس از دوران حکومت علی امینی احساس کردم که زمینهای برای اظهار نظر مخالفان در ایران بوجود آمده است.
موقعی که با «مشکینپوش» راجع به این مقاله بحث میکردم او را هم مثل خود خوشحال و راضی یافتم. و ضمناً هم از او شنیدم که: نامۀ «خواجه نوری» خطاب به جمشید آموزگار دبیر کل حزب رستاخیز بوده است، ولی یک نامه هم وجود دارد که شخص دیگری خطاب به هویدا نوشته و البته در جائی چاپ نشده است. این نامه با لحنی بمراتب شدیدتر از نامه خواجه نوری، مشی سیاسی و اقتصادی ایران را بباد انتقاد گرفته است.
روزنامه «فاینانشل تایمز» نیز در مقاله خود خبر میداد که شخص دیگری بنام «حاج سیدجوادی» ـ که مدتی نیز سردبیر روزنامه کیهان بوده ـ اخیراً نامهای در 200 صفحه خطاب به شخص شاه نوشته که لحنی تقریباً مشابه نامه خواجه نوری داشته است.
«مشکینپوش» راجع به این نامهپراکنیها عقیده جالبی داشت، و بخصوص راجع به چاپ نامه خواجه نوری در روزنامه کیهان معتقد بود که تمام اینها باید نغمههائی باشد که رهبر ارکسترش در واشنگتن نشسته است.
جمعه 13 مه 1977 [23 اردیبهشت 1356]
امشب که برای صرف شام به منزل «حسن یاسری» نماینده شرکت ملی نفت ایران در لندن رفتم، به «حسن کامشاد» برخوردم که اخیراً از تهران آمده و انبانش پر بود از شایعات مختلف رایج در تهران، و نیز حرفهای شنیدنی راجع به «نامهها».
کامشاد میگفت: «نامه حاج سیدجوادی که 70 صفحه بیشتر نیست، عمدتاً حاوی نکاتی راجع به اقدامات خلاف قانون اساسی شاه است. و نامه خواجه نوری نیز نوعی دعوت حکومت به لیبرالیسم شمرده میشود، که وجود مهر تائید کارتر بر این دو نامه هم کاملاً محسوس است».1
چهارشنبه 6 ژوئیه 1977 [15 تیر 1356]
امروز با مصطفی فاتح در رستورانی ناهار خوردم و از او شیدم که: قبل از سفر «سایروس ونس» و «سالیوان» به ایران، سفارت آمریکا در تهران ترجمهای از نامه «حاج سیدجوادی» را به واشنگتن فرستاده بود. و بعداً که «ونس» به تهران آمد، ضمن ملاقاتش با شاه تقریباً همان نکاتی را به زبان آورد که در نامه حاج سیدجوادی آمده بود.
وقتی که از فاتح پرسیدم: تا چه حد به صحت گفتههای خود معتقد است؟ جواب داد: صد در صد این امر حقیقت دارد.2
چهارشنبه 3 اوت 1977 [12 مرداد 1356] تهران
هویدا معتقد بود سرمنشاء موج اخیر «نامه پراکنی» و «به زبان آمدن» ناراضیان را باید در خارج از ایران جستجو کرد.3
از راست، ابراهیم خواجه نوری، عباس مسعودی، علی دشتی و مصطفی کاظمی داخل قطار
شماره آرشیو: 1-967-172ع