امروز عصر به قصر سعدآباد رفتم و از آنجا به اتفاق والاحضرت اشرف برای شرکت در میهانی شام به منزل عبدالمجید مجیدی رفتیم، که امیرعباس هویدا و برادرش فریدون همراه با ده دوازده نفر دیگر نیز در منزل او به شام دعوت داشتند.
در این میهمانی، امیرعباس هویدا از حد متعارف خود در مشروبخواری فراتر رفت و به حدی مست شد که موقع اجرای برنامه آواز توسط دختر مجیدی به خواب عمیقی فرو رفت و مرتب خرناسه میکشید...
سهشنبه 9 اوت 1977 [18 مرداد 1356] تهران
«تعویض دولت در ایران» موضوع سر مقاله روزنامه تایمز قرار گرفته، که در آن ضمن انتقاد از هویدا و عبدالمجید مجیدی، حمله شدیدی نیز به شاه شده است.
امروز عصر به قصر سعدآباد رفتم و از آنجا به اتفاق والاحضرت اشرف برای شرکت در میهانی شام به منزل عبدالمجید مجیدی رفتیم، که امیرعباس هویدا و برادرش فریدون همراه با ده دوازده نفر دیگر نیز در منزل او به شام دعوت داشتند.
در این میهمانی، امیرعباس هویدا از حد متعارف خود در مشروبخواری فراتر رفت و به حدی مست شد که موقع اجرای برنامه آواز توسط دختر مجیدی به خواب عمیقی فرو رفت و مرتب خرناسه میکشید. فریدون با دیدن این وضع، وزیر جدید دربار را به زحمت از خواب بیدار کرد و او را به منزلش فرستاد.
ضمن صحبتی که با مجیدی داشتم، فهمیدم که او از اوضاع این چند روزه، و بخصوص از این جهت که همه جا از شخص او به عنوان ناجورترین مهره دولت هویدا یاد میکنند، بشدت تلخکام است.
مجیدی میگفت که: به خاطر سرپرستی سازمان برنامه و بودجه سپر بلا قرار گرفته و هدف اتهاماتی واقع شده که هرگز در مورد آنها مسئولیتی نداشته است، و مهمتر از همه آنکه، وی از سوی کسانی مورد حمله قرار گرفته که تصور میکرد جزء حامیانش باشند.
موقعی که به مجیدی گفتم: از قرار میخواهند او را به عنوان سفیر ایران در فرانسه انتخاب کنند، فوراً جواب داد: «دیگر هرگز هیچ شغل دولتی قبول نخواهم کرد». و بعد که اینگونه لجبازیها را شایسته یک مرد سیاسی ندانستم، لبخندی تحویلم داد.1
ورود امیرعباس هویدا (نخستوزیر) و عبدالمجید مجیدی (وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه) به مجلس شورای ملی جهت تسلیم لایحه بودجه سال 53 کل کشور
شماره آرشیو: 1-6274-7ع