نگاهی به طولانی‌ترین دوران نخست‌وزیری در تاریخ معاصر ایران؛

تاکتیک هویدا برای بقا در قدرت

نه امینی سیاستمدار مطلوب شاه بود و نه حسنعلی منصور، اما این بار در و تخته باهم جور شده بودند و شاه نخست‌وزیر مطلوبش را یافته بود. هویدا فاصله سیزده‌ساله میان نخست‌وزیری حسنعلی منصور و جمشید آموزگار را به خوبی برای شاه پر کرد؛ وی پس از ترور منصور در سال 1343 روی کار آمد و تا سال 1356 بر مسند قدرت بود.
تاکتیک هویدا برای بقا در قدرت
امیرعباس هویدا را شاید بتوان در کنار ارنست پرون و اسدالله علم مثلثی قلمداد کرد که تکیه‌گاه روانی مطمئنی را برای محمدرضا پهلوی فراهم کرده بودند. در این میان هویدا مزد وفاداری خود به شاه را نیز به بهترین شکل ممکن دریافت کرد و طولانی‌ترین دوره نخست‌وزیری پهلوی دوم را با سیزده سال متوالی به خود اختصاص داد.
 
سیاستمدار علاقه‌مند به گل ارکیده و کلکسیون «پیپ و عصا» به معنای واقعی «انباشت قدرت» را در دوره صدارت خود تجربه کرد و دست باز وی در سیاست‌گذاری و اجرا، زمینه فساد سیاسی، اخلاقی و اجتماعی را برای وی و اطرافیانش فراهم نمود. در یادداشت حاضر برخی از مهم‌ترین عناوین این فساد بررسی شده است.
 
استراتژی «فساد برای همه»
هویدا فاصله سیزده‌ساله میان نخست‌وزیری حسنعلی منصور و جمشید آموزگار را به خوبی برای شاه پر کرد؛ وی پس از ترور منصور در سال 1343 روی کار آمد و تا سال 1356 بر مسند قدرت بود. با توجه به شناختی که از شاه پهلوی وجود دارد هویدا تنها با استمرار یک خصلت می‌توانست این چنین طولانی بر مسند قدرت باقی بماند و آن هم «حلقه به گوشی» محمدرضا پهلوی بود. وی خارج از خوشایند شاه، آب نیز نمی‌خورد و محمدرضا نیز بارها در خفا و آشکار اعلام کرده بود که تنها هویداست که افکار وی را می‌خواند و می‌تواند آن را پیش‌بینی کند.1
 
نه امینی سیاستمدار مطلوب شاه بود و نه حسنعلی منصور، اما این بار در و تخته باهم جور شده بودند و شاه نخست‌وزیر مطلوبش را یافته بود. هویدا تمرکز خود را بر دربار پهلوی قرار داد؛ زیرا می‌دانست در نهایت راضی بودن یا نبودن دربار است که می‌تواند عمر کابینه وی را تضمین کند یا بر آن مهر ابطال زند؛ هویدا بذر فساد را ابتدا درون دربار نهادینه کرد؛ به این معنا که تلاش کرد تمام دربار و اطرافیان شاه را از خود راضی نگه دارد و این راهی نداشت جز اینکه همه را در غنایم و عواید بزرگ نفتی که در روزهای صدارت هویدا میلیاردی نیز شده بود،2 سهیم کند. البته هویدا در این زمینه بسیار هوشیارانه عمل می‌کرد و تنها افرادی را وارد حلقه خود می‌نمود که همچون خود وی متملق باشند و این میراث بزرگی بود که وی از کابینه حسنعلی منصور به ارث برده بود.
 
بنابراین هویدا با استراتژی تواضع در مقابل شاه و سهیم کردن دربار در فساد مالی، صدارت خود را پیش می‌برد. استراتژی «فساد برای همه» هویدا کارآمدی خود را بارها نشان داد و البته وی بازی رسانه‌ای خاصی را نیز برای سرپوش گذاشتن بر تمامی فسادهای مالی دربار پیش‌بینی کرده بود و دوستان خبرنگار خود را نیز بی‌نصیب نمی‌گذاشت تا بازی رسانه‌ها به همان چیزی تبدیل شود که او از طریق آن بتواند بر تمامی این مفاسد سرپوش گذارد و توده مردم را فریب دهد؛ بنابراین بدیهی بود که هویدا افرادی چون امیر طاهری و علی باستانی را که از دوستان نزدیک و مورد اعتمادش بودند به سردبیری کیهان و مدیریت تحریریه روزنامه اطلاعات بگمارد3 و مجلاتی همچون خواندنیها و سپید و سیاه و رنگین کمان را نیز از عواید سرشار نفتی بی‌نصیب نگذارد.4
 
بعد دیگری از رواج و گسترش فساد مالی و اقتصادی در دوره پهلوی دوم، برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بود که شاه از دهه 1330 رویای آن را داشت و امیرعباس هویدا در مقام نخست‌وزیر فردی بود که توانست بیشترین کمک را به برگزاری این جشنها کند؛ جشنهایی نمایشی که قرار بود ابهت پادشاهی ایران را به هر قیمتی به جهانیان ثابت کند، اما هزینه‌های گزاف آن از جایی جز جیب مردم تامین نمی‌شد؛ جالب آن است که حتی رسانه‌های غربی نیز این جشنها را الگوی اسراف و ریخت‌وپاش معرفی می‌کردند و رویکرد مناسبی نسبت به برگزاری آنها در تخت جمشید نداشتند، اما هویدا در این زمینه نیز وفاداری خود را به شاه پهلوی اثبات کرد و زمینه حضور سیاستمداران غربی و پادشاهان عرب را در این جشنها فراهم کرد تا آنان نیز از سفره فساد مالی و اقتصادی پهلوی بی‌بهره نباشند.
 
استراتژی «فساد برای همه» هویدا کارآمدی خود را بارها نشان داد و البته وی بازی رسانه‌ای خاصی را نیز برای سرپوش گذاشتن بر تمامی فسادهای مالی دربار پیش‌بینی کرده بود و دوستان خبرنگار خود را نیز بی‌نصیب نمی‌گذاشت تا بازی در رسانه‌ها به همان چیزی تبدیل شود که او از طریق آن بتواند بر تمامی این مفاسد سرپوش گذارد...  
سیل واردات اجناس خارجی و خرید جنگ‌افزارهای متعدد نیز ابعاد دیگری از فساد اقتصادی در دوره هویدا بود که هم بهائیان به عنوان واسطه و دلال در این معاملات حضور داشتند و هم با زدوبندهای متعدد، افراد زیادی به‌ویژه نزدیکان دربار از این معاملات سود می‌بردند تا در چارچوب استراتژی فساد برای همه، شخصی ناراضی باقی نماند. جالب آن است که بسیاری از این واردات خارجی بازار مصرف و مشتری داخلی نداشتند. آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلیس در تهران، در این زمینه گفته است:«هزاران وسیله نقلیه امریکایی که ایران سفارش داده بود، برای آنکه در بنادر خلیج فارس انباشته نشوند، در نمکزارهای مسطح بندرعباس فرو رفتند. چون برای این ماشینها هرگز راننده‌ای وجود نداشت و در آینده هم امکان وجود داشتن نبود...». 5
 
بهائیت و فساد
هویدا خود بهائی‌زاده بود و در مدت طولانی نخست‌وزیری‌اش نیز از هیچ تلاشی برای تبلیغ و ترویج بهائیت ابا نکرد؛ از سوی دیگر او بسیاری از بهائیان مورد اعتماد خود را زیر چتر حمایتش گرفت و آنها را در مناصب حساس گمارد و از حمایت اقتصادی این گروه نیز دریغ نکرد. هویدا حتی درهای کابینه خود را نیز به روی بهائیان باز کرد و مناصبی چون وزارت کشاورزی یا آموزش و پرورش را در اختیار آنان قرار داد و زمینه رشد بهائیت در ایران را بیش از پیش فراهم کرد. قطعا بهائیت باید این میزان رشد و پیشرفت خود در دوره پهلوی دوم را مدیون امیرعباس هویدا باشد.6
 
علاوه بر این افراد، بهائیهای دیگری همچون نصرت‌الله روحانی، غلامرضا حضرتی آشتیانی، ذکرالله خادم و علی صلحجو نیز در شرکت نفت و فعالیتهای نفتی ایران حضور داشتند و این هم یکی دیگر از الطاف هویدا به بهائیان بود که زمینه فساد اقتصادی و مالی آنها را در ایران فراهم می‌کرد. جالب آن است که محمدرضا از تمامی این کارها نه تنها مطلع بود، بلکه از آن استقبال نیز می‌کرد؛ زیرا در چارچوب تئوری توطئه وی تنها چیزی که اهمیت داشت این بود که شخصی بالاتر از وی قرار نگیرد؛ نه هویدا قرار بود بالاتر از شاه باشد و نه بهائیان به اقرار خود شاه قرار بود علیه سلطنتش توطئه کنند.
 
اسرائیل و ابعاد جدید فساد
اسرائیل در گفتمان اسلام و امام خمینی(ره) یک دال محوری است و در دوران پیش از انقلاب اسلامی و همچنین ایام منتهی به پیروزی انقلاب، بارها امام(ره) سیاستمداران و کارگزاران رژیم پهلوی را از ارتباط با این رژیم برحذر داشته بود. این در حالی است که ارتباط با اسرائیل در دوره هویدا بسیار نمایان شد و این ثمره ارادت خاص این نخست‌وزیر به بهائیت بود.
 
یکی از ابعاد فساد اقتصادی پهلوی دوم در دوره صدارت امیرعباس هویدا این بود که وی فروش و صدور نفت به اسرائیل را باب کرد و این مهم سرآغازی بود تا فساد اقتصادی پهلوی دوم در دوره وی ابعاد تازه‌تری پیدا کند؛ هویدا بی‌توجه به افکار عمومی ملل مسلمان منطقه و جهان، راه را برای سیاستمداران و مقامات عالی‌رتبه اسرائیلی در تهران باز کرد و با آنها درباره افزایش فروش نفت ایران به اسرائیل گفت‌وگو نمود. اما ارتباط با اسرائیل به همین نقطه ختم نمی‌شد؛ زیرا هویدا بنا بر این داشت که به ارتباط با این رژیم ابعاد تازه‌تری اضافه کند و به آن تحرک بخشد؛ از همین رو دست آنان را در امور آموزش نظامی نیز باز گذاشت و ماموران موساد در قالب سازمان زیتون به ایران وارد شدند و آموزش نظامی کادر ساواک را برعهده گرفتند.7
 
فرجام سخن
از نگاه نگارنده راز صدارت طولانی‌مدت و مقتدرانه امیرعباس هویدا را تنها باید در یک نکته جست و آن هم این بود که او کاملا همسو با شاه پهلوی عمل می‌کرد؛ زیرا اساسا شاه پهلوی فردی نبود که بتواند فردی مستقل را تحمل کند و دنبال نوکر و غلامی حلقه به گوش بود و هویدا همان فردی بود که شاه انتظار داشت.
 
نگارنده معتقد است هویدا افزون بر استراتژی اصلی‌اش برای تداوم صدارت، که همسویی کامل با خواسته‌های شاه بود، تاکتیک فساد برای همه را هم در پیش گرفت؛ به این معنا که دایره فساد را برای معتمدان و نزدیکان دربار باز کرد و همه آنها را در غنایم سهیم نمود. میدان دادن به عناصر مورد اعتماد خارجی همچون امریکاییهای مورد اعتماد و همچنین باز کردن پای اسرائیلیها به اقتصاد و نفت ایران بخش دیگری از گفتمان فساد برای همه هویدا در عرصه اقتصادی بود.
 
در بعد دینی نیز، هویدا ابائی از اظهار و اعتراف به بهائی بودن خود نداشت و دست بهائیان و گروههای فراماسونری را نیز در امور اقتصادی و حتی سیاسی ایران باز کرده بود، به گونه‌ای که بهائیت در هیچ دوره‌ای همچون عصر صدارت هویدا این چنین در تاریخ ایران جولان نداده بود.
 
با همه اینها، همسویی فراوان میان هویدا و شاه نیز نتوانست صدارت وی را برای بیش از سیزده سال تمدید کند؛ زیرا در نهایت روی کار آمدن کارتر در امریکا و فشار گروههای داخلی برای آزادی سیاسی بیشتر و همچنین نارضایتی از اوضاع اقتصادی سبب شد شاه یار دیرینه‌اش را نیز قربانی کند، هرچند وی مدتی جانشین اسدالله علم در پست وزارت دربار شد، این بار به جای سیزده سال، فقط سیزده ماه در پست جدید دوام آورد و در نهایت با استعفا، به پرده نهایی حضور سیاسی خود در دوره پهلوی دوم نزدیک شد.

امیرعباس هویدا زمانی که از پله‌های نخست‌وزیری پایین می‌آمد هنوز نمی‌دانست چه سرنوشتی انتظار او را می‌کشد
شماره آرشیو: 1-946-172ع

پی نوشت:
 
1. برای مطالعه بیشتر در این زمینه رک: حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، 1392.
2. خسرو معتضد، هویدا؛ سیاستمدار پیپ، عصا و گل ارکیده، تهران، البرز، 1385، ص 746.
3. دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، امیرعباس هویدا: نیمه پنهان 14، تهران، کیهان، 1387، ص 276.
4. همان، ص 274.
5. آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه پاشا شریفی، تهران، راه نو، بی‌تا، ص 32.
6. دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، همان، ص 239.
7. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 436، ص 41.
  https://iichs.ir/vdcc.0q0a2bq4pla82.html
iichs.ir/vdcc.0q0a2bq4pla82.html
نام شما
آدرس ايميل شما