به مناسبت اعلان جنگ ایران به آلمان

افسوس رضاشاه برای منهدم نکردن پل ورسک

آدولف هیتلر به مناسبت افتتاح خط راه آهن شمال به جنوب نامه تبریکی به رضاشاه نوشت: «به مناسبت اختتام خط آهن شمال به جنوب ایران که یکی از شاهکارهای بزرگ مهندسی و برای ایران فوق‌العاده مفید است، بهترین تبریکات قلبی خود را تقدیم می‌دارد.»
افسوس رضاشاه برای منهدم نکردن پل ورسک
 
بشر در طول قرون متمادی شاهد جنگها و مصیبتهای خانمان براندازی بوده است که بعضا خسارات جبران ناپذیری را به همراه داشته است. در حقیقت منازعه و درگیری الگویی دیرپا بوده است که از زمان باستان تا به امروز واحدهای گوناگون همچون دولت ـ شهرها تا امپراطوریها، برای رسیدن به اهداف خود، آن را انتخاب می‌کردند. گواه این ادعا نیز جنگهای پلوپونزی تا جنگهای جهانی اول و دوم است که در تاریخ به ثبت رسیده است. جنگهایی که بعضا تا به امروز تبعات آن قابل مشاهده است و کشورها را در ابعاد گوناگون سیاسی، نظامی و اجتماعی درگیر خود ساخته است.
 
یکی از این نقاط عطف تاریخ بشر، جنگ دوم جهانی است که متاسفانه ایران نیز از آثار و لطمات آن بی‌بهره نبود. جنگی که در طول دوران سلطنت رضاشاه در ایران آغاز شد و در نهایت همین جنگ هم به برکناری او از قدرت سرانجامید. رضاشاه که در سال 1304 به قدرت رسید، سودای توسعه ایران را در سر می‌پروراند. او در این مسیر به شدت نیازمند همکاری قدرتهای خارجی بود. به همین دلیل برای به واقعیت تبدیل کردن رویای خود پس از به قدرت رسیدن به آلمانها نزدیک شد. آلمانها نیز که از این نزدیکی اهداف خود را دنبال می‌کردند از این مواضع رضاشاه استقبال و زمینه همکاریهای کلان دو کشور در ابعاد مختلف را فراهم نمودند.
 
بدین‌ترتیب عصر جدیدی از روابط ایران و آلمان آغاز گردید که با حمله متفقین و اشغال ایران این مرحله به پایان خود نزدیک شد. دوره‌ای که در آن رهبران دو کشور به مناسبتهای مختلف پیامهایی برای یکدیگر مخابره می‌کردند. پیامهایی که اهداف سیاسی خاصی را مدنظر داشت. از جمله آنها می‌توان به پیام تبریک آدولف هیتلر  به مناسبت افتتاح خط راه آهن شمال به جنوب اشاره کرد:  «به مناسبت اختتام خط آهن شمال به جنوب ایران که یکی از شاهکارهای بزرگ مهندسی و برای ایران فوق‌العاده مفید است، بهترین تبریکات قلبی خود را تقدیم می‌دارد.»1
 
آلمانها در طول ساختن راه‌آهن ایران نقش پررنگی ایفا کردند که به همین دلیل نام یکی از محله‌های نزدیک آن به نازی‌آباد شهرت یافت. البته این مسیر ریلی در نهایت منافع متفقین را در جنگ تامین کرد. رضاشاه هم پس از آنکه توسط دول پیروز  در جنگ تبعید شد از تخریب نکردن راه آهن اظهار تأسف کرد. ملکه مادر در خاطراتش می‌نویسد: «یادم هست که رضا دو سه روز بعد از اشغال ایران به من گفت: تاجی جان ما اشتباه بزرگی کردیم که پل ورسک را منهدم نساختیم، ما باید از‌‌ همان اواسط مرداد ماه که زمزمه حمله به ایران را شنیده بودم، اقدام به نابود کردن راه‌آهن می‌کردیم. رضا تا پایان عمر همیشه غبطه می‌خورد که چرا پل ورسک را، خراب نکرده و راه متفقین را نبسته است.»2 به تعبیری چشم امید رضاشاه به آلمانیها در جنگ دوخته شده بود که در نهایت به نتیجه‌ای منجر نشد. به عقیده برخی حتی رضاشاه به دنبال این بود تا با پیروزی آلمان در جنگ بتواند متصرفاتی را که ایران در دوره فتحعلی شاه در نواحی قفقاز از دست داده بود دوباره پس بگیرد. بر این اساس، پژوهش زیر بر آن است تا با بررسی روابط دو کشور در جنگ جهانی دوم و چگونگی اتخاذ مواضع از سوی رهبران این دو کشور را مورد بررسی قرار دهد.
 
دوره اول؛ روابط ایران و آلمان در جنگ جهانی دوم
از همان ایام که اعلام شد میان شوروی، انگلیس و فرانسه سلسله گفت‌وگوهایی در جریان است که هدف از آن اتحادی نیرومند علیه آلمان است، نگرانیهای ایران آغاز شد. شروع مذاکرات روس و انگلیس برای اتحاد علیه آلمان برای ایران نگران کننده بود؛ زیرا آخرین تجربه ایران از نزدیکی این دو قدرت پیمانهای 1907 و 1915 و تقسیم قلمرو ایران به دو منطقه نفوذ بود؛ به علاوه آلمان مهم ترین طرف تجاری ایران محسوب می‌شد. یکی از عواملی که بر دشواری موقعیت ایران می‌افزود روابط آن کشور با شوروی بود. بنابراین ایران همچنان که از پروتکل محرمانه آلمان و شوروی بیمناک و بی‌اطلاع بود، سعی داشت اسمیر نوف، سفیر شوروی در تهران را از پایبندی خود در حفظ بی‌طرفی مطمئن سازد.
 
ملکه مادر در خاطراتش می‌نویسد: «یادم هست که رضا دو سه روز بعد از اشغال ایران به من گفت: تاجی جان ما اشتباه بزرگی کردیم که پل ورسک را منهدم نساختیم، ما باید از‌‌ همان اواسط مرداد ماه که زمزمه حمله به ایران را شنیده بودم، اقدام به نابود کردن راه‌آهن می‌کردیم. رضا تا پایان عمر همیشه غبطه می‌خورد که چرا پل ورسک را، خراب نکرده و راه متفقین را نبسته است.»
 
این نکته را باید در نظر داشت که جنگ جهانی در زمانی آغاز شد که میان ایران و شوروی هیچ گونه پیمان تجاری وجود نداشت، ولی در طول مذکراتی که در سال 1318 برای انعقاد یک پیمان تجاری در مسکو جریان داشت کلیه اقدامات ایران از سوی شوروی با سردی تمام مواجه شده بود. آلمانها نیز برای نزدیکتر ساختن ایران به خود از این موقعیت کاملا استفاده کردند. آنها اعتقاد داشتند که دولت ایران به سبب وابستگی اقتصادیش به آلمانها بیشتر ترجیح می‌دهد که با تکیه بر مناسبات ایران با آلمان، موضع روسها را تعدیل کند، زیرا از نظر ایرانیان آلمان می‌توانست تهدید شوروی را خنثی سازد. ایران نیز با توجه به حجم گسترده مبادلات بازرگانی با آلمان در صدد برآمد مقامات آلمانی را وادار کند به روسیه فشار آورند. بنابراین سرتیپ خسروی وزیر دارایی در 15 شهریور در ملاقاتی با وزیر مختار آلمان به وی گفت در صورتی که بتوان مسائل ناشی از محاصره اقتصادی و مشکلات ناشی از آن را در زمینه واردات و صادرات حل کرد، دولت ایران نه تنها به حفظ روابط بازرگانی خود با آلمانها تمایل دارد بلکه حاضر به توسعه آن نیز می‌باشد. دولت آلمان نیز به این امر اعتراف داشت که همکاری اقتصادی شوروی و ایران نه تنها به سود دو کشور بلکه برای حفظ و توسعه روابط بازرگانی ایران و آلمان ضروری است. سرانجام فشارهای دیپلماتیک آلمان و امتیازات ایران در جریان مذاکرات بازرگانی ایران و شوروی سبب شد معاهده جدیدی در فروردین ماه 1319 منعقد گردد. معاهده‌ای که کاملا در راستای منافع آلمان در ایران بود و امیدواری ایران به آلمانها برای مقابله با تجاوز احتمالی روسها را نشان می‌داد.3 اما این تازه مرحله اول از روابط دو کشور در جنگ دوم جهانی بود.   
 
دوره دوم روابط ایران و آلمان در جنگ جهانی دوم
دوره دوم روابط ایران و آلمان نیز از حمله آلمان به شوروی در تابستان 1320 آغاز می شود و حمله آلمان به شوروی در تیر 1320 بر اهمیت استراتژیک ایران در جنگ افزود. هیتلر با اعتقاد و ایمان کامل به موفقیت این طرح فرمان این عملیات را در خرداد 1320 صادر کرد. طبق این برنامه می‌بایست با استفاده از موقعیت اقتصادی سرزمینهای تسخیر شده، حمله‌ای علیه متصرفات انگلستان در دریای مدیترانه و خاورمیانه آغاز شود. بنابراین با توجه به اهداف و سیاستهای جدید موقعیت استراتژیک ایران برای کشورهای شوروی و انگلیس و آلمان اهمیتی ویژه یافت. پس از این که در 21 تیر 1320 پیمان اتحاد شوروی و انگلیس به امضاء رسید و متفقین در جبهه واحدی علیه آلمان متحد شدند سواحل امن و مطمئن خلیج فارس، تسهیلات راه آهن سراسری ایران، ضرورت سرعت در رساندن نیروی نظامی و آذوقه به شوروی، اشغال سریع و کنترل کامل ایران را ایجاب می‌کرد. بنابراین دولتهای شوروی و انگلیس با ارسال یادداشتهایی در 25 مرداد 1320 خواستار اخراج اتباع آلمانی از ایران شدند.
 
پذیرش این امر برای ایران در واقع اتخاذ موضعی مثبت در قبال متفقین و خروج از موضع بی‌طرفی‌اش بود.‌ بدین‌جهت دولت ایران با ارسال یادداشتهایی در 20 مرداد به دول مذکور اعلام کرد که اتباع آلمانی شدیدا تحت مراقبت دولت ایران می‌باشند. با وجود این به محض اینکه دولت ایران بتواند افرادی را به جای آنها بگمارد اقدام به اخراج آنها خواهد کرد. اما دول مذکور استدلال و درنگ ایران را نپذیرفتند و تذکر دوم که در واقع به منزله اتمام حجتی برای دولت ایران بود فرستاده شد. این امر رضا‌شاه را در وضعیت دشواری قرار می‌داد. در صورت موافقت ایران با متفقین و اخراج اتباع آلمانی، همچنین اجازه عبور تجهیزات جنگی به شوروی، مرتکب عمل خصمانه‌ای نسبت به دولت آلمان می‌شد. این در حالی بود که تا آن زمان ارتش آلمان در جبهه‌های جنگ موفقیتهای چشمگیری به دست آورده بود. علاوه بر این برای ایران خطر نزدیک و احتمالی دولت شوروی به شمار می‌آمد نه آلمان. بنابراین دولت ایران ترجیح داد سیاست دفع الوقت را تا روشن شدن نتیجه جنگ آلمان با شوروی در پیش گیرد. بدین‌ترتیب در پاسخ به یاداشت دوم نیز اعلام داشت که تعداد کارشناسان آلمانی در ایران محدود است و آنها تحت مراقبت شدید دولت ایران هستند. با این حال دول متفق بر خواسته خود بسیار مصرّ بودند.4

این در حالی بود که برآوردن خواسته های متفقین امر دشواری بود چرا که سفیر آلمان در تهران مدام به قطع روابط با ایران در صورت اخراج اتباع آلمانی از این کشور تهدید می‌کرد و چنین اقدامی را موضعی خصمانه علیه آلمان تلقی می‌کرد. علی منصور نخست وزیر وقت، که نتوانسته بود متفقین را در کوتاه آمدن از مواضع خود، متقاعد سازد در 28 مرداد در ملاقاتی که با اتل، سفیر آلمان داشت نگرانی عمیق خود را از خطری که از جانب شوروی و انگلیس کشور را تهدید می‌کرد ابراز داشت. اتل، نخست وزیر ایران را به پیروزی نهایی و قریب الوقوع آلمان بر شوروی اطمینان داد و خاطر نشان کرد که پایداری و سرسختی دولت ایران در آینده آن کشور نقش تعیین کننده‌ای خواهد داشت. وی پیشنهاد کرد که تعدادی از کارمندان و تکنیسینهایی که بیکار شده‌اند از ایران اخراج شوند تا بی‌‌اساس بودن نگرانی شوروی و انگلیس را اثبات کند. اما همه مساعی ایران برای اجتناب از درگیری مستقیم در جنگ بی‌نتیجه ماند و ایران به اشغال نیروهای متفقین در‌آمد. 5

رضاشاه در حال بررسی نقشه پلی است که روزی از منهدم نکردن آن تاسف خورد
شماره آرشیو: 131538-275م
 
پی نوشت:
 
1.عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، انتشارات البرز، 1373، ص 143.
2. https://www.mashreghnews.ir/news/173543
3. http://pahlaviha.pchi.ir/show.php?page=contents&id=18628
4.علی امینی، تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، انتشارات ابرار معاصر، ص 123.
5.هوشنگ مهدوی، همان، ص234.
  https://iichs.ir/vdcc.0q0a2bqo0la82.html
iichs.ir/vdcc.0q0a2bqo0la82.html
نام شما
آدرس ايميل شما