عملکرد مطبوعات در ماه‌های منتهی به انقلاب

از اعتصاب صغری تا مبارزه مطبوعاتی

با وقوع حوادث 17 شهریور 1357 تقریبا روزنامه‌ها در اعتصاب و تعطیلی به سر می‌بردند. روزنامه نگاران در محل تحریریه روزنامه حاضر می‌شدند اما کار نمی‌کردند. روزنامه تنها توسط چند تن از سران تحریریه و چند روزنامه‌نگار وابسته به دستگاه و با بهره‌گیری از تلکسهای خبرگزاری پارس و اعلامیه‌های حکومت نظامی تهیه می شد.
از اعتصاب صغری تا مبارزه مطبوعاتی
امروزه نقش رسانه‌های جمعی در تنویر افکار عمومی بر هیچ کس پوشیده نیست. رسانه‌هایی که بعضا با پررنگ کردن بخشی از واقعیت و نادیده گرفتن بخشی دیگر از آن نقش مهمی در جهت‌دهی به افکار توده مردمی و شکل‌دهی به تحولات دارند. با این حال نقش رسانه‌ها در دهه‌‌های گذشته به مانند امروز پررنگ نبود و به تلویزیون، رادیو و مطبوعات محدود می‌شد. با همه اینها صاحبان قدرت از میزان تاثیرگذاری همین رسانه‌های ارتباط جمعی نیز واهمه داشتند. مثال بارز و نمود عینی آن را در دوران سلطنت محمدرضا شاه می‌توان مشاهده کرد. مقطعی از تاریخ معاصر ایران که به دلیل قبضه بودن قدرت در دست شاه و حکومت خودکامه وی رسانه‌ها به شدت تحت نفوذ و تاثیر قدرت حاکمه وقت بودند به نحوی که بازتاب کوچکترین مشکلات مردمی را در این رسانه‌ها تحمل نمی‌شد و مسئولین به دنبال قدیس‌سازی حکمرانی محمدرضا و بی‌بدیل نشان دادن آن بودند.
 
در واقع محمدرضا به واسطه‌ حساسیتی که به مطبوعات داشت هر روز آنها را مطالعه می‌کرد و اگر کوچکترین مشکلی در روزنامه‌­ها انعکاس می‌یافت بر می‌آشفت و دربار را مواخذه و بازخواست می‌کرد. به همین دلیل مطبوعات در مقاطع مختلف و نقاط عطف تاریخی این دوران مورد توجه ویژه قرار می‌گرفتند و بعضا تا مرز تعطیلی نیز پیش می‌رفتند. یکی از مهمترین دورانی که روزنامه‌ها مورد توجه ویژه قرار گرفتند دوران منتهی به انقلاب بود که با برخورد سخت رژیم مواجه و روی به اعتصاب آوردند. بر همین اساس پژوهش زیر به دنبال بررسی روندی است که دو روزنامه کیهان و اطلاعات در بحبوحه انقلاب با آن روبه‌رو و در نتیجه به تعطیلی کشانده شدند.
 
ایجاد فضای باز سیاسی و استفاده مطبوعات از این موقعیت
در اواخر دوران محمدرضا پهلوی به دلیل وجود فضای اختناق و سرکوب که تقریبا زمینه آن از کودتای 28 مرداد 1332 گذاشته شده بود روزنامه ها و جراید به شدت تحت سیطره قدرت حاکم بودند و توان بروز و انعکاس واقعیتهای جامعه را از دست داده بودند. در واقع حکومت محمدرضا که به جای تکیه بر نیروی پرقدرت مردمی به قدرتهای خارجی و در راس آن آمریکا دل بسته بود نمی‌توانست با مشکلات و مصائب مردمی ارتباط برقرار کند و بروز هر گونه مخالفتی را در هر سطح در نطفه خفه می‌کرد. با این حال، متعاقب گسترش امواج انقلاب حوادث دومینووار خونین‌بار در کشور و با توجه به فرصت به وجود آمده از سیاست فضای باز جیمی کارتر، رئیس جمهور آمریکا، فعالیتهای یکسویه و جهت‌دار مطبوعات که تحت فشار سانسور مدیریت می‌شد، به یکباره دچار تغییر بنیادین شد و این بار مطبوعات، تلاش کردند تا واقعیتهای آن روزگاران را منعکس نمایند.
 
بدین ترتیب با گذشت بیش از سه دهه از عمر سلطنت محمدرضا، برای نخستین بار تصویر و اخبار مربوط به امام خمینی در شماره‌های فوق‌العاده‌ دو روزنامه کیهان و اطلاعات، به تاریخ هفتم شهریور ماه 1357 منتشر شد. این اقدام در حقیقت نقطه سرآغازی در آزادی بیان و مطبوعات محسوب می‌شد که همان‌طور که اشاره شد پس از کودتای 28 مرداد 1332 به دست فراموشی سپرده شده بود. در حقیقت از این مقطع بود که تحولات مربوط به انقلاب اسلامی و تصویر خشونتها و خونریزیهایی که در اکثر شهرهای ایران رواج داشت، در روزنامه‌ها بازتاب می‌یافت و نیز اخبار مربوط به جریانات، گروه‌ها و دستجات  سیاسی مخالف نظام سیاسی حاکم و شخص شاه انتشار پیدا می‌کرد.
 
در همین حال و به فاصله چند روز پس از انتشار این اخبار، روزنامه‌ اطلاعات صحنه‌ای از تظاهرات مردم را نشان می‌داد که تصاویری از امام را در دست داشتند.1 این اقدام سرآغاز رویکرد جدید مطبوعات سراسری بود که قصد داشتند مبارزات مردمی که منتهی به انقلاب شد را با اهتمام بیشتری دنبال و اخبار آن را به سمع و نظر مردم برسانند. بدین‌ترتیب روزنامه‌های دیگر نیز با تاسی از روزنامه کیهان و اطلاعات روی به انعکاس واقعیات آن روزهای کشور آوردند و به دور از امر و نهی‌هایی که توسط نهادهای امنیتی و به ویژه ساواک صورت می‌پذیرفت تلاش کردند مبارزات مردم را نشان دهند. در نتیجه تغییر روش روزنامه‌ها مردم نیز با استقبال بیشتر خود این اقدام مطبوعات را بی‌پاسخ نگذاشتند و بدین‌ترتیب، خط‌ مشی انقلابیگری شکلی دو طرفه به خود گرفت.
 
فرماندار نظامی تهران در روز 17 مهر 1357، در زمان نخست وزیری شریف امامی، سردبیران روزنامه‌های سراسر کشور را فرا خواند و سیاست خبری خود را که شامل کسب تکلیف قبلی از فرمانداری برای تهیه و تنظیم و چاپ و نشر خبرها و مطالب روز بود، به آنان ابلاغ کرد. در پی این اقدام در صبح روز 19 مهر ماه 1357، فرمانداری نظامی دو مامور به تحریریه‌های کیهان و اطلاعات گسیل کرد تا نظارت مستقیم و دقیقی در امر انتخاب خبر و چاپ آن داشته باشند.  
اعتصاب صغرای روزنامه‌های کیهان و اطلاعات
با وقوع حوادث 17 شهریور 1357 تقریبا روزنامه‌ها در اعتصاب و تعطیلی به سر می‌بردند. روزنامه نگاران در محل تحریریه روزنامه حاضر می‌شدند اما کار نمی‌کردند. روزنامه تنها توسط چند تن از سران تحریریه و چند روزنامه نگار وابسته به دستگاه و با بهره‌گیری از تلکسهای خبرگزاری پارس و اعلامیه های حکومت نظامی تهیه می شد. با این حال اعتصاب اعلام نشده روزنامه‌ها و به صورت خاص روزنامه کیهان با وقوع زلزله طبس در روز 25 شهریور پایان یافت. با این همه، این پایان کار نبود و با توجه به روند شتابان فعالیتهای انقلابی ضد رژیم، فرماندار نظامی تهران در روز 17 مهر 1357، در زمان نخست وزیری شریف امامی، سردبیران روزنامه‌های سراسر کشور را فرا خواند و سیاست خبری خود را که شامل کسب تکلیف قبلی از فرمانداری برای تهیه و تنظیم و چاپ و نشر خبرها و مطالب روز بود، به آنان ابلاغ کرد. در پی این اقدام در صبح روز 19 مهر ماه 1357، فرمانداری نظامی دو مامور به تحریریه‌های کیهان و اطلاعات گسیل کرد تا نظارت مستقیم و دقیقی در امر انتخاب خبر و چاپ آن داشته باشند.
 
بدیهی است که در آن روزها با آن فضای پرخروش و مبارزه‌جویانه‌ای که در هیئتهای تحریریه مطبوعات وجود داشت، چنین تحکمی، چندان زمینه‌ای برای عمل نداشت، بلکه به مثابه بومرنگ، پیامدهای زیانباری را به همان شدت که اعمال می‌شد، متوجه‌ سیستم می‌کرد. در ادامه عکس‌العمل هر دو روزنامه به این اقدام فرماندار نظامی اعتصابی بود که چهار روز به طول انجامید. مع‌الوصف، دامنه‌ اعتصابات مطبوعاتی چنان بسط و توسعه یافت که افزون بر روزنامه‌ی اطلاعات و کیهان، روزنامه‌های دیگر نیز دستگاه سانسور و نظارت را به چالش فراخوانده و به جمع اعتصاب کنندگان مطبوعات پیوستند و بدین نحو اعتصاب گسترش یافت. در این موقع پس از گذشت کمتر از ده روز موافقت‌نامه‌ای در بعداز ظهر 22 مهرماه 1357 میان دکتر عاملی وزیر اطلاعات و نمایندگان مطبوعات به امضاء رسید.  در این موافقت‌نامه، دولت متعهد شده بود که آزادی مطبوعات را برابر قانون اساسی تضمین کند و هیچ گونه دخالتی از سوی دستگاه‌ها و مقامات دولتی در کار مطبوعات صورت نپذیرد2 و مرجع رسیدگی به هرگونه تخلف مطبوعاتی برابر قانون اساسی مقامات قضایی باشد.
                                                                                              
در ادامه با استعفای شریف امامی، کابینه‌ نظامی ازهاری تشکیل شد و وی نخستین گام خویش را در عرصه‌ مطبوعات برداشت. بدین‌گونه که ازهاری برخلاف بیانیه‌ قبلی، در اولین روز صدرات خویش یعنی سحرگاه روز 15 آبان 1357، به‌رغم اعلامیه‌دولت قبلی مبنی بر لغو سانسور و تاکید بر آزادی مطبوعات، دستور توقیف یکی از روزنامه‌ها را صادر کرد. در واقع ازهاری که آخرین مشت آهنین محمدرضا برای بقا محسوب می‌شد در پی آن بود تا با بازگشت فضای رعب و وحشت و اختناق آخرین شانسهای محمدرضا برای بقا را بیازماید. رویکردی که با توجه به روند شتابان انقلاب دیگر کارایی نداشت و اوضاع وخیم تر از آن بود که با بگیر و ببند بتوان بقای رژیم را تضمین کرد.3 بدین‌ترتیب بار دیگر همان شیوه نظارت و سانسور شدید سالهای پیشین، بر مطبوعات حکمفرما شد و این موضوع بهانه‌ای شد تا حلقه سانسور توسط فرمانداری نظامی تنگ و تنگ‌تر شود، تا آنجا که به روزنامه کیهان و اطلاعات اخطار شد که قبل از چاپ هر مطلبی، مضمون آن می‌بایست به اطلاع فرمانداری نظامی برسد.
 
 مرحله دوم مبارزه مطبوعات
بدین ترتیب اعتصاب 62 روزه‌ مطبوعات شکل گرفت. از این رو ماموران فرماندار نظامی تهران، کارکنان موسسه‌های مطبوعاتی کیهان و اطلاعات و آیندگان را زیر فشار مستقیم گذاردند و خواستار تهیه و تنظیم و چاپ و انتشار خبرها و مطالبی شدند که خود القا می‌کردند. همچنین در ادامه گروهی از نویسندگان و خبرنگاران را بازداشت کردند تا دست کم ترسی برای اعتصابیها باشد. اما روزنامه‌­ها و به‌ویژه روزنامه آیندگان از تسلیم شدن در برابر فشارها سرباز زدند و حاضر به هیچ‌گونه همکاری با نهادهای امنیتی وقت و به ویژه ساواک نشدند.5 بدین ترتیب اعتصاب بزرگ مطبوعات آغاز شد و در مجموع تا استعفای ازهاری و روی کار آمدن بختیار این اعتصاب به مدت 62 روز  ادامه داشت. دولت ازهاری در تاریخ 16 دی 1357 ساقط و در نتیجه، سانسور دولتی برداشته شد و مطابق تصمیمات اتحادیه نویسندگان و روزنامه‌نگاران و نیز پیامهای امام از پاریس مبنی بر پایان بخشیدن به اعتصاب، فعالیت مطبوعات دوباره از سرگرفته شد و مطبوعات رسالت تاریخی خود را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند4.  
 
با این همه باید به این نکته نیز اشاره کرد که در میان صاحب‌نظران هستند کسانی که با این تحلیل موافق نیستند. خسرو معتضد بر این عقیده هست که روزنامه‌های کیهان و اطلاعات همواره در راستای منافع رژیم قدم بر می‌داشتند و اعتصاب این دو روزنامه در مقطع منتهی به سرنگونی رژیم نیز بیشتر جنبه تشریفاتی داشت و تنها برای همراه نشان دادن خود با انقلاب انجام می‌گرفت. حتی به زعم او برخی از مسئولین این نشریات پستهای مهم دولتی داشتند و کاملا در جهت منافع محمدرضا قدم بر می‌داشتند5. در مجموع و در پایان باید خاطر نشان ساخت که وضعیت چگونگی نشر مطالب در روزنامه‌ها و شیوه انتشار اخبار در بحبوحه انقلاب کاملا متاثر از جو و فضای انقلابی کشور بود، به شکلی که با فراز و نشیبهای جریان و روند انقلاب نشریاتی همچون روزنامه اطلاعات و کیهان از آن تاثیر می‌پذیرفتند. به تعبیری، به دلیل بی‌اعتقادی رژیم به آزادی بیان و انتشار آزاد اطلاعات، بسته به باز یا بسته بودن فضای سیاسی، نشریات نیز تحت تاثیر قرار می‌گرفتند.
.
 دکه روزنامه‌فروشی، آبادان اواخر دهه چهل
شماره آرشیو: ۸۸-۱۳۷ع

پی نوشت:
 
 
1.طهمورث قاسمی، نهضت امام خمینی و مطبوعات رژیم شاه، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 124.
2.مهدی محسنیان راد، انقلاب، مطبوعات و ارزشها، تهران، سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، ص 200.
3. یونس جوانرودی، تسخیر کیهان، تهران، انتشارات حاشیه، 1357، ص 85.
4. یونس جوانرودی، همان، ص 95.
5- خسرو معتضد، سپهبد بختیار، سایه سنگین شاه، تهران، انتشارات علمی، 1379، ص 126. https://iichs.ir/vdce.x8nbjh87n9bij.html
iichs.ir/vdce.x8nbjh87n9bij.html
نام شما
آدرس ايميل شما