مصطفی فاتح شروع به درددل کرد و با لحنی بسیار گیرا و سخنانی بلیغ،‌ در حالی که چهره‌اش را شادمانی مبهمی فرا گرفته بود،‌ گفت: «این مرتبه دیگر دم شاه در تله گیر افتاده».
چهارشنبه 23 اوت 1978 [اول شهریور 1357]
امروز ظهر برای ملاقات و صرف ناهار عازم دیدار «مصطفی فاتح» شدم. او که به عنوان یکی از منتقدین آگاه و پر سر و صدای شاه معروفیت دارد، به خاطر چند بار بازداشت و جستجوهای مکرر ساواک از منزلش،‌ به شدت از اعمال رژیم ناراحت است. و به همین جهت نیز چون نمی‌توانستم او را به سفارتخانه دعوت کنم،‌ با هم قرار گذاشتیم که در هتل کلاریج ناهار بخوریم.
 
پس از اینکه در گوشه‌ای از رستوران هتل پشت میز نشستیم،‌ مصطفی فاتح شروع به درددل کرد و با لحنی بسیار گیرا و سخنانی بلیغ،‌ در حالی که چهره‌اش را شادمانی مبهمی فرا گرفته بود،‌ گفت: «این مرتبه دیگر دم شاه در تله گیر افتاده». و بعد ادامه داد: «گرچه این آمریکایی‌ها هستند که برای تغییر رویه شاه فشار آورده‌اند،‌ ولی رژیم او آنچنان پوسیده و بی‌پایه است که مسلما‌ً دوام نخواهد آورد و به سقوط کشیده خواهد شد».
 
او معتقد بود: شاه فقط حافظه بصری خوبی دارد. و به‌جز این باید او را مرد احمقی دانست که به طور کلی فاقد هر گونه انعطاف‌پذیری است. و بارها نیز به این مطلب اشاره داشته که: ایرانی‌ها یک مشت افراد ناقص و دیوانه هستند و جز زبان زور چیز دیگری نمی‌فهمند.1
 
محمدرضا پهلوی و در کنارش عبدالعلی بدره‌ای در روز تاجگذاری
شماره آرشیو: 417-8975ه
 
پی نوشت:
 
1. پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه: ح.ا.مهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول: 1364، ص 245. https://iichs.ir/vdcf.vdtiw6dxmgiaw.html
iichs.ir/vdcf.vdtiw6dxmgiaw.html
نام شما
آدرس ايميل شما