در ادامه صحبت، به اطلاع شاه رساندم که: در حال حاضر برای پاشیدن تخم اختلاف و جدائی در میان رهبران مذهبی، راهی جز این به نظرم نمیرسد که در بین آنها یکی که از نظر مقام روحانی قابل قبولتر و مورد علاقه مردم است، مورد حمایت کامل قرار گیرد. و البته سوابق این شخص الزاماً باید به صورتی باشد که به هیچوجه شائبه سازشکاری با بهائیان و گرایش به غرب دربارهاش صدق نکند...
سهشنبه 8 اوت 1978 [17 مرداد 1357] نوشهر
"در ادامه صحبت، به اطلاع شاه رساندم که: در حال حاضر برای پاشیدن تخم اختلاف و جدائی در میان رهبران مذهبی، راهی جز این به نظرم نمیرسد که در بین آنها یکی که از نظر مقام روحانی قابل قبولتر و مورد علاقه مردم است، مورد حمایت کامل قرار گیرد. و البته سوابق این شخص الزاماً باید به صورتی باشد که به هیچوجه شائبه سازشکاری با بهائیان و گرایش به غرب دربارهاش صدق نکند. و نیز آنقدر راجع به قرآن مطلع و متبحّر باشد که بتواند در مقابل خمینی قد علم کند و به ادعاهایش پاسخ دهد، چه به صورت غیر مستقیم و چه از طربق رسانههای جهانی. البته این شخص در جوابگوئیهایش بایستی همواره تأکید داشته باشد که: تفسیر خمینی از اسلام بکلی با مقام انسانیت منافات دارد، و یک چنین اسلامی که مورد نظر خمینی است به هیچوجه برای کشوری مثل ایران که در راه صنعتی شدن گام برمیدارد، برازنده نیست(!)
... در ادامه صحبت گفتم: « ... شخصی که بناست این نقش را ایفاء کند و اسلام را از قید خرافات برهاند، هر کس که باشد ــ و البته میتواند فردی مثل «شریعتمداری» باشد ــ بایستی از حمایت کامل ماشین حکومت، از بودجه نامحدود گرفته تا وسائل تبلیغاتی همه جانبه برخوردار شود، تا بتواند افکار خود را در تمام سطوح گسترش دهد. و ما نیز باید در نظر داشته باشیم که چون چنین شخصی دائم در معرض سوءقصد قرار دارد، پس ناچار میبایست همگام با مطرح کردن او، تقویت عناصر میانهروی مذهبی و سیاسی را نیز مد نظر قرار دهیم...».
شاه ضمن تأیید این مطلب، جواب داد: «در حال حاضر هم عدهای به بررسی راههای توافق و سازش با یک روحانی معتدل و میانهرو مشغولند.»"1