نکته مهم در حیات سیاسی و اجتماعی میرزا کوچکخان «بازگشت مکرر به رشت» است؛ او در دوره حیات خود بارها به رشت بازگشت و تکرار این اقدام به گونهای است که میتوان آن را حاکی از معنایی در اندیشه این رهبر نهضت جنگل دانست.
کوچک جنگلی، میرزای کوچک و میرزایونس القاب و اسامی میرزا کوچکخان معروف جنگلی است که در محله استادسرای رشت متولد شد و دورهای از حیات و تاریخ سیاسی ایران را تحت تاثیر نام خود قرار داد؛
شکلگیری نهضت جنگل و حوادث منتهی به شکست آن و همچنین شکست طرح جمهوری در رشت رویدادهای مهمی هستند که هنگام بررسی گفتمان میرزای جنگلی بیشتر به چشم میآیند؛ حال آنکه این رویدادها تنها در بخشی از حیات سیاسی میرزا رخ دادهاند و دوره نخست فعالیت وی که مربوط به اقداماتش در حوزه سیاسی و اجتماعی و حضور در نهضت مشروطه است کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
علاوه بر این، نکته دیگری نیز در حیات میرزای جنگلی وجود دارد که باید آن را مورد مداقه قرار داد؛ میرزا فرهنگ و آموزش را به عنوان زیربنای فعالیت سیاسی انتخاب میکند و معتقد است نهادسازی آموزشی و فرهنگی میتواند نقشی بارز در تداوم و موفقیت حرکات سیاسی و اجتماعی داشته باشد.
ترک تحصیل برای حضور در جنبش
تحصیلات مقدماتی میرزا در علوم دینی سپری شد و وی از محضر استادانی مانند سیدعبدالوهاب صالح ضیابری، که از شاگردان آخوند خراسانی بود و تفکراتی انقلابی نیز داشت، بهره برد. براساس شواهد موجود، میرزا در محضر وی تلمذ انقلابیگری و مبارزه با تبعیض و جستجوی آرمانخواهی و عدالتطلبی کرد. از نکات بارزی که در ابتدای زندگی میرزا کوچکخان به چشم میخورد این است که وی بلافاصله پس از حضور در تهران برای ادامه تحصیلات، عطای تحصیلات را به لقای حضور در جنبش آزادی و عدالتطلبی میبخشد و دومی را نسبت به تحصیل اولیتر تشخیص میدهد. نکته دوم در حیات سیاسی و اجتماعی میرزا کوچکخان «بازگشت مکرر به رشت» است؛ او در دوره حیات خود بارها به رشت بازگشت و تکرار این اقدام به گونهای است که میتوان آن را حاکی از معنایی در اندیشه این رهبر نهضت جنگل دانست.
تشکیل مجمع روحانیون
نخستین اقدام عملیاتی میرزا پس از بازگشت به رشت، پایهگذاری نهادی بود که میرزا عنوان «مجمع روحانیون» بر آن نهاد. نکته بارز در این دوره از حیات سیاسی میرزا این بود که وی مبارزه مسلحانه را چاشنی عدالتطلبی و آزادیخواهی کرد و مشابه تحصنی که در سفارت عثمانی رخ داد وی نیز همراه همین گروه در رشت متحصن شد. تلاش برای دستیابی به اسلحه و آموزش نظامی هواداران را میرزا در این دوره با جدیت دنبال کرد و در این مسیر از کمکهای مستشاری افسران آلمانی و ترکزبان نیز بهره گرفت.
رهبری هیئت اتحاد اسلام
فعالیت دیگر میرزا در دوران حیات سیاسیاش، قرار گرفتن در رأس تشکیلاتی با عنوان «مجلس اتحاد» بود. از نظر تاریخی، فعالیت این تشکیلات سیاسی در شهر رشت همزمان با اوجگیری فعالیتهای منتهی به جنبش مشروطهخواهی در تهران بود. «هیئت اتحاد اسلام» فعالیت دیگر و متعاقبی بود که بار دیگر میرزا در راس آن قرار گرفت؛ اعضای این گروه هفدهنفره عمدتاً روحانیان بودند و میرزا نیز در میان آنان حضور یافت و هدف خود را نیز خدمت به اسلام و ایران معرفی کرد. مصادف با شکلگیری این هیئت، نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری مورد تعرض قرار گرفت و بخشی از این نواحی توسط روسها اشغال شد؛ روحیه عدالتطلبی و مبارزه با ظلم و استبداد میرزا وی را مجاب کرد که در قالب هیئت اتحاد اسلام، گروهی فدایی تشکیل دهد و مقابل این تحرکات ایستادگی کند. در این زمان روستای کسما مقر فعالیتهای ضد استعماری هیئت اتحاد اسلام گردید و سازمانی نظامی و اداری برای مبارزه با روسها تشکیل شد. فعالیتهای هیئت اتحاد اسلام فراگیر شد و سپس زمینه تشکیل کمیته اتحاد اسلام نیز شکل گرفت و با گسترش فعالیتها در نواحی گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن، زمینه نهایی برای شکلگیری آنچه از آن با عنوان حزب جنگل یا کمیته جنگل یاد میشود فراهم شد.
حضور فعالانه در جنبش مشروطیت
میرزا کوچکخان در نهایت نهضت جنگل را شکل داد که گام نهایی اقدامات پیشین او، بهویژه نقش بیچون و چرایش در انقلاب مشروطه بود؛ میرزا در این نهضت از تجربه انقلاب مشروطه بسیار بهره برد. یکی از ویژگیهای اساسی میرزا کوچکخان، تکامل حیات سیاسی وی است؛ به این معنا که میرزا تمامی پلکان سیاسی را به ترتیب و از پایینترین سطوح پیمود و در نهایت خود در راس جنبشی قرار گرفت که قطعاً همیشه در تاریخ سیاسی ایرانیان ثبت خواهد بود.
میرزا در انقلاب مشروطه، در کنار انقلابیون برای فتح قزوین حضور یافت؛ وی سپس در نبرد علیه محمدعلیشاه که حاضر نبود زیر بار مشروطه برود بسیار ایستادگی کرد. تحت این فشارها بود که محمدعلیشاه مجبور شد متمم قانون اساسی مشروطه را امضا کند؛ وی همچنین در قضیه درگیری با استبداد محمدعلیشاه در قامت مبارزی نستوه در کنار مشروطهخواهان و آزادیخواهان قرار گرفت.
میرزا مدرسهسازی در موطن خود را به عنوان یک فعالیت فرهنگی دنبال کرد؛ او با آسیبشناسی عقبافتادگی ایرانیان بهویژه در بعد فرهنگی به این نتیجه رسیده بود که یکی از راهکارهای مقابله با این مسئله، گسترش تعلیم و تربیت عمومی از طریق مدرسهسازی است؛ وی اعتقاد داشت که تعلیم در مدارس باید جنبه اجباری داشته باشد و همه باید یکسان از امکانات آموزشی برخوردار باشند...
پس از فتح تهران، اتفاقاتی در صف مشروطهخواهان سبب شد میرزا کوچکخان آزرده خاطر شود و بار دیگر به رشت بازگردد؛ ازجمله این اتفاقات نفوذ روشنفکران غربزده و فراماسون و فئودالها و خانها در میان سران و رهبران مشروطه و علاوه بر آن ترور مجتهدانی بود که طرفدار نهضت مشروطه مشروعه بودند.1
جمهوری در رشت
پس از دلزدگی و نومیدی اولیه از مشروطه، میرزا درصدد برآمد آرمانها و اهداف اولیه این نهضت را محقق کند؛ در واقع وی میخواست مشروطه را روی مسیر صحیح خود قرار دهد؛ زیرا معتقد بود جنبش از اهداف اولیه خود تخطی کرده است. در این زمان بار دیگر مسئله بازگشت به رشت مطرح میشود و میرزا درصدد است الگوی ذهنی خود برای اعاده مشروطیت را در رشت عینیسازی کند.
استقلال و تمامیت ارضی و ضرورت محافظت از آن مسئلهای است که در تمام دوران حیات سیاسی میرزا به چشم میخورد و به همین منظور وی پس از بازگشت مجدد به رشت، زمینه ایجاد جمهوری در آن منطقه را فراهم کرد. نکته مهم در زمان اتخاذ چنین تصمیمی از سوی میرزا این بود که روسها اصول اعلامشده از سوی جمهوری رشت را مغایر با اهداف خود ندانستند و بنابراین مخالفتی از خود نشان ندادند، اما پس از مدتی، از توافق شفاهی اولیه خود با میرزا تخطی کردند و به قصد تصرف و تسخیر انزلی وارد مرزهای شمالی کشور شدند. میرزا همواره در حیات سیاسی خود با هدف تحقق استقلال و عدالت به مبارزه مسلحانه نظر داشت و هنگام حضور نیروهای روس نیز برای حفظ تمامیت ارضی موطن خود به اسلحه دست برد.
اما اختلافات داخلی درون نهضت در نهایت سبب شد حلقه وسیعی از یاران میرزا در ادامه این مبارزه از وی رویگردان شوند و میرزا با معدودی از یاران خود برای ادامه نهضت به دل جنگل برود و نهضت را از این طریق ادامه دهد، اما در نهایت دست تقدیر برای وی، مرگ در تنهایی و غربت و خارج از موطن اصلی، یعنی رشت، را رقم زد؛ وی گرفتار طوفان و بوران خلخال شد و حیاتش این گونه خاتمه یافت.2
غفلت نکردن از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی
یکی از ویژگیهای بارز در حیات میرزای جنگلی این است که وی تنها خود را محدود و منحصر به فعالیت در زمینههای سیاسی نکرد، بلکه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و عامالمنفعه را نیز در دستور کار قرار داد.
شاید بتوان اینگونه عنوان کرد که میرزا اندیشهای فراتر از زمانه خود داشت و به آسیبشناسی مناسبی از وضعیت موجود رسیده و همین نکته او را به توجه به فعالیتهای فرهنگی و به عبارت بهتر نهادسازی فرهنگی واداشته بود.
میرزا کوچکخان مدرسهسازی در موطن خود را به عنوان یک فعالیت فرهنگی دنبال کرد؛ او با آسیبشناسی عقبافتادگی ایرانیان بهویژه در بعد فرهنگی به این نتیجه رسیده بود که یکی از راهکارهای مقابله با این مسئله، گسترش تعلیم و تربیت عمومی از طریق مدرسهسازی است؛ وی اعتقاد داشت که تعلیم در مدارس باید جنبه اجباری داشته باشد و همه باید یکسان از امکانات آموزشی برخوردار باشند؛ به همین علت شروع به مدرسهسازی در شهرهایی مانند صومعهسرا، کسما، فومن و ماسوله کرد.3
نتیجهگیری
میرزا در مجموع دارای تفکری پراگماتیک بود و اعتقاد داشت باید برای دستیابی به هدف، به عملگرایی دست زد، منتهی وی آرمانگرایی را نیز چاشنی فعالیت سیاسی خود کرده بود و اعتقاد نداشت که هدف صرف، توجیهگر وسیله است؛ هدف متعالی در نزد وی استقلال، حفظ تمامیت ارضی و مبارزه در این مسیر بود تا در پرتو آن، عدالت و آزادی محقق شود. میرزا در چارچوب این تفکر، به نهادسازیهای سیاسی متعدد در دوران حیات و فعالیت خود دست زد که نمونههایی از آن در این یادداشت بیان شد. میرزا با وجودی که خود تحصیلاتش را برای حضور در جنبش نیمهتمام رها کرد، هیچگاه از اهمیت آموزش و فرهنگ و همچنین نهادسازی فرهنگی غافل نشد و این مهم را در چارچوب فعالیتهای عامالمنفعه مانند مدرسهسازی ادامه داد. علاقه به موطن اصلی یعنی رشت نیز در حیات میرزا بارز است؛ این علاقه به نحوی است که وی را مجاب میکند بارها به رشت بازگردد و نهادسازی و آموزش را در این شهر دنبال کند، حتی پس از پیروزی مشروطه وی میتوانست در تهران بماند، اما ازآنجاکه علاقهای به مناصب نداشت، این مهم را دنبال نکرد و بازگشت به رشت را برای تداوم نهضت به ماندن در تهران ترجیح داد.
پی نوشت:
1. ابراهیم فخرائی، گیلان در جنبش مشروطیت، تهران، 1352، ص 74.
2. عطاءالله تدین، نقش گیلان در نهضت مشروطیت، تهران، انتشارات فروغی، 1353، ص88.
3. محمدباقر شریعت گیلانی، تاریخچه جنگلیان، بی جا، بی نا، 1337، ص 122. https://iichs.ir/vdcg.y9nrak9xypr4a.html