...به صراحت بگویم فروغی را رضاشاه نمیخواست زمامدار کند بلکه به مرحوم مجید آهی که زبان روسی خوب میدانست و همچنین به مرحوم علی سهیلی (که او هم با داشتن زن روس و دانستن زبان روسی) گفت به جای منصورالملک زمام کابینه را در دست گیرند زیرا از ارتش سرخ بیم زیاد داشت و فکر میکرد...
"...به صراحت بگویم فروغی را رضاشاه نمیخواست زمامدار کند بلکه به مرحوم مجید آهی که زبان روسی خوب میدانست و همچنین به مرحوم علی سهیلی (که او هم با داشتن زن روس و دانستن زبان روسی) گفت به جای منصورالملک زمام کابینه را در دست گیرند زیرا از ارتش سرخ بیم زیاد داشت و فکر میکرد آن دو نفر بتوانند روابط را اصلاح کنند اما آن هر دو شانه خالی کردند و در مقام مشاوره به شاه، نگران از کار خود متفقاً اعلام داشتند که مرد میدان زمامداری در وضع حاضر فقط ذکاءالملک (محمدعلی فروغی) خانهنشین و بیمار است که نزدیک کاخ شهری شاه سکونت دارد. رضاشاه که به یاد رفتارش با ذکاءالملک افتاد که بر سر نامهای که برای یکی از فرزندان مرحوم اسدی که در واقعه مشهد اعدام شده بود نوشته بود و مأمور سانسور نامهها آن را به نظر شاه رسانده بود که در آن این شعر را در مقام توصیه به صبر و تسلیت آورده بود:
«در بر شیر نر خونخوارهای غیر تسلیم و رضا کو چارهای؟»
مورد غضب واقع شده، خانهنشین گردیده بود سخت نگران گردید که چطور در چنین روزگاری میتواند مطمئن گردد که او را نخستوزیر کشور کند. اما چون دید کسی دیگر حاضر به زمامداری در چنین موقعیتی نیست و منصورالملک نیز به هر حال باید کنار رود با تردید این پیشنهاد آن دو نفر را به شرط آنکه هر دو در کابینه ذکاءالملک عضویت داشته باشند پذیرفت و قرار شد برای استمالت از ذکاءالملک شخصاً به عنوان عیادت از او به منزلش که بیش از پنجاه شصت متر فاصله نداشت رفته از او خواهش کند در چنین روزگاری زمامداری کشور را بپذیرد.
از قراری که شنیدم وقتی رضاشاه پیاده از منزلش به منزل او رفت و به استمالتش پرداخت و اوضاع نگرانآور کشور را برایش شرح داد، ذکاءالملک که مرد فلسفه و ادب و سیاست بود دو مرتبه آن شعر
«در بر شیر نر خونخوارهای غیر تسلیم و رضا کو چارهای؟»
را خواند و گفت: من وقتی با این ضعف بنیه و خطر اشغال کشور میتوانم این مسئولیت را بپذیرم که آزادی در مطالعه و تصمیم قانونی با مشورت امر از آن اعلیحضرت داشته باشم، زیرا به هر حال فعلاً کشور در اشغال دو قدرت بزرگ جهانی قرار گرفته باید با آنها کنار آمد کاری کرد که استقلال و رژیم ایران در این حالت خطرناک حفظ شود. رضاشاه نیز ناچار برای اینکه به هر حال او را قانع به پذیرفتن مسئولیت نماید حرفهایش را تصدیق نموده گفت: من مسئولیت کشور را به عهده شما میگذارم و انتظار حفظ استقلال و دوام رژیم فعلی را دارم و بس."1
محمدعلی فروغی نخست وزیر در دوران پیری
شماره آرشیو: 2768-1ع
پی نوشت:
1.ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج2، تهران:مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص12-13. https://iichs.ir/vdca.unmk49nay5k14.html