با آغاز قیام امام خمینی دانشجویان خارج از کشور نه تنها ماهیت واقعی رژیم پهلوی را برای غربیها آشکار میکردند، بلکه مردم را با حقوق اولیه خود از قبیل آزادی، دموکراسی، حکومت قانون و غیره که در غرب رواج داشت آشنا مینمودند.
فرآیند اعزام دانشجو به خارج از کشور در ایران از دوران عباس میرزا آغاز شد. هرچه به پایان دوره قاجاری نزدیک میشویم این روند بیش از پیش رونق میگیرد؛ با این حال در این دوران شاهد یک برنامه مشخص و منظم در اعزام دانشجو به خارج از کشور نیستیم. در دوران پهلوی و به خصوص پهلوی دوم، تقریباً شاهد یک روند منظمتری از اعزام دانشجو به خارج از کشوریم، به طوری که در این دوران تعداد بسیار زیادی از دانشجویان به خصوص برای گذراندن تحصیلات تکمیلی به خارج از کشور میرفتند. هرچند بخشی از این افراد به طرق مختلف وابسته به حکومت پهلوی بودند ولی تعداد قابل توجهی از این دانشجویان ارتباطی با ساختار حاکمه نداشتند. ورود این افراد به خارج از کشور و آشنایی با پیشرفت و تکنولوژی و شیوه حکومتداری در غرب، در کنار تمام مسائلی که با خود به همراه داشت، باعث ایجاد تلنگری در میان این دانشجویان نسبت به وضعیت ایران شد.
این دانشجویان برای نخستینبار ساختار استبدادی و فاسد حکومت پهلوی را درک کردند و همین مسئله باعث شد در جهت آگاهی دادن به مردم ایران برآیند. از سوی دیگر، با توجه به اینکه این افراد در خارج از کشور بودند و در چنین شرایطی، رژیم پهلوی امکانی برای تحت فشار قرار دادن آنها نداشت، دامنه فعالیتشان به تدریج هم منظمتر شد و هم اینکه با گستردگی بیشتری فعالیتهای انقلابی علیه رژیم پهلوی را شکل دادند به طوری که در دهه 40 شاهد ارتباط جدی این افراد با امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب ایران هستیم. در این یادداشت به بررسی جایگاه دانشجویان خارج از کشور در انقلاب و نقشی که این افراد در فرآیند انقلاب و روشن نمودن استبداد پهلوی انجام دادند، میپردازیم.
شروع فعالیتهای سیاسی دانشجویان خارج از کشور علیه حکومت پهلوی
روشنفکران مذهبی در فرآیند شکلگیری و فعالیت انقلاب اسلامی نقش بسیار مهمی ایفا کردهاند. این جریان به واسطه سخنرانیها و تألیفاتی که در قالب گفتمان سیاسی ـ دینی از خود به جای گذاشتند؛ در کنار روحانیون، مهمترین جریان روشنگری انقلاب ایران محسوب میشود.1 بخش قابل توجهی از این جریان روشنفکری مذهبی را دانشجویان خارج از کشور تشکیل دادند. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که به طور کلی دانشجویان خارج از کشور که به نهضت انقلاب پیوستند در دو گروه سازماندهی میشدند؛ بخشی از آنها در قالب گفتمانهای چپ به مبارزه علیه رژیم پهلوی و آگاه نمودن مردم از شیوه استبدادی آن میپرداختند و بخش دیگر در قالب نیروهای نزدیک به جریان مذهبی و دینی از همان ابتدا ارتباط محکمی با روحانیون برقرار کردند. هرچند هر دو جریان در فرآیند انقلاب تأثیرگذار بودند ولی باید گفت که جریان نخست به واسطه برخی مؤلفههای مارکسیستی که اساساً با ایدئولوژی اسلام مخالف بود، مورد تأیید روحانیت و در رأس آنها امام خمینی نبودند، به همین دلیل تعدادی از این افراد به تدریج از جریان اصلی انقلاب فاصله گرفتند و به نوعی به بیراهه رفتند.2
از اواخر دهه 20 و به واسطه تعداد گسترده دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، تلاشهایی برای ساماندهی این افراد انجام شد که نتیجه آن تشکیل کنفدراسیونها و سازمانهای دانشجویی ایران در خارج از کشوربرای نخستین بار بود. بخشی از این افراد که در اروپا حضور داشتند در اواسط دهه 1330 «کنفدراسیون محصلین ایرانی در اروپا» را تشکیل دادند و دانشجویان مقیم آمریکا به تشکیل «سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا»، که یکی از پیشقراولان مبارزه با حکومت پهلوی شناخته میشود، اقدام کردند. دو تن از اعضای سازمان اخیر، که هرچند به واسطه کمکهای مالی دولت آمریکا به آن، حق ورود به حوزه سیاست را نداشت، برای نخستینبار، پس از کودتای 28 مرداد، در یک گردهمایی که با حضور بسیاری از دانشجویان و اردشیر زاهدی در آمریکا برگزار شده بود، در سخنرانیهای خود، نه تنها کودتای 28 مرداد را یک «قیام ملی» ندانستند، بلکه از آن به عنوان یک حرکت کاملاً استبدادی و خلاف اصول آزادی نام بردند.3
علاوه بر این، در سال 1339 شاهد تشکیل کنگرهای با عنوان «کنگره ایپسیلانتی دانشجویان ایرانی» هستیم. طبق اساسنامه این کنگره، وارد نشدن به مسائل سیاسی از مهمترین اصول ورود به این کنگره محسوب میشود. ولی این کنگره در ادامه فعالیت خود، ارتباط نزدیکی با جبهه ملی ایران و سازمان دانشجویان دانشگاه تهران برقرار کرد و به طور بسیار گسترده به مبارزه مدنی علیه رژیم پهلوی و آگاه ساختن مردم از شیوه استبدادی آن دست زد؛ به شکلی که در اوایل دهه 1340، رسماً خواستار تأسیس دولتی ملی بر اساس اصول دموکراسی در ایران شد و اساساً با ادامه فعالیت رژیم پهلوی به مخالفت برخاست.4
فعالیت دانشجویان خارج از کشور در دهه 1340 از منظر دیگری نیز قابل تأمل است؛ در این دوران شاهد شروع بسیاری از نهضتهای رهاییبخش به خصوص در کشورهای آسیایی و آفریقایی هستیم، از این رو نوع کنش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، نقش بسیار مهمی در ایجاد اینهمانی و احساس مشترک میان دانشجویان داشت.
در کنار دانشجویان فعال در آمریکا، دانشجویان فعال ایرانی در اروپا نیز با تأسیس انجمنها، سازمانها و کنگرهها فعالیتهای گستردهای علیه رژیم پهلوی شروع کردند. آغاز جدی این اقدامات از اواخر دهه 1330 بود و در دهه 1340 و 1350 گسترش بسیاری یافت. سازمان دانشجویان اروپایی در اوایل دهه 1340 رسماً وارد مبارزات سیاسی شد و اعلام کرد که بدون شرکت دانشجویان در مبارزات سیاسی علیه رژیم سرکوبگر پهلوی ــ رژیمی که کوچکترین حقی برای آزادی و دموکراسی قائل نیست ــ امکان نابودی آن وجود نخواهد داشت.5 روند فعالیت این کنگرهها و سازمانها به تدریج گسترش پیدا کرد و همه ساله نشستها و کنفرانسهای گستردهای از سوی این سازمانها برپا شد. علاوه بر این، از اوایل دهه 1340 ارتباط جدی این سازمانها با سازمانهای مشابه در ایران از جمله جنبش دانشجویان دانشگاه تهران بیش از پیش افزایش یافت و از این زمان به بعد شاهد ارتباط مستقیم این گروه از دانشجویان با همتایان خود در ایران و البته سایر جریانهای فعال در انقلاب، به خصوص روحانیت، هستیم.
اضافه شدن سازمانهای دانشجویی خارج از کشور به نهضت انقلاب
نحوه ورود دانشجویان خارج از کشور به جریان انقلاب، با تشکیل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا یا همان «گروه فارسی زبان» شروع شد. در واقع همزمان با ائتلاف انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای اروپایی و آمریکایی در اوایل دهه 1340 بود که شاهد حضور جدی این افراد در نهضت مبارزه با رژیم پهلوی هستیم. در اینجا باید به این مسئله اشاره کنیم که فعالیتهای دانشجویان و جریان روشنفکری داخل و خارج از کشور ایران، در فاصله کودتای 28 مرداد تا شروع فعالیتهای سیاسی امام خمینی در سال 1342، عموماً به صورت پراکنده و نامنظم انجام میشد. به زبانی دیگر باید گفت که فعالیتهای دانشجویان در این یک دهه از هویت و سازماندهی مشخصی برخوردار نبود. قیام امام خمینی در سال 1342 و تبعید ایشان به خارج از کشور، آغازی شد بر فعالیتهای جدیتر، سازمانیافته و تقریباً هماهنگ جنبشهای دانشجویی خارج از کشور علیه رژیم پهلوی.6 در واقع از این زمان به بعد شاهد این مسئله هستیم که برخی دانشجویان خارج از کشور نه تنها ماهیت واقعی رژیم پهلوی را برای غربیها آشکار میکردند، بلکه مردم را با حقوق اولیه خود از قبیل آزادی، دموکراسی، حکومت قانون و... که در غرب رواج داشت آشنا مینمودند.
دانشجویان از این زمان به بعد عملاً در دو جبهه فعالیت میکردند؛ یعنی علاوه بر تلاش برای آگاه کردن و برملا نمودن ماهیت رژیم پهلوی برای محافل غربی، که عموماً و تا پیش از دهه 1340 تصور نسبتاً مثبتی از حکومت پهلوی داشتند، به آگاه ساختن مردم از حقوق اولیه خود نیز اقدام نمودند؛ حقوق اولیهای که از سالها پیش در اروپا و آمریکا برای مردم ایجاد شده بود، ولی در حکومت پهلوی تمامی آنها نادیده گرفته میشد. این تلاشها و فعالیتها و البته ارتباط عمیق بخش قابل توجهی از دانشجویان خارج از کشور با روحانیان باعث شد افرادی همچون دکتر علی شریعتی، مهندس بازرگان و دکتر مصطفی چمران به عنوان معروفترین شخصیتهایی که در خارج از ایران فعالیت میکردند، شناخته شوند. زمانی میتوان همبستگی و انسجام میان دانشجویان خارج از کشور و روحانیون و جریانهای مذهبی را بهتر درک کرد که بدانیم در سفر محمدرضاشاه به آلمان در سال 1346، تظاهرات گستردهای از سوی دانشجویان ایرانی و آلمانی علیه وی صورت گرفت که حتی به خشونت نیز کشیده شد.7 فعالیت دانشجویان خارج از کشور در دهه 1340 از منظر دیگری نیز قابل تأمل است؛ در این دوران شاهد شروع بسیاری از نهضتهای رهاییبخش به خصوص در کشورهای آسیایی و آفریقایی هستیم، از این رو نوع کنش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، نقش بسیار مهمی در ایجاد اینهمانی و احساس مشترک میان دانشجویان داشت.
در پایان باید گفت پس از ایجاد ارتباط عمیق میان جریانهای مذهبی و دانشجویان خارج از کشور، این افراد در قالب سازمانها و اتحادیهها نقش بسیار چشمگیری در معرفی اسلام «مبارز» و ماهیت واقعی اسلام و انقلاب ایران به غربیان ایفا نمودند. تألیفات گستردهای نیز در همین زمان صورت گرفت که میتوان به آثار افرادی چون دکتر علی شریعتی، مهندس بازرگان، آیتالله بهشتی و ... اشاره کرد.
پی نوشت:
1.منصور معدل، طبقه سیاست و ایدئولوژی در انقلاب ایران، ترجمه: محمدسالار کرایی، تهران، 1382، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ص13.
2.همان، ص15.
3. افشین متینعسگری، کنفدراسیون: تاریخ جنبشهای دانشجویان ایرانی در خارج از کشور 1332-1357، ترجمه ارسطو آذری، تهران، موسسه نشر و پژوهش، 1378، ص 7.
4.همان.
5.افشین متینعسگری، کنفدراسیون: تاریخ جنبشهای دانشجویان ایرانی در خارج از کشور 1332-1357، ترجمه ارسطو آذری، موسسه نشر و پژوهش، 1378 ، ص11-12.
6.صادق طباطبایی، کنفدراسیون: تاریخ جنبش دانشجویی ایرانی در خارج از کشور 1332-1357، ترجمه ارسطو آذری، تهران، 1387، شیرازه، ص35.
7.همان، ص36-37. https://iichs.ir/vdci.pawct1avzbc2t.html