به مناسبت استعفای نخست‌وزیری که سیزده سال بر سریر قدرت ماند؛

هویدا بدون رتوش

در گزارش «خیلی محرمانه» ساواک در بهمن 1355و تیر 1356 چنین آمده است که هویدا کوشیده است ردپای برداشت از بودجه نخست‌وزیری جهت مصارف شخصی و فامیلی را مخفی و کور سازد، به عنوان نمونه او از بودجه سری نخست‌وزیری اقدام به کمک به همسر مطلقه‌اش لیلا امامی کرده است...
هویدا بدون رتوش
پس از تجربه دوران دکتر مصدق، محمدرضا شاه پست نخست‌وزیری را به صورت بالاترین مقام اداری بدون کمترین قدرتی در بنیان‌گذاری یا تعیین خط و مشی سیاست مملکت درآورد. بر همین اساس از سال 1332 به بعد پست نخست‌وزیری روز به روز بیشتر شبیه شکل و شمایل قدیمی خود، یعنی وزیر اعظم دوران قاجار می‌شد که در آن نخست وزیر تنها اجرا کننده دستورات شاه بود. در میان نخست‌وزیران پس از مصدق، امیرعباس هویدا نقش صدراعظم را به نحو احسن بازی کرد و به همین خاطر او این سمت را از سال 1342 تا 1355 برعهده داشت و این طولانی‌ترین نخست‌وزیری بدون وقفه در دوران پس از مشروطه بود. این سیزده سال نخست‌وزیری هویدا را علاوه بر تملق و وفاداری به شاه، باید مرهون استعداد او در پیش‌بینی خواستهای شاه و اجرای مؤثر آنها دانست. در این میان، عده‌ای به واسطه شخصیت گوش به فرمان بودن هویدا، سعی در تطهیر او داشتند و بیان می‌کردند که هویدا تنها نخست‌وزیری اجرا کننده فرمان و دستورات شاه بوده و نقشی در فسادها و سرکوبهای حکومت پهلوی نداشته است. در ادامه این نوشتار قصد داریم تا به نقش مستقیم هویدا در سرکوبهای دوران پهلوی بپردازیم و ببینیم که چگونه نام او با فسادهای دوران پهلوی گره خورده است.
 
1.سرکوب مطبوعات در دولت هویدا
بعد از روی کار آمدن دولت هویدا در سال 1342، فشار بر مطبوعات چندین برابر شد و آزادی قلم از بین رفت؛ به گونه‌ای که از این دوران به دوران سانسور و اختناق مطبوعات نام می‌برند.1امیرعباس هویدا در طول دوران نخست‌وزیری، برخوردی دوگانه با مطبوعات در نهان و باطن داشت. او در ظاهر خود را دوستدار مطبوعات نشان می‌داد که گویی با نویسندگان و خبرنگاران حشر و نشر زیادی دارد و در ظاهر رعایت احترام به فرهنگیان می‌کرد، اما در پس پرده در دوران نخست‌وزیری او تعداد زیادی از روزنامه‌ها و مجلات برای همیشه تعطیل و لغو مجوز شدند و اوج این سرکوب مطبوعات در سال 1353 اتفاق افتاد. در این سال هویدا به دلیل انتقاد مطبوعات به دولت او تصمیم به لغو امتیاز بیش از 50 روزنامه و مجله گرفت و برای این کار با دکتر داریوش همایون، طرح «انهدام مطبوعات» را پی‌ریزی کرد و به مرحله اجرا درآورد.2 در میان مطبوعات توقیف شده، چند روزنامه و مجله پر تیتراژ مانند سپید و سیاه، روشنفکر، تهران مصور، فردوسی، امید ایران و سالنامه دنیا دیده می‌شدند. در عوض هویدا در سال 1353، برای جبران کاستی مطبوعات و تبلیغ برای دولت خود، اقدام به حمایت از چند روزنامه و مجله تازه تأسیس کرد. از جمله روزنامه‌هایی که در دولت امیرعباس هویدا به کار خود ادامه داد و مورد حمایت دولت قرار گرفت، روزنامه آیندگان بود که مدیرعامل آن داریوش همایون از کمک کنندگان به هویدا برای اجرای «طرح انهدام مطبوعات» بود. و این خود از طنزهای تاریخ است.3
 
باقی روزنامه‌ها و مجلات مستقل نیز تا زمان نخست‌وزیری هویدا تحت شدیدترین سانسور‌ها قرار گرفتند به صورتی که بدون هماهنگی و اجازه با دفتر نخست‌وزیری نمی‌توانستند اخبار مهم داخلی کشور را پوشش و اطلاع‌رسانی کنند و بیشتر صفحات آنها مربوط به آگهیهای تسلیت و اعلانات ترحیم و از همه مهمتر آگهیهای تبریک و تهنیت پست و مقامهای درباریان و شادباشهای مخصوص محمدرضا پهلوی می‌شد. در مجموع در دوره امیرعباس هویدا، دولت با به کارگیری شیوه‌های مختلف از قبیل: ارعاب و حبس و تهدید و ممنوع‌القلم کردن روزنامه‌نگاران و همچنین با حق سکوت دادن و سردبیر گماشتن و توقیف روزنامه‌ها و مجلات، سیاه‌ترین دوران اختناق فکری تاریخ معاصر را به ارمغان آورد.4
 
2. فساد اداری در دولت هویدا
هویدا از اوایل انتصاب به پست نخست‌وزیری، به بی کفایتی و فساد اداری متهم بود. به عنوان نمونه او از همان روزهای نخستین ورود به دفتر نخست‌وزیری، کارمندان و وزرای خود را بر مبنای بله قربان‌گویی و نه شایستگی و لیاقت گزینش کرد. این امر به گونه‌ای بود که عده‌ای از کارمندان وزارت دارایی در تیر ماه 1343 در انتقاد از عملکرد هویدا، نامه‌ای را برای شکایت تدوین کردند.
 
در دوره امیرعباس هویدا، دولت با به کارگیری شیوه‌های مختلف از قبیل: ارعاب و حبس و تهدید و ممنوع‌القلم کردن روزنامه‌نگاران و همچنین با حق سکوت دادن و سردبیر گماشتن و توقیف روزنامه‌ها و مجلات، سیاه‌ترین دوران اختناق فکری تاریخ معاصر را به ارمغان آورد...  
در این نامه که در اسناد ساواک آمده است، بر بی‌اطلاعی هویدا در امور مالی و اقتصادی و اقدام او در برکناری صاحب‌منصبان بصیر و با سابقه از کار و سپردن اغلب پستهای حساس به افراد ناصالح و بدنام یا ناپخته و ناکارآمد اشاره می‌شود. در ادامه این نامه بیان می شود که این اقدام هویدا، چیزی جز ایجاد هرج و مرج و آشفتگی در کار آن وزارتخانه و وارد شدن زیانهای هنگفت به خزانه کشور در بر نداشته است.5 و یا در جایی دیگر علی دشتی از مطلعان عصر پهلوی در ارتباط با فساد اداری هویدا، این چنین نقل می‌کند: «هویدا برای انتخاب همکاران در کابینه خود دنبال آدم لایق و کارآمد نبود و تنها کسانی را وزیر می‌کرد و پست مهم می‌داد که بیشتر تملق او را بگویند».6 در مجموع هویدا در 13 سال نخست‌وزیری خود، باند‌بازی و فساد اداری را در کشور به اوج رساند، به گونه‌ای که پس از برکناری از پست نخست‌وزیری، فساد اداری به قدری در کشور نهادینه شده بود که دیگر هیچ کدام از نخست‌وزیران بعدی نتوانستند کاری در این ارتباط کنند.
 
3. فساد مالی در دولت هویدا
در دهه چهل، هنگامی که هویدا به نخست‌وزیری رسید فساد اقتصادی هیئت حاکمه بسیار افزایش یافت و اوج آن در دهه 50 در پی افزایش قیمت نفت و جاری شدن سیل دلارهای نفتی از کشورهای غربی اتفاق افتاد. در تمام این مدت هویدا در محافل خصوصی تلاش داشت خود را مبرا از فساد و بی ارتباط با آن نشان دهد. به همین منظور با دوستان خود درباره فساد گسترده درباریان صحبت می‌کرد، به گونه‌ای که انگار خود هیچ اقدامی در ترویج و مهیا کردن شرایط نکرده است. به عنوان نمونه هویدا در رابطه با فساد خاندان سلطنت، به پرویز راجی سفیر ایران در لندن چنین گفته بود: «فساد در سطح بالای مملکت به قدری شیوع دارد که حتی از حریم شرم و حیا هم فراتر رفته است».7 اما آنچه هویدا در محافل خصوصی برای دوستان خود بیان می‌کرد، با آنچه در ظاهر برای عموم اظهار می‌کرد، فرق بسیار داشت و هرگز در طول دوران نخست‌وزیری خود صحبت و انتقادی درباره فساد خاندان سلطنت و درباریان در محافل عمومی نکرد و حتی هیچ کوششی نیز برای رفع این امر توسط او مشاهده نشد.
 
علاوه بر این ضد و نقیض گویی او در باره فساد در رژیم پهلوی و سرپوش نهادن بر آن که موجب تسریع و شدت گرفتن فساد می‌شد، باید به طور قطع و یقین اذعان داشت که رواج فساد اقتصادی در دولت هویدا بسیار بیشتر از دورانهای گذشته گسترش یافت و به طور کلی می‌توان گفت یکی از اساسی‌ترین مشخصه‌های حکومت وی ترویج رانت‌خواری اقتصادی در ابعاد مختلف آن بود.8 این امر به گونه‌ای بود که فردوست در کتاب خاطرات خود این‌گونه می‌گوید: «در هیچ زمانی به اندازه دوران هویدا فساد گسترده نبود».9 به عنوان نمونه در سال 1355 بودجه دفتر نخست‌وزیر که مستقیماً زیر نظر هویدا اداره می‌شد تقریباً به یک‌میلیارد تومان افزایش یافت و قسمت اعظمش همچون سالهای قبل به جای هزینه برای مخارج جاری کشور، صرف پرداخت به افراد و سازما‌نهای تحت نفوذ او به عنوان لطف و یا رشوه به نمایندگان و دیگر صاحب‌منصبان برای گسترش نفوذ می‌شد.10 و یا در نمونه‌ای دیگر در گزارش «خیلی محرمانه» ساواک در بهمن 1355و تیر 1356 چنین آمده است که هویدا کوشیده است ردپای برداشت از بودجه نخست‌وزیری جهت مصارف شخصی و فامیلی را مخفی و کور سازد، به عنوان نمونه او از بودجه سری نخست‌وزیری اقدام به کمک به همسر مطلقه‌اش لیلا امامی کرده است.11در مجموع هویدا هیچ گامی در راه از بین بردن مفاسد اقتصادی در هیئت حاکمه برنداشت و حتی سخنی در محافل عمومی بر لب نیاورد، چرا که خود همراه با خاندان سلطنتی در جهت فساد اداری گام بر می‌داشت و اعمال و رفتار وی در بسیاری از موارد، مؤید این مدعاست.
 
فرجام
سرانجام فساد اداری و اقتصادی در زیر سایه سرکوب و اختناق نشریات در دولت امیرعباس هویدا به حدی گسترش یافت که شاه مجبور شد برای جلب نظر اذهان عمومی و خاموش کردن اعتراضات مردمی، هویدا را از نخست‌وزیری برکنار و پس از مدت کوتاهی به جرم فساد مالی دستگیر کند. البته این عمل کاملاً ظاهری و صوری بود، چرا که شاه محتاج تغییر در ظاهر برای فریب مردم بود تا توجه از مسئول اصلی (که شاه و نظام حکومتی‌اش بود) منحرف شود.

شماره آرشیو: 331-86237پ

پی نوشت:
 
1.محمد اختریان، نقش عباس هویدا در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران: انتشارات علمی، 1375، ص 152.
2.محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ج 2، تهران: بی‌تا، 1373، ص 792.
3.محمد اختریان، همان، ص 153.
4.عبدالرحیم ذاکر حسین، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، تهران: دانشگاه تهران، 1370، ص 315-317.
5.مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، تهران: انتشارات کیهان، 1386، صص 143-146.
6.علی دشتی، عوامل سقوط محمدرضا پهلوی، گردآورنده مهدی ماحوزی، تهران: انتشارات زوار، 1389، صص 151-152.
7.پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه ح.ا.مهران، تهران: انتشارات اطلاعات، 1365، ص 224.
8.محمد اختریان، همان، ص 157-159.
9.حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی، جلد اول، تهران: انتشارات اطلاعات، 1393، ص 266.
10.رابرت گراهام، ایران سراب قدرت، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران: انتشارات سحاب کتاب، 1358، ص 132.
11.سیدمحمدعلی جمالزاده و اسکندر دلدم، زندگی و خاطرات امیرعباس هویدا، تهران: انتشارات گلفام، 1376، ص 214 و 293. https://iichs.ir/vdcg.x9nrak9yypr4a.html
iichs.ir/vdcg.x9nrak9yypr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما