محمدعلی مجد (فطن‌السلطنه) که در زمان صدارت مرحوم حسن مستوفی‌الممالک معروف به آقا، منشی او شده بود،‌ یعنی تازه از مدرسه سیاسی فارغ‌التحصیل شده و چون دارای خط خوب بود در کابینه رئیس‌الوزرا، به سمت نویسنده احکام و ابلاغات استخدام شده بود،‌ او از آن موقع که قبل از روی کار آمدن رضاشاه بود با مرحوم مستوفی‌الممالک رابطه یافته با او محرمیت یافته بود تا موقعی که مرحوم مستوفی زنده بود نزدش می‌رفت و مطالبی از قولش برایم نقل می‌کرد...
رویکرد اقتصادی رضاخان و ماجرای تأسیس راه‌آهن شمال ـ جنوب
«محمدعلی مجد (فطن‌السلطنه) که در زمان صدارت مرحوم حسن مستوفی‌الممالک معروف به آقا، منشی او شده بود،‌ یعنی تازه از مدرسه سیاسی فارغ‌التحصیل شده و چون دارای خط خوب بود در کابینه رئیس‌الوزرا، به سمت نویسنده احکام و ابلاغات استخدام شده بود،‌ او از آن موقع که قبل از روی کار آمدن رضاشاه بود با مرحوم مستوفی‌الممالک رابطه یافته با او محرمیت یافته بود تا موقعی که مرحوم مستوفی زنده بود نزدش می‌رفت و مطالبی از قولش برایم نقل می‌کرد که یکی از آنها مطلب جالب ذیل است که مرحوم مستوفی‌الممالک پس از سلطنت رضاشاه که اولین کابنیه دوره سلطنت بود و او را به سمت نخست‌وزیر منصوب نموده بود برایش گفته بود. مجد می‌گوید: مرحوم مستوفی که سال 1305 آخرین مرتبه نخست‌وزیریش بود می‌گفت، برای انجام یکی از کارهای مهم اقتصادی کشور که شاه دستور آن را داده بود امر به مطالعه دادم که پس از تکمیل مطالعات علمی قرار شد از نظر مالی نیز نزد دکتر میلیسپو مستشار آمریکایی وزارت دارایی رفته نظر او هم جلب گردد. دکتر میلیسپو که دیکتاتور مالی آن دوره بود آن پروژه را تصویب نمود ولی اضافه کرد که برای اجرایش محتاج به قرضه‌ای به مبلغ یک میلیون دلار خواهیم بود و اجازه آن‌هم لازم است. آن گزارش در هیئت دولت مطرح گردید و همه وزیران با آن موافق بوده در حقیقت آن را به تصویب رسانیدیم ولی مگر قبل از عرض به شاه و تصویب او امکان اجرای آن برایمان حاصل می‌شود؟  
 
به همین جهت حضور شاه رسیدم و جریان را به عرض رسانیده منتظر کسب تکلیف و اخذ نتیجه بودم. شاه نگاهی به من نموده با صراحت عجیب از من پرسید: «آقا،‌ آقا، هیچ [...]1 بازی کرده‌اید؟» من با آنکه ناراحت شدم به سکوت گذراندم. ولی او مگر ولکن حرف خود بود؟ این دفعه گفت:‌ آیا هیچ شهر نو رفته‌اید؟ باز هم من به سکوت گذرانیدم. بعد گفت اگر شما نرفته‌اید من کراراً‌ رفته‌ام و به تشکیلات شهر نو هم واردم. در آنجا خانه‌هایی است که یک نفر به نام خانم رئیس آن را اداره نموده مسئولیت اداری و مالی آنجا را به عهده دارد. به قدر کافی هم از [...]2 شاگرد دارد که رونق فاحشه‌خانه‌اش بسته به طرز کار و برخورد آن شاگردها با مشتری‌هاست. اگر آنها بتوانند جوان‌های پول‌دار را خوب به دام انداخته پاتوق آنها را در آن خانه قرار دهند،‌ پول و عایدی بیشتری نصیب آن فاحشه‌خانه و بالنتیجه خانم رئیس می‌گردد و اگر چنین عرضه‌ای به خرج ندهند، آن فاحشه‌خانه در مقابل کرایه‌خانه و خرج چراغ روشن در خانه اش تا صبح و حق و حسابی که باید برای حفظ خود بدهد ورشکست می‌گردد این است که اساس رقابت خانم رئیس‌های آن فاحشه‌خانه‌ها بر سر شاگردهاست. هر خانه‌ای [...] خوشگلِ مشتری جلب کن بهتری داشته باشد کار و بارش خوب است. همین موضوع سبب می‌گردد که دنبال این شاگردهای سوگلی می‌کردند که آنها را از دست هم بربایند و به خانه خود جلب نمایند اما خانم رئیس‌های زرنگ هم علاج این کار را قبلاً  کرده‌اند،‌ یعنی این‌قدر شاگردهای خود را مقروض خود می‌نمایند و آنها را گرفتار می‌سازند که آنها زیر بار قرض، له شده نمی‌توانند آن را بپردازند تا از آن خانه‌ها خارج شده به خانه دیگری بروند. حالا به این میلیسپوی آمریکایی بگو ما نمی‌توانیم از آن شاگردهای مقروض به شماها شویم که این نقشه‌های قرض خارجی را جلوی پای ما می‌گذاری؟ ما می‌خواهیم آزادی اقتصادی خود را حفظ کنیم که بتوانیم آزادی سیاسی و فکری و عرفی خود را هم برای خودمان نگاه داریم. خیر خیر. من با قرض جداً‌ مخالفم،‌ آن هم قرضه خارجی. یک دینار نباید قرض کنیم. هر قدم اصلاحی هم که بخواهیم برداریم باید روی پای خودمان به دست خودمان باشد و بس. مرحوم مستوفی‌الممالک سپس گفت: من از نزد شاه برگشتم و امر ایشان را به دولت و میلیسپو هم ابلاغ نمودم و آن کار را هم به‌صورت دیگری قرار شد در مدت طولانی‌تر از بودجه مملکتی انجام دهیم.3
 

رضاشاه به‌همراه حسن مستوفی نخست‌وزیر و چند تن از مقامات لشکری و کشوری در یک بازدید در سال 1305
شماره آرشیو: 1844-1ع

پی نوشت:
 
1،‌ 2. یک کلمه مستهجن حذف شد.
3. یکی از جنبه‌‌های سلطنت رضاشاه که همیشه از آن به افتخار یاد می‌شود مسئله احداث راه‌آهن شمال به جنوب ایران است. ولی با یک بررسی اجمالی هدف از احداث این مسیر راه‌آهن به‌خوبی مشخص می‌شود. از سال‌های 1870 به بعد دولت انگلیس در فکر گسترش خط آهن در ایران بود و طبق محاسبات،‌ حداقل هزینه آن بالغ بر شش ملیون لیره تا حداکثر 10 میلیون لیره می‌رسیده است. نیازی به توضیح بیشتر نیست که به چه سبب فکر تأسیس راه‌آهن از مدت‌ها قبل دل‌مشغولی دولت انگلیس را فراهم کرده بود. واقعیت این است که کمپانی نفت جنوب بیشترین بهره را از راه‌آهنی که با پول و سعی ایران به‌وجود آمده است برد. گذشته از این،‌ اهمیت راه‌آهن جنوب به شمال که در آن زمان هم‌مرز با شوروی بود شاید از جنبه نظامی مهم‌تر از جنبه‌های تجاری بوده باشد. چنان‌که رضاشاه خطاب به مأمور تبعید خود یعنی سر کلار مونت اسکراین می‌گوید: «شما می‌گویید که به ایران به عنوان یک کانال ارتباطی جهت حمل تجهیزات جنگی مثل تانک و توپ به شوروی احتیاج داشتید. بسیار خوب ولی اگر به جای انجام عملیات اسفبار در مملکت،‌ قبلاً‌ مرا از موضوع مطلع می‌کردید من می‌توانستم تمام راه‌آهن سراسری ایران را در اختیارتان بگذارم». دکتر مصدق که یکی از مخالفان احداث ‌راه‌آهن جنوب به شمال بود به جنبه‌های اقتصادی و نظامی آن اشاره می‌کند: «برای ایجاد راه دو خط بیشتر نیست،  آنکه ترانزیت بین‌المللی دارد ما را به بهشت می‌برد و راهی که به‌منظور سوق‌الجیشی ساخته می‌شود ما را به جهنم و علت بدبختی‌های ما هم در جنگ بین‌الملل دوم همین راهی بود که اعلیحضرت فقید ساخته بود». (فرهاد رستمی،‌ پهلوی‌ها، تهران،‌ مؤسسه مطالعات تایرخ معاصر ایران،‌ 1387، ج 1. صص 31 ـ 32.)
هر چند تأسیس راه‌آهن در کشور پهناوری چون ایران مهم است ولی به زبان دیگر باید گفت اقتصادی‌ترین شکل و مسیر آن راه‌آهن شرقی ـ غربی بود که در واقع مسیر ترانزیت آسیا به اروپا بود که می‌توانست بسیار مؤثر و به‌صرفه باشد. در حالی که مسیر جنوب به شمال نه تنها صرفه اقتصادی چندانی نداشت بلکه از مشکل‌ترین مسیرهای کوهستانی می‌گذشت که هزینه سنگینی صرف تأسیس آن می‌شد به همین دلایل احمدشاه قاجار در مقابل فشارهای دولت انگلستان برای احداث راه‌آهن شمال ـ جنوب مقاومت می‌نمود. وی معتقد بود راه‌آهنی برای ایران مفید است که دزداب (زاهدان) را به تهران وصل نماید و ارتباط بین بنادر و مراکز اقتصادی کشور را فراهم نماید.
عدم استقراض رضاشاه از کشورهای خارجی برای احداث راه‌آهن نیز بیشتر به شرایط کشورهای استعماری آن روزگار باز می‌گشت تا شمّ اقتصادی و یا استقلال‌طلبی او. طرفداران کودتای 1299 در هیئت حاکمه انگلستان معتقد بودند شرایط اقتصادی انگلستان پس از جنگ و امکان مقاومت مردم ایران در مقابل طرح‌های استعماری همچون قرارداد 1919،‌ ایجاب می‌کند انگلستان از سرمایه‌گذاری مستقیم و دخالت علنی در امور ایران خودداری نماید و با سرمایه و نیروی ایرانی همان اهداف قرارداد 1919،‌ را متحقق سازد. با انجام کودتای 1299،‌ انگلستان بدون هیچ نوع سرمایه‌گذاری در ایران و بدون اعزام نیرو توانست به اهداف درازمدت خود در ایران دست یابد. در حالی که در کشورهایی نظیر هندوستان علاوه بر اعزام نیرو مجبور شد جهت دستیابی به اهداف خود سرمایه‌گذاری اقتصادی نیز بنماید.
4. ابوالحسن عمیدی‌ نوری،‌ یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)،‌ به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند،‌ ج2،‌ تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،‌ 1384، صص 136 ـ 138. https://iichs.ir/vdch.in-t23ni-ftd2.html
iichs.ir/vdch.in-t23ni-ftd2.html
نام شما
آدرس ايميل شما