فعالیت شدید من که اولین قدم را با پاره کردن پرده اختناق در مطبوعات برداشته پایگاه محکمی چون یک روزنامه روزانه به دست آوردم و همچنین تشکیل هستهای از فعالیت کسانی که املاک آنها را رضاشاه با زور زندان و تبعید از آنها گرفته بود...
«فعالیت شدید من که اولین قدم را با پاره کردن پرده اختناق در مطبوعات برداشته پایگاه محکمی چون یک روزنامه روزانه به دست آوردم و همچنین تشکیل هستهای از فعالیت کسانی که املاک آنها را رضاشاه با زور زندان و تبعید از آنها گرفته بود، در مجلس و محافل سیاسی مورد توجه قرار گرفت، خصوصاً اینکه عدم رضایت از اعمال رضاشاه بهقدری آشکار بود که مرحوم ذکاءالملک فروغی رئیسالوزرا پس از روز سوم شهریور (که خود رضاشاه او را اجباراً دعوت به تشکیل کابینه نمود) از گوشه انزوا و خشم شاه به این کار کشیده شده بود. همچنین وزیر دادگستری دولت، یعنی مرحوم مجید آهی کسی بود که به قول مرحوم ملکالشعرای بهار مدتها آه او از گرفتن آه که رضاشاه به زور غصب کرده بود در آمده بود. و یا مرحوم حاج محتشمالسلطنه اسفندیاری رئیس دائمی مجلس شورای ملی رضاشاه که قوم و خویش مجید آهی بود نیز چه خودش و چه اقوام و دوستانش کم و بیش مشمول ظلم و تعدی مزبور قرار گرفته بودند.
به همین جهت بود که وقتی مقالات من در همان چند روزه آخر شهریور در جراید منتشر گردید و گزارشی از مراجعه مالکین مازندران به مجلس شورا به شاه رسید که اینها دنبال گرفتن املاک خود میباشند، محمدرضا شاه فوراً یکی دو نفر از جمله دکتر سیدمحمد سجادی را که از وزرای دوره رضاشاه بود به کرمان فرستاد که هوز پدرش در آنجا بود و به او فهماند که در تهران از طرف مالکین مازندران زمینه قیامی علیه املاک و بالنتیجه افتضاح کار دارد فراهم میشود. پس صلاح است کلیه املاک و وجوه نقدینه خود را به من انتقال دهی که بتوانم با اقدامات مساعدی از شدت عمل بکاهم و پایه سلطنت خاندان را حفظ کنم.
این قدمی که از طرف او برداشته شد نشان داد محمدرضاشاه، جوانی بیست و دو ساله، ولو این فکر از دیگران به او داده شده باشد دارای ابتکاری است که مصلحت خود و مملکت را در محیط مشکل و آشفتهای تشخیص میدهد. زیرا گرچه در این کار به اشکال برخورد و ر ضاشاه چند روزی مقاومت نموده حاضر نمیشد اسناد انتقالی را امضا کند ولی با توفیق در این راه توانست علاوه بر اینکه برادران و خواهران و مادرش ر ا هم در اختیار خود در آورده کلیه دارایی منقول و غیر منقول پدرش را هم به ضمیمه سلطنت ایران به خود اختصاص دهد تا آنها را نیز بر اساس احتیاج به خود تسلیم دارد فوراً به فکر عکسالعملی در برابر فعالیتی که بهوجود آمده پرداخت، یعنی همان اوایل مهر ماه 1320 از یک طرف در مطبوعات انعکاس یافت که رضاشاه کلیه اموال منقول و غیر منقول خود را به محمدرضاشاه انتقال داده که هر طور صلاح میداند خرج کند و از طرف دیگر اراده محمدرضاشاه بر اینکه 65 میلیون تومان پول نقدی را که از پدرش به او انتقال داده شده است اختصاص به عمران و آبادی و صرف امور خیریه داده است در مطبوعات انعکاس یافت.
این عکسالعمل محمدرضاشاه (که پول هنگفتی را به این نام در اختیار میگذارد که تقسیم گردد، چون سفره گشادهای شد که رندان را به دور آن جمع نموده به دعاگویی بپردازند) باعث شد هوچیها و کسانی که بوی کباب میشنوند دور دربار جمع شوند و به عناوین مختلف خیریه و بریه درصدد افتادند از این پول به جیب بریزند ولو به نام لولهکشی آب فلان شهر و یا قصبه. البته قصد محمدرضاشاه نیز همین بود که از این راه بتواند اولاً عدهای را راضی کرده به پول برساند. ثانیاً ثابت نماید اگر پدرش در جمع مال به ظلم و تعدی هم پرداخته باشد حاصل کارش این است که 650 میلیون ریال وجه نقد داشت که آن را هم امروز او دارد به مصرف عمران و آبادی و امور خیریه و بریه سراسر کشور میرساند تا تخفیفی در آتش برافروخته مردم نسبت به پدرش و بالنتیجه خاندان سلطنت و رژیم سلطنتی بهوجود آورده باشد.»1
رضاشاه پهلوی در اواخر عمر در ژوهانسبورگ
شماره آرشیو: 3262-1ع
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج2، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص150ـ151. https://iichs.ir/vdca.mnik49nui5k14.html