روزنامه ستاره کماکان پس از شهریور 1320 در اختیار من و هیئت تحریریه‌ای مرکب از آقایان مظفّر فیروز،‌ ارسلان خلعت‌بری،‌ حبیب‌الله پوررضا [و] یوسف مشار هر روز جلوه‌گری بهتری می‌یافت، زیرا پر از مطالبی بود راجع به فساد وضع سیاسی دوره رضاشاه و انتقاد شدید از اوضاع سیاسی روز و بیداری افکار عمومی و هدایت آن به سوی آزادی و رژیم دموکراسی،‌ که قریب 20 سال به طاق نسیان و فراموشی خورده بود...
روزنامه ستاره و فساد سیاسی دوره رضاشاه
«روزنامه ستاره کماکان پس از شهریور 1320 در اختیار من و هیئت تحریریه‌ای مرکب از آقایان مظفّر فیروز،‌ ارسلان خلعت‌بری،‌ حبیب‌الله پوررضا [و] یوسف مشار هر روز جلوه‌گری بهتری می‌یافت، زیرا پر از مطالبی بود راجع به فساد وضع سیاسی دوره رضاشاه و انتقاد شدید از اوضاع سیاسی روز و بیداری افکار عمومی و هدایت آن به سوی آزادی و رژیم دموکراسی،‌ که قریب 20 سال به طاق نسیان و فراموشی خورده بود .
 

محمدرضا پهلوی در لباس نظامی به هنگام ورود به مجلس شورای ملی جهت ادای سوگند پادشاهی
شماره آرشیو: 2769-1ع

این فعالیت پی‌گیر سبب شده بود تیراژ روزنامه‌ای که تا یک ماه قبل، از 200، 300 نسخه تجاوز نمی‌نمود به 30 هزار شماره رسیده بود و احمد ملکی از این موفقیت خود بسیار خوش‌وقت شده بود،‌ خصوصاً اینکه آگهی‌ها و لوایح خصوصی آن هم زیاد شده درآمد خوبی برایش فراهم شده بود.
 
اثر سیاسی روزنامه هم به جایی رسید که چون مجلس سیزدهم را رضاشاه طبق رویه دیکتاتوری خود قبل از پایان دوره مجلس دوازدهم با انتخابات فرمایشی خویش تعیین نموده بود خود به خود در پاییز سال 1320 که دوره مجلس دوازدهم منقضی می‌گردید می‌بایستی مجلس سیزدهم نیز افتتاح گردد ولی روزنامه ستاره با تغییر سلطنت و وزش نسیم آزادی اعلام نمود که انتخابات فرمایشی رضاشاهی مجلس سیزدهم در پیشگاه ملت ایران باطل است و دولت فروغی (ذکاءالملک) باید با صدور اعلامیه‌ای آن را کان لم یکن و فرمان انتخابات آزاد را صادر نماید تا انتخابات مجلس سیزدهم در سراسر کشور شروع گردد.
 
این فعالیت تبلیغاتی اثر عجیبی کرد زیرا از طرفی با رفتن رضاشاه و آمدن محمدرضا‌شاه و پیدایش آزادی و رژیم دموکراسی نه تنها بر مردم بلکه بر دولت وقت نیز آشکار بود که نمی‌توان انتخابات فرمایشی مجلس سیزدهم را صحیح دانست و وکلای تعیینی را نمایندگان ملت ایران شناخت. و از طرف دیگر نیز تسلیم [شدن] به این فکر با اوضاع سیاسی روز تطبیق نمی‌نمود، زیرا وجود مجلس برای دولت فروغی و مخصوصاً قراردادی که بین ایران و روس و انگلیس که کشور ما را اشغال نظامی نموده بودند منعقد گردیده بود که پس از پایان جنگ عمومی به تخلیه فوری کشور ما پردازند، لازم بود از تصویب مجلس بگذرد و بدین جهت هیچ صلاح نبود که فترت در مجلس پیدا شود خصوصاً‌ اینکه قرار شده بود نسیم آزادی به پرورش نهال پژمرده مشروطیت کمک نماید و تصمیمات دولت بر اساس قانون اساسی و رژیم مشروطیت باشد و بنابراین وجود مجلس شورا لازم بود و از طرف دیگر نیز دست زدن به یک انتخابات آزاد که با عطش سیاسی کاندیداها و علاقه شدید مردمی که 16 سال دوره سلطنت رضاشاه از آن محروم بودند مواجه با بهم‌خوردگی نظم موجود کشور می‌شد که منافی با سیاست روس و انگلیس و آمریکا بود که از اشغال ایران فقط انتظار این را داشتند که با حفظ امنیت عمومی بتوانند از این پل پیروزی به حمل و نقل مهمات جنگی و تقویت جبهه شوروی علیه آلمان به منتهای استفاده برسند و بنابراین جنجال انتخابات را در آن موقع در ایران به کل منافی با این منظور می‌دانستند و نمی‌خواستند بهانه‌ای به‌دست جاسوسان آلمانی و ملیون ایران که از اشغال کشور خود عصبانی بودند داده صحنه انتخابات را وسیله‌ای علیه اشغال نظامی متفقین نمایند.
 
این بود که از طرف مقامات سیاسی به من و احمد ملکی پیغام داده شد که اگر روزنامه ستاره از این فکر تجدید انتخابات مجلس سیزدهم دست بردارد دولت و یا خود مجلس سیزدهم آماده است طرحی از تصویب پارلمان برای افزایش تعدادی بر نمایندگان ملت ایران بگذراند که از آن تعداد کلیه هیئت تحریریه روزنامه ستاره به سمت نمایندگی مجلس سیزدهم وارد پارلمان شوند. این موضوع که از طرف اعتبارالدوله، یکی از لیدرهای مهم مجلس شورا به احمد ملکی اطلاع داده شد در جلسه هیئت تحریریه روزنامه ستاره مطرح گردید و به اتفاق آراء رد شد زیرا هیج یک از ما آماده نبودیم اولاً در مجلس سیزدهم با آن پایه انتخابات فرمایشی شرکت جوئیم. ثانیاً ما که اساس انتخابات فرمایشی را رد کرده برای پرورش آزادی و دموکراسی به مبارزه پرداختیم چگونه با چنین پیشنهادی می‌توانستیم موافقت کنیم. به همین جهت با ردّ آن توفیقی در این راه نیافتیم بلکه دشمنانی در مجلس سیزدهم یافتیم که نزد دولت و متفقین هم ما را به برهم زننده نظم موجود سیاسی کشور متهم کرده بودند که البته برای ما خطرناک بود خصوصاً اینکه رژیم حکومت نظامی از شهریور 1320 به بعد در ایران زنده شد،‌ یعنی از قانون خاصی که در مجوعه قوانین ایران برای مبارزه با محمدعلی شاه یاغی مشروطیت و مستبدین اوایل انقلاب ایران وضع شده بود دولت فروغی استفاده نموده آن را برقرار ساخت تا اختیار آزادی مردم در دست حاکم نظامی تهران قرار گرفته که هر کس را بخواهد توقیف نماید.
 
بدیهی است با وجود رژیم دیکتاتوری نظامی مداوم و مستمر دوره سلطنت رضاشاه،‌ نه تنها احتیاجی به برقراری حکومت نظامی در آن دوره نبود بلکه خشونت این رژیم با سقوط رژیم دیکتاتوری رضاشاه برای مردم ایران بسیار گوارا تلقی می‌شد. به همین جهت بود که ما توانستیم با وجود حکومت نظامی دولت فروغی از آزادی عقیده در روزنامه استفاده نماییم و دست به چنین مبارزه سیاسی زده باشیم که هدف اساسی ما فقط باروری نهال پژمرده مشروطیت بود که در سایه آن پیروزی‌های سیاسی خود برسیم و ملت ایران را در مکتب قانون اساسی و مشروطیت رهبری کنیم».1
 

پی نوشت:
 
1. ابوالحسن عمیدی‌ نوری،‌ یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)،‌ به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند،‌ ج2،‌ تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،‌ 1384، صص155ـ157. https://iichs.ir/vdca.0nik49nuy5k14.html
iichs.ir/vdca.0nik49nuy5k14.html
نام شما
آدرس ايميل شما