ایران در سال 1357 به روایت اسناد لانه جاسوسی؛

وزارت خارجه آمریکا و انقلاب اسلامی

به قول سایروس ونس، آمریکاییها نیز غافل از آتشی بودند که زیر خاکستر وجود داشت. در واقع آنها نیز همانند شاه دیر صدای انقلاب مردم ایران به رهبری امام را شنیدند...
وزارت خارجه آمریکا و انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران از زوایای مختلف پدیده‌ای بکر و از جهات مختلف علمی قابل بررسی است. تعدد کتب و مقالات داخلی و خارجی که با محوریت انقلاب اسلامی نگارش شده بیانگر صحت این ادعا است و هر کدام از این منابع، زاویه متفاوتی را برای بررسی انقلاب ایران مدنظر قرار داده‌اند. رویکردهای ساختاری و یا کارگزارمحور هر کدام از زاویه خاص خود انقلاب ۵۷ ایران را بررسی کرده‌اند؛ رویکرد وزارت خارجه آمریکا به عنوان یک ساختار مشخص در قبال انقلاب ایران و شخص سایرونس ونس؛ وزیر امور خارجه وقت دولت کارتر را به عنوان کارگزار نیز می‌توان در بررسی انقلاب ایران مورد بررسی قرار داد. در مقاله زیر تلاش شده تا رویکرد وزارت خارجه آمریکا در قبال انقلاب ایران و سپس در جریان آن را با تمرکز بر اسنادی که بعدها در جریان تسخیر سفارت آمریکا در ایران به دست آمده مورد بررسی قرار گیرد و البته از منابع تکمیلی نیز برای افزایش اعتبار مدعیات استفاده شده است.
 
رویکرد پیشینی (سیاستهای آمریکا قبل از انقلاب)
براساس این دیدگاه باید قبل از وقوع انقلاب اسلامی و در روزهای منتهی به آن به بررسی اسناد و مستندات پرداخت. مهم‌ترین نکاتی را که در این زمینه وجود دارد می‌توان در دو رویکرد مورد بررسی قرار داد: رویکرد نخست معتقد است که وزارت خارجه آمریکا به عنوان دستگاه مجری دیپلماسی این کشور، از مدتها قبل به این جمع‌بندی رسیده بود که حکومت شاه از دست رفته است و سقوط آن حتمی بوده و باید دست از حمایت شاه برداشت و روی رژیم جایگزین سرمایه‌گذاری کرد.۱ این گروه همچنان معتقد هستند که ایران یک بازار بالقوه اقتصادی و تجاری است و تغییر رژیم نباید منجر به این شود که این بازارها از دست بروند. تلاش برای تداوم حکومت انحصاری آمریکا بر بازار ایران و البته سرپرستی ارتش ایران و سوق دادن اندیشه ایرانیان در جهت سیاستهای آمریکاییان از جمله راهبردهایی است که آمریکاییها در روزهای پایانی حکومت پهلوی آن را دنبال می‌کردند.۲
 
نگاه کارگزار‌محور
در این میان نوع نگاه سایروس ونس به انقلاب ایران نیز می‌تواند در نوع خود جالب و گره‌گشا باشد. ونس در وهله نخست معتقد است محمدرضا اقدامات متعددی را برای اینکه ایران را در مسیر پیشرفت و توسعه قرار دهد صورت داده اما در نهایت این کشور همچنان تحت سلطه یک حکومت استبدادی است و به همین دلیل فساد اقتصادی و سیاسی و رشوه در ایران بیداد می‌کند اما هیچ‌کدام از این عوامل سبب خروش مردم ایران علیه رژیم پهلوی نشده است. انگاره ونس به حکومت پهلوی دوم در یک تحلیل پیشینی این است که محمدرضا نتوانسته طیف مذهبی را با خود همراه کند و بسیاری از اقدامات وی مخالفت مذهبیون را در پی داشته است. علاوه بر این روند سریع غربی شدن ایران نیز بر جوش و خروش مردمی اثرگذار بوده و این مهم در مکاتبات سفارت آمریکا در تهران که پس از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده مشهود است: «به طور خلاصه انقلاب علیه برتریها و غربی شدن سریع رخ داد. به نظر من در نظر گرفتن این مسئله که ما همه جا در پی افزودن منافع آمریکا توسط مداخله در امور باشیم بر ایرانیان اثر گذارد. البته میل برای ارتباط وجود دارد ولی توسط مخالفت با غربی شدن و اختلاف طبقاتی پوشانده شده است».۳
 
ایران در اولویت دوم
اسناد وزارت خارجه آمریکا حاکی از این است که وزارت خارجه آمریکا تا قبل از شهریور ۵۷، عملا ایران را در رتبه دوم اولویت قرار داده بودند و دغدغه‌ای بابت وقوع انقلاب در ایران نداشتند و در واقع همچنان مسئله اصلی آنها صلح اعراب و اسرائیل بود. در بعد دیگر آنها به دنبال برقراری اهداف کنفرانس سالت با شوروی بودند و مسئله ایران چندان برای آنها نگران کننده نبود اما ناگهان اعتراضات مردمی بعد از شهریور ۵۷ اوج می‌گیرد و انقلاب ایران برای سیاست خارجی آمریکا در اولویت قرار می‌گیرد اما همین انتظار نداشتن سبب نوعی سردرگمی و یا دست زدن به تصمیمات خلق الساعه می‌شود.

 
سایروس ونس در نامه‌ای که به سفارت آمریکا در ایران در این برهه نوشته یادآور شده است که: «ما در جستجوی این هستیم که به پرسشهای مکرر شاه و درخواست وی برای اقامت در آمریکا جوابگو باشیم. این موضوع از کانالهای مختلف جهت اقامت وی و شهبانو و بقیه فامیلش در آمریکا دنبال می‌شود؛ ما به این امر واقفیم که راه حداقل کردن مخالفتهای با این امر و یا خطرات احتمالی برای آمریکاییان و یا کدر شدن روابط دو کشور در دست بازرگان و دولت اوست. این سؤال به طرز حادی در واشنگتن مطرح می‌باشد».
 
برخی از آمریکاییها در این زمان از ایده کودتای نظامی علیه انقلاب ایران حمایت و آن را مطرح می‌کنند؛ کودتایی که البته در میان رجل سیاسی آمریکا نیز طرفداران بسیاری داشت. آنها این سناریو را آخرین شانس آمریکا برای حفظ منافع در ایران قلمداد می‌کردند. در این میان برژینسکی از جمله کسانی بود که قاطعانه از این طرح حمایت می‌کرد. اما این تمام طرحهای آمریکاییها نبود و اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی نکات دیگری را نیز اضافه می‌کند. تلاش آمریکا برای قبولاندن بختیار، تماس با میانه‌روها در جهت میانه رو کردن جهت انقلاب و  گشودن یک جبهه قوی میانه‌رو در مقابل امام ، کوشش برای به‌وجود آمدن یک حرکت انقلابی سریع که منجر به حکومت انقلابی خواهد شد، سعی در جلوگیری از ادغام شورای سلطنت و شورای انقلاب، فرستادن دلا‌لها و واسطه‌های سیاسی برای تعدیل تصمیمات امام، قیم قرار دادن گروه‌های میانه‌رو در مورد سرنوشت انقلاب و شناخت دقیق از روحیه و خاصیتهای سازشکارانه آنها و سپس مذاکره و تفاهم با آنها  بخشی از انگاره‌هایی بود که وزارت خارجه آمریکا براساس اسناد به دست آمده در زمان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در برهه منتهی به انقلاب ایران تلاش می‌کرد آنها را پیاده‌سازی کند.
 
دغدغه اقامت شاه در آمریکا
علاوه بر این اسناد و مکاتبات سفارت آمریکا در تهران بیانگر این است که در همین برهه بحثهای مربوط به درخواست شاه برای اقامت در آمریکا به شدت مطرح می‌شود؛ سایروس ونس در نامه‌ای که به سفارت آمریکا در ایران در این برهه نوشته یادآور شده است که: «ما در جستجوی این هستیم که به پرسشهای مکرر شاه و درخواست وی برای اقامت در آمریکا جوابگو باشیم. این موضوع از کانالهای مختلف جهت اقامت وی و شهبانو و بقیه فامیلش در آمریکا دنبال می‌شود؛ ما به این امر واقفیم که راه حداقل کردن مخالفتها با این امر و یا خطرات احتمالی برای آمریکاییان و یا کدر شدن روابط دو کشور در دست بازرگان و دولت اوست. این سؤال به طرز حادی در واشنگتن مطرح می باشد».۴
 
رویکرد پسینی (سیاستهای آمریکا بعد از انقلاب)
عملکرد وزارت خارجه آمریکا و شخص سایروس ونس پیش از وقوع انقلاب ایران بیانگر این است که آنها تحلیل دقیق و یا به عبارت بهتر انتظار وقوع انقلاب ایران را نداشتند و انقلاب به نوعی آنها را شگفت‌زده کرد. به قول خود ونس، آمریکاییها خود نیز غافل از آتشی بودند که زیر خاکستر وجود داشت. در واقع آنها نیز همانند شاه دیر صدای انقلاب مردم ایران به رهبری امام را شنیدند.۵ در رویکرد پسینی اما باید اقدامات و عملکرد وزارت خارجه آمریکا را پس از استقرار انقلاب اسلامی مورد مداقه قرار داد. بررسی اسناد لانه جاسوسی آمریکا در این برهه بیانگر این است که آنها چند سیاست را به صورت توامان در ایران دنبال می‌کنند؛ سیاست نخست این است که به دنبال این هستند که با دولت جدید از در مسالمت درآیند؛ از سوی دیگر به دنبال تشدید نارضایتیهای منطقه‌ای و قومی هستند تا از این طریق باعث تعطیل شدن و بسته شدن مناطق نفتی گردند و یا اقتصاد نفتی را از هم بپاشند. اسناد وزارت خارجه آمریکا همچنین موید این است که نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادر مدارس و یا هر دو که منجر به بسته شدن مدارس گردد نیز در دستور کار وزارت خارجه آمریکا است و آن را به عنوان یک سناریو دنبال می‌کند.۶ از سوی دیگر، آمریکاییها در برهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش بیشتری به گروه‌های میانه‌رو پیدا کردند و طبق مستندات اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی اهداف خود را این‌گونه طبقه بندی کردند: «ما می خواهیم برای ایرانی کار کنیم که میانه‌رو باشد و ناسیونالیستهای مخالف مذهب تسلط بیشتری در اداره مملکت داشته باشند. در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند. پس باید از در مسالمت‌آمیز با ایران درآید».۷
 
جمع‌بندی
بررسی رویکرد دستگاه سیاست خارجی و وزارت امور خارجه آمریکا در روند انقلاب اسلامی بیانگر چند مسئله است؛ از سویی براساس اسناد، آمریکاییها چندان ایران را در اولویت خود قرار نداده بودند و این انگاره به این معناست که تصور انقلابی سریع مانند سال ۵۷ را نداشتند اما از زمانی که انقلاب برای آنها مسجل شد چند دستور کار را دنبال کردند؛ از سویی ایده حکومت نظامی مطرح شد و از سوی دیگر تلاش کردند در میان میانه‌روها نفوذ بیشتری داشته باشند و تمامی اینها به این دلیل بود که قصد نداشتند بازار ایران را از دست بدهند. انقلاب ایران اما آنها را شوکه کرد و بار دیگر دستگاه دیپلماسی آمریکا سیاستهای جدیدی را در دستور کار قرار داد که دال محوری آنها تنش زدایی، سیاست مسالمت‌جویانه و تلاش برای نزدیکی به میانه‌روها بود؛ تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران پس از انقلاب، پرده از بسیاری از عملیا‌تهای پشت پرده آمریکاییها در ایران برداشت.
 

سال 1357، نمایی از تجمع مردم در خیابان انقلاب

پی نوشت:
 
1. محمد پزشکی، سید‌محمد‌علی حسینی‌زاده، سید‌صادق حقیقت، عبدالوهاب فراتی و مصطفی ملکوتیان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم: دفتر نشر معارف، 1383 ،ص 171.
2. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ص ۲۴.
3. همان. ص۵۶.
4. همان، ص ۹.
5. سایروس ونس، انتخاب‌های دشوارسال‌های بحرانی در سیاست خارجی آمریکا، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۴۳.
6. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ص ۷۲.
7. همان، ص ۸۰. https://iichs.ir/vdce.o8pbjh8xn9bij.html
iichs.ir/vdce.o8pbjh8xn9bij.html
نام شما
آدرس ايميل شما