تقابل‌های پهلوی‌ها و جناح مذهبی؛

راهکارهای رژیم پهلوی برای خاموش کردن روحانیت

رژیم پهلوی در سال‌های 1341 تا 1357 سیاست‌های گوناگونی را در قبال فعالیت‌های روحانیان حامی نهضت در دستور کار خود قرار داد که تبیین علل ناکارآمدی آنها نیازمند شناخت این سیاست‌هاست
راهکارهای رژیم پهلوی برای خاموش کردن روحانیت
رژیم پهلوی در سال‌های 1341 تا 1357 سیاست‌های گوناگونی را در قبال اقدامات و فعالیت‌های روحانیان حامی نهضت در دستور کار خود قرار ‌می‌داد. در این دوران هیئت حاکمه گاهی سیاست حبس و زندان1، در مقاطعی سیاست تهدید و تطمیع2، در برهه‌ای سیاست دسیسه‌چینی به منظور هتک شخصیت روحانیان تأثیرگذار3 و در مقاطعی سیاست تفرقه‌افکنی در بین روحانیان4 را در دستور کار خود قرار داده بود. در این دوره، ساواک در رأس دستگاه پلیس سیاسی می‌کوشید با شیوه‌های مختلفی به خنثی‌سازی فعالیت‌های این قشر همت گمارد، اما این سیاست‌ها به‌واسطه اتخاذ روش‌هایی که غالبا بر پایه آزمون و خطا پیش می‌رفت عملا برای مدت مدیدی توانایی مهار روحانیان را نداشت.
 
تبیین علل ناکارآمدی تدابیر امنیتی اتخاذشده از سوی ساواک و همچنین بررسی دلایل ناکامی‌ها، مسئله بغرنجی بود که همواره دستگاه امنیتی رژیم پهلوی را به اتخاذ تدابیر و راهکارهای نو سوق می‌داد. در گزارش‌های تحلیلی ساواک که در خصوص چاره‌جویی برای وضع موجود تنظیم یافته است، این موضوع به خوبی دیده می‌شود. در یکی از این گزارش‌های تحلیلی، سه راهکار پیشنهادی ارائه شده بود که این موضوع خود گویای تکاپوی ساواک برای حل مشکل روحانیان معترض است. در این گزارش، راهکار اول اعزام طلاب جوان به خدمت نظام وظیفه، راهکار دوم تبعید روحانیان انقلابی به مناطق بد آب‌وهوا و راهکار سوم خارج نمودن برخی از روحانیان از کسوت روحانیت پیشنهاد شده بود. با واکاوی سیاست‌های ساواک در قبال روحانیت درمی‌یابیم که از این سه توصیه، به پیشنهاد اول در مقاطع خاص توجه شده، به پیشنهاد دوم در تمام مقاطع نهضت عمل شده و پیشنهاد سوم نیز مورد توجه قرار نگرفته است.5
 
با بررسی گزارش‌های برجای‌مانده از سازمان اطلاعات و امنیت کشور و همچنین با واکاوی خاطرات مبارزان مسلمان می‌توان به این نتیجه رسید که از سال 1342 تا واپسین سال حیات رژیم پهلوی، صدور احکام تبعید، یکی از راهکارهای متداول دستگاه امنیتی و قضایی برای مقابله با مبارزان مذهبی و همچنین روحانیان بوده است؛ کما اینکه این راهکار برای دور نگاه داشتن رهبری نهضت از ایران نیز در 13 آبان 1343 تجویز شد. اولین تجربه رژیم پهلوی در تبعید حامیان نهضت به دوران پس از سرکوب قیام 15 خرداد 1342 بازمی‌گردد. در این مقطع با صدور حکم اعدام برای طیب حاج‌رضایی و اسماعیل رضایی، همراهان آنها از جمله حسن صالحی، مجتبی طالاری، حسین عروس و حسین صالحی به پنج سال اقامت اجباری در بندر عباس محکوم شدند.6
 
در سال‌های 1344 تا 1345 نیز حدود دوازده تن از روحانیان حامی نهضت به جرم تلاش برای زنده نگاه داشتن نام امام خمینی در سخنرانی‌ها و مجالس مذهبی، دستگیر و به حکم دادگاه به اقامت اجباری در شهرهای سمنان، دامغان، فردوس، گنبد کاووس و همدان محکوم شدند. مدت زمان تبعید این روحانیان در این دوره از چهار ماه تا یک سال در نظر گرفته شده بود.7 شهر‌های محرومی مثل فردوس و شهر سنی‌نشین گنبد آگاهانه به عنوان تبعیدگاه‌های روحانیان انتخاب شده بود؛ چرا که در این شهرها زمینه‌های ارتباط مردمی و تماس با توده‌ها نسبت به شهرهای دیگر برای روحانیان کمتر فراهم می‌شد. این رویکرد در سال‌های نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر مورد توجه دستگاه امنیتی قرار گرفت، به طوری که در  1356 تا 1357، شهرهای کردستان مهم‌ترین مراکز تبعید روحانیان مبارز بود.8
 
موج بعدی تبعید علما و روحانیان‌ در دهه 1340 در میانه سال‌های 1346 تا 1350 رخ داد. در این سال‌ها هشت تن از روحانیان صاحب‌نام حامی نهضت در اعتراض به برگزاری جشن‌های تاجگذاری یا به دلیل تلاش برای تبلیغ مرجعیت امام خمینی در دادگاه‌های رژیم محکوم به گذراندن دوران تبعید در مناطق بد آب‌وهوا شدند. دوران تبعید این گروه از روحانیان از سه ماه تا سه سال بود و شهرهای نجف‌آباد، زابل، مسجد سلیمان، بافت کرمان، زنجان و سراوان میزبان آنان بودند.9
 
از سوی ساواک برای مقابله با روحانیون سه راهکار پیشنهادی ارائه شده بود که این موضوع خود گویای تکاپوی ساواک برای حل مشکل روحانیان معترض است. در این گزارش، راهکار اول اعزام طلاب جوان به خدمت نظام وظیفه، راهکار دوم تبعید روحانیان انقلابی به مناطق بد آب‌وهوا و راهکار سوم خارج نمودن برخی از روحانیان از کسوت روحانیت پیشنهاد شده بود.  
دوره بعدی تبعید روحانیان سال‌های 1352 تا 1355 بود. در این مقطع اعتراضات روحانیان به برگزاری جشن‌های 2500ساله و افزون بر آن موضوع قتل یک پاسبان توسط گروه ابوذر در شهر قم و نیز اعترافاتی که اعضای گروه در ارتباط با آیت‌الله ربانی شیرازی بیان کرده بودند مستمسکی برای ساواک فراهم کرد تا به دستگیری گسترده روحانیان و تبعید آنان اقدام کند. در این ماجرا با اعترافات اعضای گروه ابوذر، کمیسیون امنیت اجتماعی قم 25 نفر از روحانیان مبارز را به اتهام «ایجاد تشنج و تحریک مردم به شورش و بلوا» به مدت سه سال به مناطق دورافتاده تبعید کرد. هم‌زمان با این ماجرا در برخی از شهرهای دیگر نیز جمع دیگری از روحانیان مبارز به بهانه‌های مختلف دستگیر و به تبعید محکوم شدند. مجموعا با احتساب برخی تبعیدهای نیمه اول دهه 1350، بیش از پنجاه تن از روحانیان در سال‌های 1352- 1355 دستگیر، محاکمه و تبعید شدند.10
 
موج بعدی تبعید روحانیان حامی نهضت به‌واسطه غافلگیری ساواک از برگزاری مراسم ترحیم آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، قیام مردم قم در 19 دی 1356 و همچنین برگزاری چهلم‌های زنجیره‌ای در شهرهای مختلف ایران پدید آمد. در این دوره تبعید، که در سال‌های 1356 تا 1357 به وقوع پیوست، ده‌ها نفر از روحانیان مبارز شهرستان‌ها، به واسطه ایراد سخنرانی و یا شرکت در برگزاری مراسم‌ ترحیم شهدای نهضت، به وسیله هیئت حاکمه دستگیر و به تبعیدگاه‌های مختلف در سراسر کشور فرستاده شدند. ذکر این نکته ضروری است که در دو سال پایانی دوره حاکمیت پهلوی در ایران، این رژیم حدود یکصد تن از روحانیان مبارز را به تبعیدگاه‌های مختلف فرستاد که این تعداد تبعیدی بیش از کل تبعیدی‌های مراحل قبل بود.11
 
تبعید روحانیان در سال‌های 1344 تا 1357 بر خلاف تصور هیئت حاکمه هیچ‌گاه نتوانست نظر رژیم را در مورد خنثی‌سازی اعتراضات تأمین نماید و برخلاف تصور، روحانیان توانستند در مناطق دوردست و محروم به تبلیغ گسترده آموزه‌های نهضت بپردازند. در این دوره همکاری علمای بومی تبعیدگاه‌ها از یک‌سو و دیدارها و حمایت‌های نیروهای مبارز نقاط مختلف کشور از سوی دیگر، امکانات و انگیزه‌های فعالیت‌های تبعیدی‌ها را افزایش می‌داد و به‌تدریج زمینه‌های ظهور اعتراضات فراگیر را در سطح کشور پدید آورد.12
 
نتیجه‌گیری
سیاست تبعید مخالفان مذهبی و روحانیان، که با هدف دور کردن مخالفان رژیم از پایگاه‌های مبارزاتی آنان در سال‌های 1342-1357 اجرا شد، بر خلاف انتظار، عملا نتیجه معکوسی برای حاکمیت در پی داشت. در این سال‌ها روحانیان با تبعید به مناطق دوردست و محروم به تبلیغ و گسترش آموزه‌های نهضت اسلامی همت گماردند و بدین سان نقش مهمی در پیروزی زودهنگام و بدون خونریزیِ انقلاب اسلامی در تبعیدگاه‌ها ایفا کردند.
 

آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در دوران تبعید در ایرانشهر در کنار جمعی از اهالی این خطه (1356)

پی نوشت:
 
1. این رویکرد ساواک در قبال اکثر روحانیان مبارز در دوران نهضت دیده می‌شود.
2. در خاطرات بسیاری از روحانیان، از جمله واعظ مشهور حجت‌الاسلام علی‌اصغر مروارید، موضوع دیدار و گفت‌وگو‌هایی که رؤسای ساواک برای جلب نظر و همچنین همراهی و هم‌نوایی او با رژیم پهلوی انجام می‌دادند دیده می‌شود.
3. این موضوع در تخریب شخصیت‌هایی چون حجج اسلام فلسفی و شجونی دیده می‌شود.
4. شیوه یادشده را می‌توان در سیاست‌های تفرقه‌افکنانه رژیم در قبال چاپ کتاب «شهید جاوید» (1349-1357) در بین موافقان و مخالفان این کتاب جست.
5. مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، صص 201-202.
6. طیب در گذر لوطی‌ها، به کوشش سینا میرزایی، تهران، مدیا، 1381، صص 131-132.
7. رحیم روحبخش اله آباد، شبکه پیام‌رسانی در نهضت امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 214.
8. همان، ص 218.
9. همان، ص 220.
10. ساواک و روحانیت، بولتن‌های نوبه‌ای ساواک از 25/12/1349 تا 30/6/1357، ج 1، روحانیت، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1371، ص 86؛ فاطمه فرهمند، «نقش تبعیدها در پیروزی انقلاب اسلامی»، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، دفتر دوم، به کوشش مجتبی سلطانی احمدی و رحیم نیکبخت، تهران، خانه کتاب، 1392، ص 222.
11. فاطمه فرهمند، همان، ص 242.
12. همان، ص 257. https://iichs.ir/vdcb.8b0urhbwsiupr.html
iichs.ir/vdcb.8b0urhbwsiupr.html
نام شما
آدرس ايميل شما