ادوارد براون نویسنده انگلیسی تاریخ انقلاب مشروطه در اثر خود با اذعان به شور و شوق ایرانیان برای تاسیس بانک ملی می نویسد: «حتی بینوایان و مسکینان به کمک برخاستند. دانشجویان به فروش کتابهای خود اقدام نموده و زنان برای تهیه سرمایه بانک به فروش زیورآلات و حتی قطع و فروش گیسوان خود پرداختند...»
کدام بانک نقش «خزانه انگلستان در ایران» را ایفا می‌کرد؟
 
تاسیس بانک ملی در ایران با وجود شادمانی ایرانیان برای انگلستان خوش یمن نبود. چرا که نقش نماینده  آنها در ایران یعنی بانک شاهنشاهی را کمرنگ می کرد. بانکی که هرچند در ظاهر بانکی خصوصی بود اما عملا تحت تاثیر سیاستهای لندن اداره می شد و وجودش در ایران به معنای اداره نظام مالی و اقتصادی این کشور بود و استقلال مالی کشور را از میان برده بود.
 
بانکداری مدرن برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی و غربی در ایران سابقه  چندانی ندارد. در واقع نظام مالی ایران تا ابتدای قرن سیزده شمسی به صورتی سنتی و ابتدایی اداره می شد و از زمان سلطنت ناصرالدین شاه به بعد بیش از آنکه در اختیار دولت باشد در اختیار کشورهای خارجی بود. انگلستان و روسیه  تزاری به همان نسبت که سکان سیاست را در ایران در اختیار داشتند، اقتصاد کشور را هم بسان سایر مستعمراتشان میان خود تقسیم کرده بودند. از یکسو بانک شاهی انگلستان و از سویی دیگر بانک استقراضی روس نظام مالی ایران را در اختیار گرفته و اقتصاد ایران را به سمت و سویی که منافعشان ایجاب می کرد، هدایت می کردند و در این زمینه برای چپاول منابع ایران رقابت داشتند. به تدریج و به ویژه پس از انقلاب اکتبر 1917 در روسیه با سقوط تزارها و روی کارآمدن نظام بلشویکی، حیات بانک استقراضی روس رسماً خاتمه یافت و بانک شاهی بهاصلی ترین بانک فعال خارجی در ایران بدل شد. فرصتی طلایی که نصیب انگلستان شده بود تا نفوذ سیاسی خود را با نفوذ تمام عیار اقتصادی کامل کند.
 
بانک شاهنشاهی و اقدامات زیانبار آن برای اقتصاد ایران
تاسیس بانک شاهنشاهی در ایران در سال 1889 میلادی نتیجه  امتیازی بود که به بارون جولیوس دو رویتر واگذار شده بود. عصر ناصرالدین شاه و دوران نیم قرنی حکومت او در ایران به واسطه  امتیازات فراوانی که به کشورهای خارجی واگذار شد به نام عصر امتیازات معروف گشته و امتیاز رویتر نیز یکی از زیانبارترین این امتیازات بود. امتیازی که هرچند به دلیل مخالفتهای شدید داخلی و اعتراض روسها لغو شد اما چندین سال بعد رویتر با تمسک جستن به آن، با حمایت مستقیم مقا مهای انگلیسی و سفارت این کشور در تهران به ویژه سر ادموند ولف، امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهی را در ایران دریافت کرد. بانکی که هرچند نامی به ظاهر ایرانی داشت اما عملاً موسسه ای انگلیسی بود که ایرانیان نقشی در اداره  امور آن نداشتند.
 
بانک شاهنشاهی با در اختیار گرفتن حق چاپ اسکناس و کنترل ضرابخانه دولتی در واقع کنترل نظام مالی ایران را هم به دست آورد تا جایی که این بانک را خزانه انگلستان در ایران می نامیدند. تشکیل و قدرت گرفتن بانک شاهنشاهی به معنای پیوند میان قدرت و ثروت انگلیسیها در ایران بود تا این قدرت استعماری نفوذ خود را در اقصی نقاط کشور گسترش دهد. تشکیل این بانک با وجود نیاز ایران به تامین سرمایه از طریق موسسات مالی به واسطه نحوه عمل این بانک عملا هیچ سودی برای اقتصاد کشور نداشت. «براساس اساسنامه، سرمایه  مجاز بانک چهار میلیون لیره تعیین گردیده بود که یک میلیون لیره  آن (معادل سه میلیون و پانصد هزار تومان) نقداً پرداخت شده بود. در ابتدای کار قسمت عمده  سرمایه  بانک شاهی در ایران بود ولی بعدها، بر اثر افزایش سرمایه  سپرده های دولت و مردم تمام سرمایه به انگلیس منتقل شد، به نحوی که بانک شاهی دیناری در ایران سرمایه گذاری نکرد.»1بدین ترتیب «بانک شاهنشاهی ایران نه تنها از آغاز تاسیس میلیونها لیره و دلاری را که برای این مملکت اهمیت حیاتی داشت به صورت سود ویژه در هر سال از کشور خارج ساخت و به جیب سرمایه داران انگلیسی ریخت بلکه در طول مدت عملیات خود دست به یک سلسله اقداماتی زد که به گواه نویسندگان بیگانه و حتی نویسندگان انگلیسی به حال کشور زیانبار بوده است.» 2 بانک شاهنشاهی در دوران فعالیت خود به جای آنکه با دادن وامهای ارزان قیمت به تقویت اقتصاد داخلی کمک کند، به جذب وجوه ایرانیان و کسب سود از این طریق می پرداخت. اما یکی از بزرگترین اقدامات منفی این بانک تلاش برای ایجاد مانع بر سر راه تشکیل بانک ملی بود.
 
بانک شاهنشاهی و مخالفت با تشکیل بانک ملی 
وضعیت وخیم مالی در آخرین سالهای حیات حکومت قاجاریه و خالی بودن خزانه کشور اوضاع اقتصادی ایران را در آن دوران به وخامت کشانده بود. در همان سالها و به دنبال شرایط رقت بار اقتصادی بود که ایده  تشکیل بانکی ملی با هدف تقویت بنیانهای اقتصاد داخلی از سوی حاج محمدحسن امین‌الضرب تاجر و صراف مشهور آن دوره تقدیم ناصرالدین شاه شد تا شاید پادشاه قاجار و دولتش چشمانشان را به روی مشکلات کشور بگشایند و در راه تاسیس بانک ملی و استقلال اقتصادی قدم بگذارند. این پیشنهاد اما به این بهانه که فعلا تشکیل بانک ملی به صلاح دولت نیست ره به جایی نبرد، تا اینکه زمانه مشروطیت رسید:
پس از استقرار مشروطیت هنگامیکه دولت از مجلس شورای ملی اجازه  استقراض خارجی خواست، احساسات ملی که از وامهای گذشته و رفتار بانکهای بیگانه جریحه دار شده بود به هیجان آمد و نمایندگان ملت به منظور قطع نفوذ سیاسی و اقتصادی بانکهای مزبور و ترمیم وضع مالی خزانه  در تاریخ پنجم آذرماه 1285 ضمن مخالفت با استقراض خارجی تاسیس یک بانک ملی را خواستار شدند. پس از آنکه جمعی از بازرگانان و صرافان تعهد مشارکت کردند و اجازه  تشکیل بانک صادر شد اعلان آن در تاریخ نهم آذرماه 1285 منتشر گردید.3
 
علت اصلی کوتاه آمدن لندن بر سر واگذاری امتیاز چاپ اسکناس نه وارد شدن از در دوستی و سیاست همراهی با ایرانیان، بلکه کسب امتیازاتی بزرگتر بود و به همین دلیل با دست برداشتن از حمایت بانک شاهنشاهی مدیران این بانک نیز با دریافت امتیازاتی دیگر در برابر واگذاری حق چاپ اسکناس به بانک ملی ایران کوتاه آمدند. آن امتیاز بزرگتر نفت ایران بود.
 
اما تلاشهای اولیه برای تشکیل بانک ملی با کارشکنی بانک شاهنشاهی که از حمایت مستقیم دولت انگلستان در ایران برخوردار بود عملی نشد.ادوارد براون نویسنده انگلیسی تاریخ انقلاب مشروطه نیز در اثر خود با اذعان به شور و شوق ایرانیان برای تاسیس بانک ملی می نویسد:
حتی بینوایان و مسکینان به کمک برخاستند. دانشجویان به فروش کتابهای خود اقدام نموده و زنان برای تهیه سرمایه  بانک به فروش زیورآلات و حتی قطع و فروش گیسوان خود پرداختند. یک میلیون تومان در تهران جمع آوری گردید و پرداخت یک میلیون تومان دیگر را میهن پرستان آذربایجان متعهد گردیدند و نزدیک بود که تاسیس بانک ملی ایران در سال 1287 جامه عمل بپوشد و هدف آزادیخواهان به مورد عمل نهاده شود که بانک شاهنشاهی به عمل پرداخت و با خارج ساختن پول از جریان و از دست بازگانان و به اصطلاح اقتصادیون، تنگ نمودن بازار پول اشکالات مالی و پولی فراوانی در کشور تولید نمود. بانکهای بیگانه تا توانستند در کمیابی پول در بازار کوشیدند. 4
 
با این همه با توجه به خواست اکثریت ایرانیان برای استقلال اقتصادی و با تصویب مجلس شورای ملی در نهایت بانک ملی ایران در شهریور ماه 1307 شمسی کار خود را آغاز کرد.
 
تلاش بانک شاهنشاهی در تضعیف بانک ملی
تاسیس بانک ملی در واقع زنگ خطری برای بانک شاهنشاهی به حساب می آمد به همین دلیل پس از تاسیس آن نیز بانک شاهنشاهی درصدد برآمد تا به طرق مختلف در مسیر عملکرد و گسترش این بانک مانع تراشی کند. یکی از مخالفتهای اصلی که در سالهای 1309 و 1310 شمسی شدت گرفت مخالفت مسئولین بانک شاهنشاهی با واگذاری حق چاپ اسکناس به بانک ملی بود. این حق به واسطه امتیاز رویتر و همراه با امتیازاتی همچون معافیت از مالیات و کنترل خزانه به بانک شاهنشاهی رسیده بود اما با تاکید نمایندگان مجلس و خواست عمومی در نهایت مقامهای سیاسی انگلیسی صاحب نفوذ در این بانک تسلیم شدند. علت اصلی کوتاه آمدن لندن البته نه وارد شدن از در دوستی و سیاست همراهی با ایرانیان، بلکه کسب امتیازاتی بزرگتر بود و به همین دلیل با دست برداشتن از حمایت بانک شاهنشاهی مدیران این بانک نیز با دریافت امتیازاتی دیگر در برابر واگذاری حق چاپ اسکناس به بانک ملی ایران کوتاه آمدند.
 
واگذاری این امتیاز به بانک ملی در واقع مانوری سیاسی از سوی انگلستان برای ترمیم چهره خود و مهره دست نشانده اش در میان مردم ایران بود. زیرا در این سالها که دیگر از نفوذ روسیه در ایران خبری نبود انگلیسیها می‌دانستند بدون یکه تازی بانک شاهنشاهی در ایران نیز می توانند کنترل اقتصاد کشور را در اختیار داشته باشند. در واقع انگلستان اندیشه دیگری در سر داشت:
چون انگلیسیها در سال 1930 در نظر داشتند که در آتیه  امتیاز نفت جنوب را به سود خود و به زیان ملت ایران برای چندسالی تمدید نمایند و از این راه درآمد بیشتری عاید سرمایه داران خود سازند لذا برای انجام این عمل و تهیه  مقدمات جهت مانور سیاسی که بعداً به وقوع پیوست ناگزیر بودند رضاشاه را مخالف سیاست رسوخ انگلستان در ایران جلوه داده و او را مخالف سیاست استعماری انگلستان در ایران معرفی نمایند تا بتوانند در موقع خود نتیجه  مطلوبه را به دست آورند. در این صورت انتزاع حق صدور اسکناس از بانک شاهنشاهی بهترین طریق وصول به این هدف و بزرگترین وسیله  جلوگیری از برانگیختن احساسات مردم علیه انگلیسیها به طور موقت بود که بالأخره با موفقیت کامل انجام گرفت.5
 
نتیجه گیری
با پایان جنگ جهانی دوم آفتاب قدرت انگستان نیز به تدریج غروب کرد. با خروج رضاشاه از صحنه قدرت در ایران و روی کارآمدن محمدرضاشاه این آمریکاییها بودند که به سرعت جا پای قدرت سابق استعماری می گذاشتند و به همین دلیل بانک شاهنشاهی نیز قدرت خود را در دهه  1330 شمسی از دست داد و در نهایت در سال 1331 به کارش در ایران خاتمه داد. با این همه اما فعالیت چند دهه ای این بانک و اقداماتش در جلوگیری از تشکیل بانک ملی و واگذاری مدیریت مالی اقتصاد ایران به این بانک کاری کرد تا اقتصاد کشور مدتی طولانی نه از تهران بلکه از لندن اداره شود. اقداماتی که بانک شاهنشاهی را همچون انگلستان در تاریخ ایران بدنام ساخته است.
-------------------------------------- 
1.ابوالحسن ابتهاج، خاطرات ابتهاج، به کوشش علیرضا عروضی، تهران، انتشارات علمی، 1371، ص 19.
2.عبدالحسین دانشپور، بانک شاهنشاهی و امتیاز، وجود بانک شاهنشاهی مانع نمو بانک ملی است، تهران، 1326، ص 59.
3.تاریخچه سی ساله بانک ملی ایران 1307-1337، تهران، انتشارات بانک ملی ایران، 1338، ص 75.
4.ادوارد براون، انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، انتشارات کانون معرفت، 1338، ص 132.
.5دانشپور، همان، ص23. 
  https://iichs.ir/vdccapqm82bqm.la2.html
iichs.ir/vdccapqm82bqm.la2.html
نام شما
آدرس ايميل شما