رجال سیاسی آینهای از خصال و ملکات نفسانی و اخلاقی خویش هستند؛ هم از این روی برای شناخت آنان باید در آغاز به شناخت ویژگیهای ایشان رسید. در گفتوشنودی که پیش روی دارید، در باب صفات و خلقیات شهید محمدعلی رجایی سخن گفته شده است.
شهید محمدعلی رجایی را با چه ویژگیهایی به یاد میآورید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. شخصیت شهدا بهویژه شهید بزرگوار آقای رجایی، از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. شهدا انسانهای ویژهای هستند که خصائل و برجستگیهای اخلاقی فراوانی را میتوان در زندگی آنان برشمرد. شهید رجایی هم به عنوان معلمی نمونه و الگویی شاخص در زمینه مسئولیتپذیری، ایمان، تعهد، ولایتمداری و تمام ویژگیهای یک انسان مؤمن از این قاعده مستنثی نیست، اما من قبل از هر چیزی ایشان را با ویژگی «اخلاص» به یاد میآورم؛ اخلاصی که از امام بزرگوار آموخته بود و همواره با دعا از خدا میخواست که او را در این راه ثابتقدم بدارد. به اعتقاد من دشوارتر از اخلاص داشتن وجود ندارد و در کشاکش مشکلات زندگی و زمانه، اگر انسان بتواند این ویژگی را حفظ کند، بزرگترین کار را انجام داده است. خود شیطان هم در قرآن به خدا میگوید که من تمام بندگان تو را به انحراف میکشم، مگر یک گروه را و آن هم بندگان مخلص توست. این ویژگی والا و متعالی در شهید رجایی در اوج کمال بود و ایشان حقیقتا از هر نوع ریا و خودنمایی و منیّتی نجات یافته بود. به نظر بنده اگر شهید رجایی توانست در تمام مراحل زندگی موفق شود و نهایتا هم به فوز عظیم شهادت نائل آید به این دلیل بود که همه کارها را خالصا مخلصا لوجه الله انجام میداد و تحسین و تکذیب احدالناسی او را در انجام وظیفه مردد نمیکرد.
دومین ویژگی در زندگی شهید رجایی این بود که همواره در طی طریقهای دشوار رو به تکامل میرفت. همه میدانیم که زندگی او در کودکی قرین فقر و رنج و دشواری فراوان بود، به طوری که در نوجوانی یتیم شد و برای تأمین معاش خانواده به دستفروشی پرداخت، ولی در عین حال از تحصیل علم و تهذیب نفس غفلت نکرد و توانست به تحصیلات خود ادامه بدهد و معلم شود. بعد هم که در دوره دانشجویی به فعالیتهای سیاسی پرداخت و یکی از فعالترین دانشجویان بود.
سومین ویژگی در زندگی این شهید بزرگوار این است که رفتار او با مردم و دوستان و خانواده از دورانی که یک معلم ساده بود تا زمانی که به نخستوزیری و ریاستجمهوری رسید، ذرهای فرق نکرد و منصب و مقام و شهرت کمترین تأثیری بر تواضع، اخلاص، مهربانی و مردمداری او نگذاشت. واقعا دنیا برای او کوچک بود و روح بزرگش در قفس تنگ دنیا نمیگنجید. به نظر من شهید رجایی مصداق کامل نفس مطمئنهای است که خداوند در قرآن به آن اشاره دارد.
شهید رجایی در زمره کسانی است که شکنجههای فراوانی را در زندانهای ستمشاهی تحمل کرد. از آن دوران برایمان بگویید.
شهید رجایی همواره آماده استقبال از مرگ بود. یادم هست که چند روزی قبل از شهادت ایشان به دیدارش رفتم و ایشان حرفی به من زد که هرگز از یاد نخواهم برد. ایشان گفت: «من یک معلم ساده بودهام و هستم و تمام این مناصب در واقع امتحانات و ابتلائات الهی هستند، دیگر هم چیز زیادی باقی نمانده، این چهارده روز را هم باید سپری کرد». روزی که خبر شهادت ایشان را شنیدم، محاسبه کردم و دیدم دقیقا چهارده روز گذشته است!...
مرگآگاهی؟...
دقیقا. به همین دلیل احساس میکنم که ایشان در دورهای هم که نزدیک به دو سال در زندان کمیته مشترک بدترین شکنجهها را تحمل کرد، همواره آمادگی کامل برای شهادت داشت و از مرگ نمیترسید و به اعمال و عاقبت خود آگاه بود. ایشان را به قدری شکنجه داده بودند که پس از سالها هنوز آثار شکنجه را میشد روی کف پا و ناخنهای ایشان مشاهده کرد.
به نظر بنده، خداوند ایشان را از دوران کودکی با مصائب و دشواریهای زیاد، برای انجام یک کار بزرگ آماده کرده بود. شاید از نظر مالی همواره در تنگنا و سختی بود، اما از نظر روحی نشاط خاصی داشت و همواره خوش بود. از نظر او بهترین لحظات وقت نماز و مناجات بود و در نماز حال عجیبی پیدا میکرد و گاهی اشک میریخت! زندگی شهید رجایی لحظه به لحظهاش درس بود.
از دیگر ویژگیهای شهید رجایی ادب، حجب، حیا و وقار ایشان بود. ایشان نه تنها در برابر بزرگتر از خود، که در برابر کودکان دبستانی هم تواضع به خرج میداد و با عبارات کریمانه و مؤدبانه با آنها صحبت میکرد، طوری که عالم و عامی و پیر و جوان شیفته برخورد ایشان میشدند.
اشارهای هم به سوابق مبارزاتی و سیاسی ایشان داشته باشید.
به نظرم هیچ فعالیت انقلابی و سیاسی مبتنی بر رهنمودهای امام نبود که شهید رجایی در ایجاد و یا تقویت آن نقش مؤثری نداشته باشد. ایشان بیآنکه خودنمایی کند و یا بخواهد کارهایش را جلوه بدهد و با نهایت کمحرفی و گمنامی، در تمام این فعالیتها شرکت میکرد و زندانها و شکنجهها را به جان میخرید و در قبال تمام سختیهایی که تحمل میکرد، انتظار کوچکترین پاداش و تشکری را از کسی نداشت. هر چه میکرد برای خدا بود و از خدا هم آنچه را که لایقش بود میگرفت. رفتار ایشان حقیقتا مصداق حدیث «کونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکم» بود.
همه مردم و بهویژه دوستان و اطرافیان، در کنش و واکنشهای رجایی نوعی آرامش میدیدند. از نظر شما او به دلیل کدامین ملکه نفسانی تا این حد آرام بود؟
صبر، صبر و صبر. در دورانی که بنیصدر به هر شکل ممکن کارشکنی میکرد و ایشان را با انواع بیاعتناییها و توهینهایش آزار میداد، شهید رجایی با اینکه خون دل میخورد، اما با صبر حیرتانگیزی تحمل و در برابر دشواریها مقاومت میکرد. واقعا صبر و پایداری ایشان همه را مسحور میکرد و عظمت عجیبی داشت. شهید رجایی تقیّد بسیاری به احکام شریعت و نماز سر وقت داشت که به نظر من مهمترین عامل در تقویت فضائل اخلاقی از جمله صبر در ایشان بود.
از پرکاری و پشتکار ایشان هم فراوان گفتهاند. در این زمینه خاطرهای دارید؟
شهید رجایی حقیقتا خیلی پرکار بود و پشتکار فوقالعادهای داشت. مشکل ابدا برایش مفهوم نداشت و هرگز کلمه «نمیشود» و «نمیتوانیم» را از او نمیشنیدید. همیشه به استقبال رنج و دشواری میرفت و به دل حوادث میزد. گاهی میشد که در شبانهروز بیش از بیست ساعت کار میکرد و توان عجیبی داشت! بسیار مراقب نفس خود بود و مشغولیتها و دغدغههای سیاسی ــ برخلاف بسیاری از افرادی که وقتی وارد این نوع فعالیتها میشوند تغییر خلق و رویه میدهند ــ کوچکترین تأثیری بر حالات روحی و عرفانی و تقیّد او به شریعت نگذاشته بود.
اشاره به مردمداری ایشان کردید؛ به مصادیقی در این زمینه اشاره کنید.
شهید رجایی به قدری متواضع و مهربان بود که همه، بهخصوص جوانان جذب اخلاق ایشان میشدند. ایشان هم وقتی میدید که جوانی میخواهد با اخلاص تمام کار کند و صداقت دارد، با تمام قوا امکاناتی را که نیاز داشت در اختیارش میگذاشت و کمکش میکرد. عجیب به پرورش نسل جوان و تقویت نیروی علمی و مهارت آنان علاقه و اهتمام داشت و همواره دلش میخواست نسل جوان اداره امور را در دست بگیرد؛ به همین دلیل هم برخلاف دولت موقت، هنگامی که به نخستوزیری رسید و تشکیل کابینه داد، از نیروهای جوان و متخصص و کارآمد استفاده کرد و ممتازترین و کارشناسترین و متعهدترین کابینه تاریخ انقلاب اسلامی را تشکیل داد؛ کابینهای که دیگر هرگز نظیرش تکرار نشد و افسوس که اکثر اعضای آن به شهادت رسیدند، وگرنه آن ترکیب میتوانست منشأ تحولات عظیمی در کشور باشد.
یکی از دغدغههای همیشگی شهید رجایی رسیدگی به محرومان بود و با وجود فرصت اندکی که پیدا کرد، در این زمینه خدمات بزرگی را انجام داد. شما از این موضوع چه تحلیلی دارید؟
وجود شهید رجایی سراپا عطوفت و رأفت بود و آرزویی جز خدمت به محرومان نداشت. همیشه اولین سؤالی که از ما میپرسید این بود که برای مردم فلان منطقه محروم چه کردید؟ وضع آموزش و پرورش آنها چگونه است؟ از آنجا که خود طعم یتیمی و فقر را چشیده بود، درد مردم محروم را با گوشت و پوست خود احساس میکرد و میدانست با چه دشواریهایی دست به گریبان هستند. به نظر من بیش از هر قشر دیگری، محرومین و مستضعفین با شهادت ایشان یتیم شدند؛ چون تمام فکر و ذکرش خدمت به آنها بود.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. https://iichs.ir/vdca.wnak49n6w5k14.html