با کودتای 3 اسفند 1299 کلیه روزنامه‌ها توقیف شدند و تنها روزنامه «ایران» به عنوان ارگان کودتا منتشر می‌شد. اما با همه تبلیغاتی که راه افتاده بود، برای مطبوعات و برای افکار عمومی، رضاخان به عنوان شخص اول کودتا یا به تعبیر خودش عامل اصلی کودتا شناخته نمی‌شد و این مسئله او را عصبانی می‌کرد
نسبت رضاخان با مطبوعات در دوره ریاست‌وزرایی
 
با کودتای 3 اسفند 1299 کلیه روزنامه‌ها توقیف شدند و تنها روزنامه «ایران» به عنوان ارگان کودتا منتشر می‌شد. اما با همه تبلیغاتی که راه افتاده بود، برای مطبوعات و برای افکار عمومی، رضاخان به عنوان شخص اول کودتا یا به تعبیر خودش عامل اصلی کودتا شناخته نمی‌شد و این مسئله او را عصبانی می‌کرد؛ فلذا نظمیه، اداره سانسور و نظامیان درگیر همراه کردن اجباری مطبوعات با اهداف رضاخان بودند. در اولین رویارویی رضاخان با مطرح کردن بحث «عامل اصلی کودتا» فشار به مطبوعات را آغاز کرد و آنها را عامل تغییر حقایق کودتا خواند. او به مطبوعات هشدار داد که بیشتر بیندیشند.1
 
بعدها همراهی سازمان‌یافته و اجباری روزنامه‌ها با نظامیان در موارد متعددی تکرار شد که یکی از موارد ماجرای قهر رضاخان بود. در آن ماجرا علی دشتی رفتن رضاخان را در سرمقاله‌ای با عنوان «پدر مملکت رفته است» توصیف کرد و سایر روزنامه‌ها نیز همین مطلب را با تغییر عنوان و دوباره‌نویسی تکرار کردند.2 مطبوعات مخالف نیز توسط شهربانی و سایر نهادهای نظامی تحت فشار تعطیل یا مجبور به همکاری شدند. در کلیت امر می‌توان گفت: در این مقطع رضاخان به کمک سرهنگ درگاهی و سایر نظامیان نبض روزنامه‌ها را در اختیار داشت؛ فلذا در ماجرای سوء قصد قوام‌السلطنه و محمدحسن‌میرزا (ولیعهد) علیه رضاخان به سال 1303، خبر به دلخواه دیکتاتور در حال ظهور منتشر شد؛ حادثه‌ای که رضاخان مدعی بود قوام‌السلطنه و محمدحسن‌میرزا با گماردن چند ارمنی تلاش کرده‌اند او را ترور نمایند.
 
سلیمان بهبودی، منشی مخصوص رضاخان، نفوذ او در مطبوعات را این‌گونه توضیح می‌دهد: «...به من سپردند که به حضرت اشرف عرض کنم دستور دهند در روزنامه‌ها از ولیعهد اسم نبرند؛ چون خوش‌نما نیست. مطلب را به عرض حضرت اشرف رساندم فرمودند به سرهنگ درگاهی بگویید که به روزنامه‌ها بسپارند دیگر از ولیعهد اسم برده نشود».3
 
در جریان جمهوری‌خواهی نیز وضع به همین منوال بود؛ بسیاری از مطبوعات با دخالت نظامیان به خدمت گرفته شد و صفحه ویژه‌ای به درج خبرهای ساختگی (درخواست عمومی برای استقرار نظام جمهوری) اختصاص داده شد. عمده این مقالات به دستور امرای نظامی وابسته به سردار سپه چاپ می‌شدند.4
 
در مقابل برخورد قاطعی که با مطبوعات مخالف صورت می‌گرفت، مطبوعات موافق حمایت مالی می‌شدند و شخص رضاخان بر امر اختصاص کمک‌های مالی به مطبوعات مانند انبوهی از موضوعات دیگر نظارت داشت. به خاطر حمایت‌های صورت گرفته تعداد این روزنامه‌ها همیشه چندین برابر مخالفان بود. کار اصلی مطبوعات موافق نیز حمایت از رضاخان، حمله به مخالفان و بعضا جعل خبر بود؛ برای نمونه روزنامه «ستاره ایران» ستون مخصوصی در صفحه اول با عنوان «ضجه ولایات بر علیه قاجاریه» اختصاص داده و همه روزه مطالبی در این زمینه منتشر می‌کرد.5 برای اثبات ادعاهای ارائه‌شده به برخی از مراودات مالی رضاخان با تعدادی از مدیران جراید پرداخته می‌شود. برای نمونه مدیر جریده «کردار» بدین‌گونه درخواست حمایت مالی کرده است: «حضور حضرت مستطاب اجل اکرم امجد اشرف افخم بندگان آقای سردار سپه وزیر جنگ و فرمانده کل قوا. البته مراتب صداقت و صمیمت کارکنان جریده کردار را نسبت به بندگان حضرت اشرف در نظر مبارک پنهان و پوشیده نیست؛ زیرا صفحات گذشته آن را گواهی می‌دهد. اینک که می‌خواهیم پس از یک تعطیل موقتی تجدید انتشار را شروع نماییم نظر به اینکه کارکنان کردار اطمینان دارند حضرت اشرف ترویج و توسعه جراید بی‌آلایش را مایل و در هر مورد از بذل مساعدت و ابراز مرحمت خودداری نخواهد فرمود لذا ورقه مساعدت سی تومانی که معادل شصت تومان است به پیشگاه نریمان دستگاه حضرت اشرف تقدیم گردید. اگر اراده مبارک به سرافراز داشتن کرداریان تعلق یافت امر فرمایند وجهش را به حامل بپردازند دیگر بسته به اراده مبارک است باقی ایام شوکت و عظمت پاینده باد».6
 
در مقابل پرداخت‌های مالی، روزنامه‌ها ابزار تبلیغ اقدامات رضاخان بودند؛ برای نمونه به روزنامه شفق سرخ تکلیف شده بود موفقیت ارتش در آذربایجان را پوشش دهد  
این‌گونه درخواست‌ها فراوان است و نشان می‌دهد مطبوعات به ابزاری برای رضاخان و روند قدرت‌گیری او بدل شده بود. درخواستی به تاریخ 29 دی 1302 از روزنامه «درفش ایران» وجود دارد که مستقیم به شخص رضاخان نوشته شده و درخواست کمک مالی کرده است.7 مدیر روزنامه «سروش ایران» نیز در 22 تیر 1302 برای دریافت کمک مالی از رضاخان این نامه را ارسال کرده است: «حضور مرحمت ظهور بندگان حضرت اشرف ارفع افخم آقای سردار سپه، وزیر جنگ و فرمانده کل قوای ایران دامت عظمه. پس از عرض صمیمت و اظهار فدویت چون جریده "سروش ایران" از ابتدای تأسیس تا کنون همیشه صفحات خود را مشحون از خدمات و زحمات حضرت اشرف ساخته و باز هم میل دارد که حتی‌الامکان خدمات آن یگانه مفاخر ایرانیان را گوشزد عالمیان سازد این است که یک ورقه سهام پنجاه تومانی تقدیم حضور مبارک می‌دارد که در صورت تعلق اراده حضرت اشرف بذل مساعدت آن فرمایید و فیش را بپردازید. باقی ایام عظمت و اقتدار برقرار باد».8
 
به واسطه اسنادی که وجود دارد و به چند نمونه آن اشاره شد، وابستگی مالی مطبوعات به رضاخان امری اثبات‌شده است؛ حتی «اداره توزیع کل جراید و کتابخانه لاله‌زار و قرائتخانه ملی» هم به کمک‌های رضاخان وابسته بود.9 این بدین معناست که رضاخان توانسته بود مدیریت مطبوعات را در اختیار بگیرد؛ فلذا تقریبا همه مطبوعات از جمله جریده «ماه نو»، «اقبال»، «جنگل مولا»، «راه نجات»10 و موارد متعدد دیگر از رضاخان کمک مالی دریافت می‌کردند. درخواست کمک مالی جریده «جنگل مولا» به تاریخ 1303 نشان می‌دهد مدیر مسئول این جریده با اشاره به پوشش خبر عملیات رضاخان در خوزستان و آذربایجان خواستار ادامه پرداخت کمک مالی شده است: «تصدق حضور مبارک گردم. پس از تقدیم ادب و ارادت معروض می‌دارد کارکنان جریده "جنگل مولا" که همیشه خدمات خود را نسبت بندگان حضرت اشرف منظور داشته و چنانچه نمرات آن از نظر مبارک گذشت همیشه یک قسمت مهم آن نشر یک سلسله حقایق راجع به کارهای برجسته حضرت اشرف از قبیل اعزام قشون به عربستان آذربایجان ... و قس علیهذا بود متأسفانه امروز که باید خدمات مهم خود را انجام دهد به واسطه مضیقه بودجه تعطیل شده است؛ لذا برای اینکه به آرزوی خود نائل شده جریده ما نیز به جریان بیفتد که ما نیز از بازماندگان نباشیم یک فقره قبض آبونمان را لفا تقدیم داشته امید است که عواطف ملوکانه خود را در این مورد در باب کارکنان جریده "جنگل مولا" دریغ نفرمایید. در خاتمه ارادت صمیمانه و ادعیه خالصانه خود را تقدیم می‌دارد».11
 
رضاخان شخصا به درخواست‌های ارائه‌شده پاسخ می‌داد و این امر از علل موفقیت او در ابتدای قدرت‌گیری و عامل ضربه به او بعد از گسترش نظام بروکراتیک کشور بود؛ برای نمونه در 3 بهمن 1302 به درخواست کمک مالی روزنامه «حصار عدل» این گونه پاسخ داده می‌شود: «مدیر محترم "حصار عدل". شرح حال شما از عرض بندگان حضرت اشرف آقای رئیس‌الوزرا گذشت و مبلغ پنجاه تومان درباره شما به حواله اداره مالیه نظام اعطا و التفات فرمودند که لفا ارسال و از اداره مزبور وجه حواله را اخذ و دریافت خواهید نمود. حواله مطابق معمول به اداره مالیه نظام ارسال شد. جنابعالی از آنجا مطالبه فرمایید. از طرف مهدی یزدی»12 یا اینکه در 17 آبان 1302 رضاخان پرداخت دویست تومان وجه نقد به جریده "راه نجات اصفهان" را این گونه به امرای نظامی وقت تکلیف می‌کند: «امیر لشکر جنوب قدغن نمایید دویست تومان به مدیر جریده "راه نجات" و دویست تومان به مدیر جریده "صدای اصفهان" بدهند. از طرف مهدی ایزدی».13
 
در مقابل پرداخت‌های مالی روزنامه‌ها ابزار تبلیغ اقدامات رضاخان بودند؛ برای نمونه به روزنامه «شفق سرخ» تکلیف شده بود موفقیت ارتش در آذربایجان را پوشش دهد: «اداره جریده شریفه "شفق سرخ" در تعقیب انعقاد مجلس جشن شب گذشته راجع به فتوحات اردوی دولتی در آذربایجان حضرت اشرف آقای وزیر جنگ دامت شوکته در سر شام با حضور کلیه صاحب‌منصبان ارشد مقیم پایتخت نطق مفصلی ایراد فرمودند که لفا صورت آن را به آن اداره محترم ارسال و خواهشمندم قدغن فرمایید در شماره فردای آن جریده شریفه (صفحه اول) درج فرمایید موجب امتنان خواهد بود. مهدی ایزدی »14
 
برای روزنامه «اقدام» نیز نامه مشابهی فرستاده می‌شود. این گونه موارد نشان می‌دهد که مطبوعات عامل مشروعیت‌بخشی به فعالیت‌های نظامی هستند. رضاخان سعی دارد با چاپ این مطالب به تهییج نظامیان بپردازد؛ برای نمونه رضاخان به مدیر جریده "راه نجات اصفهان" توصیه کرده به تشویق نظامیان راه وطن بپردازد.15 فراتر از این برخی مطبوعات در کنار کار مطبوعاتی و در قبال دریافت پول عملا به تهیه گزارش برای رضاخان مشغول بودند. برای نمونه گزارش مدیر روزنامه «میهن» در 24 خرداد 1304 به رضاخان می‌گوید: «تصدقت گردم امیدوارم ذات مقدس حضرت اشرف در پناه پروردگار مصوت و محفوظ بوده و برای انجام نیات و مقاصد عالیه که برای سعادت ملک و ملت دارید موفق و مقضی مرام گردد.  در موقع حرکت موکب مبارک فرصت نشد عرایض لازمه خود را بنمایم حال چون می‌دانم این عریضه به دست نامحرم نخواهد افتاد فقط به طور اشاره عرض می‌کنم. چاکر یقین دارم در این مسافرت بزرگ‌ترین مقاصد عالیه را به جهت سعادت ایران در نظر دارید که کمتر از مسافرت خوزستان نیست و شاید پنج نفر به نیت پاک حضرت پی نبرده‌اند ...»16
 
وکلای مجلس و مدیران روزنامه‌ها در انتظار ورود رضاشاه در کارخانه پارچه‌بافی اصفهان (سال 1310)
رضاخان در دوره ریاست‌وزرایی، به کمک سرهنگ درگاهی و سایر نظامیان نبض روزنامه‌ها را در اختیار داشت
وکلای مجلس و مدیران روزنامه‌ها در انتظار ورود رضاشاه در کارخانه پارچه‌بافی اصفهان (سال 1310)
شماره آرشیو: 130419-275م

پی نوشت:
 
1. حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله، ج 2، تهران، امیرکبیر، 1359، صص 34 ـ 40.
2. ملک‌الشعرای بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی، ج 2، ص 667.
3. خاطرات سلیمان بهبودی، بیست سال با اعلیحضرت رضاشاه، ص 16.
4. در این رابطه کتاب غائله جمهوری‌خواهی (تألیف دکتر موسی فقیه حقانی) مملو از اسنادی است که نشان می‌دهد نظامیان کنترل مطبوعات را در اختیار دارند.
5. حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله، ج 3، تهران، انتشارات علمی، 1374، صص 37، 38 و 39.
6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14، 15 و 16. منابع در دفتر سایت موجود است. 
  https://iichs.ir/vdci.pavct1ar5bc2t.html
iichs.ir/vdci.pavct1ar5bc2t.html
نام شما
آدرس ايميل شما