یکی از ترورهای سیاسی مهم پس از کودتای 3 اسفند ۱۲۹۹ در پی سرودن شعری با عنوان «جمهوری سوار» رخ داد. در این شعر، داستان دزدی روایت میشود که در روستایی دورافتاده اموال مردم آن ده را سرقت میکرد، ولی پس از مدتی مردم آن ده به ماهیت پلید او پی بردند و بر آن شدند از سرقت او جلوگیری کنند، اما دزد نابکار این بار برای تداوم عمل، خود را نیازمند کسی دید که بهظاهر با مردم آن ده همراهی میکند، اما در باطن امر مجری دستورهای اوست